< فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن فقیهی

1401/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 171

 

﴿وَ مَثَلُ الَّذينَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ﴾[1]

صحبت در تفسیر آیه صد و هفتاد و یکم سوره مبارک بقره است. این آیه در رابطه با کفار و منحرفین و کسانی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن‌ها را هدایت می‌کرد ولی جواب می‌دادند که ما از آن راهی که آبا و اجدادمان می‌رفتند، پیروی می‌کنیم. این افراد از آبا و اجداد خود کورکورانه تقلید می‌کردند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آن‌ها را هدایت می‌کرد، آیات را برای آن‌ها می‌خواند، دستورات قرآن را برای آن‌ها بیان می‌کرد ولی آن‌ها اعتنا نمی‌کردند.

خداوند متعال در این آیه مثال می زند که ﴿وَ مَثَلُ الَّذينَ کَفَرُوا﴾ مثَل کسانی که کافر شدند و به فرمایشات پیامبر( صلی الله علیه و آله) توجه نمی‌کنند، ﴿کَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً﴾ مثَل چوپانی است که گله گوسفندی دارد و گوسفندان که به این طرف و آن طرف می‌روند، چوپان فریاد می‌زند ولی گوسفندان فریاد چوپان را متوجه نمی‌شوند و نمی‌فهمند که چوپان چه می‌گوید. معنای ﴿لایسمع﴾ این نیست که نمی‌شنوند، آن‌ها می‌شنوند ولی نمی‌فهمند و متوجه نمی‌شوند چوپان چه می‌گوید ﴿إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً﴾ فقط صدایی را می‌شنوند.

فرق دعا و ندا دور و نزدیک است؛ صدای نزدیک را دعا و صدای دور را ندا می‌گویند.

﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ﴾ این کفار ناشنوا هستند و حرف‌ها را متوجه نمی‌شوند، ﴿بُکْمٌ﴾ لال هستند، ﴿عُمْيٌ﴾ کور هستند ﴿فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ﴾ چیزی نمی‌فهمند. این کفار به قدری تقلید کورکورانه انجام می‌دهند که فرمایشات پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای آن‌ها چنین حالتی دارد و تأثیری در آن‌ها ندارد.

این یک مثَل است، مثالی زده شده به چوپان که برخورد چوپان با این گوسفندان چگونه است. این مثَل از جهاتی با کفار و راهنمایی پیامبر(صلی الله علیه و آله) تطبیق دارد. یک جهت این است که چوپان چوب دستی دارد و حیوانات را راهنمایی می‌کند که از کدام طرف بروند. گاهی حیوانات متوجه می‌شوند و گاهی متوجه نمی‌شوند و چوپان با چوب دستی گوسفندان را راهنمایی می‌کند و گاهی هم با چوب دستی به آن‌ها می‌زند که به سمتی که چوپان می‌خواهد، بروند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم با آن مردم ناآگاهی که تقلید کورکورانه می‌کنند، برخوردش اینطور است، یک چوب دستی هم در دستش است که آن‌ها را راهنمایی می‌کند و مسیرها را نشان می‌دهد ولی بعضی توجه می‌کنند و بعضی توجه نمی‌کنند.

می‌فرماید: ﴿أَقِيمُوا الصَّلاةَ﴾[2] ﴿آتُوا الزَّكاةَ﴾[3] ﴿كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم﴾[4] و خلاصه دستورات خداوند را برای مردم بیان می‌کند ولی گاهی هم این دستورات را که بیان می‌کند به زور متوسل می‌شود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ﴾[5] یعنی پیامبر(صلی الله علیه و آله) با زیان خوب و با نرمی با مردم صحبت می‌کند اما گاهی هم با قهر و اجبار رفتار می‌کند. ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾ یعنی به زور هم که شده مقداری از اموال آن‌ها را بگیر تا پاک و تزکیه شوند؛ یعنی پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم حرکت راهنمایی با عطوفت و مهربانی دارد و هم اینکه گاهی با چوب دستی و قهر و غصب برخورد می‌کند. این دو جهت با هم همراه است؛ هم بیان نرم و بامحبت و احترام به جای خود، گاهی هم لازم است با فشار و اجبار با بعضی افراد برخورد شود.

در این آیه شریفه بیان شده که ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ﴾ در این موارد معمولا کلمات با واو به یکدیگر عطف می‌شوند و «صمّ و بُکْم و عُمْي» گفته می‌شود، دلیل اینکه در این جمله کلمات به یکدیگر عطف نشده‌اند، به خاطر تأکید بیشتر است.

