درس خارج اصول استاد محسن فقیهی
99/12/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /استعمال لفظ در اکثر از معنا
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره استعمال لفظ در اکثر از معنا بود. اشکالات نظریه محقق خراسانی (رحمهالله) را بیان میکردیم.
اشکال نهم: آیت الله مکارم (سلمهالله) میفرماید: اولا اینکه حقیقت استعمال فنای لفظ در معنا باشد، کلامی شعری است که هیچ دلیلی بر آن وجود ندارد. ثانیا بر فرض قبول فنا اینکه مرحوم آخوند میفرماید که «لحاظین فی آن واحد محال» درست نیست؛ زیرا در کلمات عرب محقق شده مثلا کسی میگوید که چشم من مشکل پیدا کرده و آب چشمه خانه هم خشک شده است، شخصی در مقام دعا برای او میگوید: «اصلح الله عینک» که مراد این است که خداوند هم چشمت را شفا دهد و هم چشمه خانه آبدار شود. مثال دیگر: زید در خانهاش زیاد مهمانی برگزار میکند، در توصیف او میگویند «زید کثیر الرماد» این جمله معنای حقیقیاش آن است که خاکستر خانه زید زیاد است و از طرفی معنای مجازی آن این است که زید سخی است؛ بنابراین هم در معنای حقیقی و هم در معنای مجازی استعمال شده است. چون در کلمات عرب واقع شده «ادلّ شیء یدل علی امکانه وقوعه».[1]
مثال دیگر: شخصی محبوبی به نام نجمه دارد که در شهر نجمه زندگی میکند، کسی از او میپرسد به کجا و به به دیدار چه کسی میروی؟ او در پاسخ میگوید «الی النجمه» با این واژه هم اراده شهر را میکند و هم اراده محبوبش را میکند.
توجیه استعمال لفظ در اکثر از معنا به این است که انسان در آن واحد میتواند کارهای مختلفی انجام دهد، با دستش کاری میکند، با پایش کار دیگری میکند، با چشمش هم میبیند، با گوشش هم میشنود، درحالیکه نگاه کردن نیاز به تصوّر و لحاظ دارد، گوش دادن احتیاج به تصور و لحاظ دارد و همچنین سایر کارها زیرا کارهای اختیاری هستند و کار اختیاری نیاز به لحاظ دارد؛ وقتی چند لحاظ در کنار هم اشکالی ندارد لحاظ دو معنا با یک لفظ در آن واحد هم محالیتی ندارد.
اشکال مهم و اساسی آن است که مباحث حقایق با اعتباریات خلط شده است. استعمال لفظ در معنا امری اعتباری است، ممکن است انس و الفتی که بین لفظ و معنا ایجاد میشود برای دو معنا باشد. چون امر اعتباری است هیچ محالیتی وجود ندارد.
مرحوم شیخ عبدالکریم حائری میفرماید: «الحقّ الجواز، بل لعلّه يعدّ في بعض الأوقات من محسّنات الكلام».[2]
این قول کلام درستی است که شاگردان ایشان مانند مرحوم امام خمینی و سایر بزرگان از این قول تبعیت کردهاند و دلایل متقنی بر آن اقامه شده است.
قول دیگر در مسئله
درست است که استعمال لفظ در اکثر از معنا جایز است اما در قرآن و سنت جایز نیست؛ به عبارت دیگر در آیات و روایات این استعمال واقع نشده است. «التحقيق جوازه عقلاً و ممنوعيّته عرفاً، إلّا مع الشواهد -كما في كلمات البلغاء و الفصحاء- و أمّا في الكتاب و السنّة فإنّه بعيد؛ لأنّه أقرب إلى الأحجّيّة من الجد؛ ضرورة لزوم خلوّ القوانين الموضوعة للإرشاد من تلك الكلمات و الاستعمالات حسب الذوق السليم و الارتكاز المستقيم».[3]
اشکال: دلیلی بر این مدعا وجود ندارد. همانگونه که مردم، فصحا و بلغا این استعمال را انجام میدهند اشکالی ندارد که در قرآن و روایات هم چنین استعمالی وجود داشته باشد.
حقیقی یا مجازی بودن این استعمال
بعد از اثبات جواز چنین استعمالی، آیا این استعمال حقیقی است یا مجازی؟
اگر استعمال در معنای حقیقی باشد، حقیقت است و اگر استعمال در معنای مجازی باشد، مجاز است. اگر هر دو معنا حقیقی بود، حقیقت است و اگر هر دو مجازی بود، مجاز است، اگر یکی حقیقت بود و دیگری مجاز بود، به یک عنوان حقیقت و به عنوان دیگر مجاز است.
استعمال در تثنیه و جمع
همانگونه که قبلا هم گفتیم، تثنیه و جمع، ظهور در تکرار مفرد دارد؛ پس تثنیه و جمع، استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست.
کلام حجت تبریزی (رحمهالله)
حجت تبریزی (رحمهالله) میفرماید: «لا يخفى عليك أنّ عمدة الخلط الواقع في المقام نشأ من اشتباه محلّ النزاع و عدم فهم أنّ محلّ الكلام في الجواز و عدمه يكون في أيّ مورد».[4] محل نزاع توسط برخی فهمیده نشده که اگر محل نزاع به درستی فهمیده شود، معلوم میشود که اشکالی وجود ندارد.