قاصر و مقصر:

در قرآن تعبیرات مختلفی است، گاهی تعبیر می‌شود به ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾[6] یعنی از چارپایان هم پست‌ترند ولی گاهی تعبیر به ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ﴾ می‌شود. این تعبیر برای این است که گاهی افراد قاصر هستند و فهم و درکشان آنقدر پایین است که مطالب را درست متوجه نمی‌شود و گاهی مقصرند.

مراتب تقصیر:

مقصر هم مراتبی دارد: گاهی ﴿جَحَدوا بِها وَاستَیقَنَتها﴾[7] کاملا مطالب را فهمیده‌اند ولی انکار کرده و در مقابل پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌ایستند. اینقدر انسان‌های وقیحی هستند که مطالب را کاملا خوب فهمیده و حقایق را می‌شناسند ولی انکار و مخالفت می‌کنند، اینها افراد پستی هستند. بعضی از افراد به دنبال علم نرفته و جاهل و ناآگاه هستند، درست است که تقصیر دارند و می‌توانستند آگاه شوند اما تقصیر کمتری دارند. چون به هر دلیلی یاد نگرفته و آگاه نیست اما با کسی که آگاه است و با علم، انکار می‌کند و در مقابل پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌ایستد، فرق می‌کند.

این مراتب تقصیر است؛ یعنی شما در جامعه برای خلاف‌کاران مراتبی را در نظر می‌گیرید: بعضی یک تقصیر دارند که چرا یاد نگرفته‌اند، اگر باسواد بود، حرف پیامبر(صلی الله علیه و آله) را می‌فهمید ولی چون عالم نیست، عمق مسائل را درک نمی‌کند و از این جهت مقصر است. ﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ﴾ برای این افراد است که تقصیر کمتری دارند اما ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾ برای کسانی است که عالم هستند و حقایق را می‌دانند ولی در مقابل حق مقاومت می‌کنند. این افراد بدتر از چارپایان هستند چون چارپایان نمی‌فهمند که مخالفت می‌کنند ولی اینها می‌فهمند.

اتمام حجت:

﴿صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ﴾ از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) حجت تمام شده؛ یعنی پیامبر(صلی الله علیه و آله) خوب و واضح حقایق را بیان نموده و بارها تکرار کرده است ﴿أَنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ﴾[8] بیان روشن و واضح، اینطور نیست که ابهام در کار باشد، از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) حجت تمام است ولی آن‌ها خود را به نفهمی می زنند و یک عده هم بر اثر بی سوادی یا بی اطلاعی فهم ناقصی دارند و تقلید کورکورانه می‌کنند.

مقدمه تعقل:

چشم و گوش و زبان مقدمه تعقل انسان است؛ یعنی شما علم خود را از راه گوش یا چشم و یا زبان یاد گرفته‌اید، سؤال می‌کنید و از این طریق عالم و باسواد می‌شوید، گوش باعث شده شما به درس گوش دهید و درس را متوجه شوید. با چشم کتاب‌ها را مطالعه کنید و مطالب را بفهمید. عقل هر انسانی از ناحیه گوش و چشم و زبان تکامل پیدا می‌کند. ارزش گوش و چشم و زبان به این است که از آن‌ها استفاده کرده و به وسیله آن‌ها عقل و ایمان انسان کامل شود. به همین خاطر است که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾[9] این برای این است که انسان باید گوش دهد، حرف‌ها را بشنود و بهترین آن‌ها را انتخاب کند. لذا این آیه به ما توجه می‌دهد که باید به بهترین وجه از گوش و چشم و زبان استفاده کنیم و مانند حیوانات نباشیم.

سیاست دشمنان بشریت:

الان سیاست غرب و شرق این است که مردم شبیه حیوانات شوند و فقط به دنبال خوردن و هوای نفسانی و شهوات باشند. این بی‌حجابی و بی‌عفتی و فحشا و منکرات را شایع می‌کنند برای اینکه لذت بردن و زندگی حیوانی را به مردم بیاموزند. انبیا مردم را به عقل و عدالت و علم و آگاهی هدایت می‌کنند و در مقابل نیز عده‌ای مردم را به خوی حیوانی و شهوات دعوت می‌کنند. این مبارزه از زمان پیامبر بوده و تا کنون نیز ادامه دارد. طبع انسان نیز متمایل به شهوات و هوای نفسانی است و کفار و مشرکین از همین امر استفاده کرده و مردم را به مسائل حیوانی تشویق می‌کنند.

خداوند به همه ما توفیق دهد که از راه انبیا و اولیا پیروی کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo