< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /اشتراک

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره نزاع صحیح و اعم تمام شد. مطالبی در این بحث مطرح شد که به نظر ما لازم است این بحث دیده شود؛ زیرا بزرگانی ثمراتی برای این بحث ذکر کرده‌اند. در مجموع ما ثمره‌ای بر این بحث قائل نیستیم و صحیحی و اعمی در تمسک به اطلاق و استفاده از ادله با هم یکسان هستند.

امر یازدهم:‌ اشتراک

اشتراک دو گونه دارد: اشتراک لفظی و اشتراک معنوی.

اشتراک لفظی: یک لفظ برای چند معنا وضع شده باشد.

اشتراک معنوی: لفظ دارای جامعی است که مصادیق متعدد دارد.

بحث ما در اینجا با اشتراک لفظی است.

معنای اشتراک لفظی

تعریف اول: هو اسم يفيد فوائد مختلفة؛[1] اسمی است که فایده‌های مختلفی دارد.

تعریف دوم: هو اسم يفيد معاني مختلفة؛[2] اسمی است که معانی مختلفی دارد.

تعریف سوم: هو لفظ موضوع لمعنيين فصاعداً؛ [3] لفظی است که برای چند معنا وضع شده است.

به نظر ما بهترین معنا برای اشتراک لفظی همین تعریف است. این وضع اعم از وضع تعیینی یا تعیّنی است. تعیینی آن است که واضع ابتداء لفظ را در معانی متعدد وضع می‌کند وضع تعیّنی آن است که واضع لفظ را در یک معنا وضع کرده اما به مرور در معنای جدید استعمال می‌شود و کم‌کم قرینه حذف می‌شود تا اینکه حقیقت در معنای جدید می‌شود.

ما تا چهارده تعریف برای اشتراک لفظی ذکر کرده‌ایم.

منشأ اشتراک

چگونه یک لفظ برای دو معنا وضع شده است. اشتراک ممکن است مشکلاتی مثل اجمال و ابهام به وجود بیاورد.

قول اول: منشأ اشتراک، واضع واحد است.

قول دوم: قبایل گوناگون در گذشته با هم ارتباط چندانی نداشتند. هر قبیله نیاز به الفاظ داشت و لفظ را در معنایی استعمال می‌کردند و ممکن بود یک لفظ در قبیله‌های مختلف در معانی مختلفی استفاده شود. کسانی که کتب لغت را جمع‌آوری کردند مشاهده کردند که یک لفظ در قبایل مختلف در معانی مختلفی استفاده شده است. لذا گاهی تعبیر به لغت حجاز، لغت حمیر و لغت تمیم می‌شود.[4]

به نظر ما منافاتی بین این دو نظریه وجود ندارد و ممکن است یک واضع، لفظ را برای چند معنا وضع کند یا واضع‌های متعدد این کار را کنند.

علامه حلی (رحمه‌الله)‌نیز می‌فرماید: «للاشتراك سببان: أكثريّ و هو أن تضع القبيلتان اللفظ الواحد لمعنيين بالتوزيع و يشتهران معاً، فيحصل الاشتراك. و أقلّيّ و هو أن يتّحد الواضع و يكون غرضه التمكّن من الكلام بالمجمل، فإنّه أمر مطلوب تتعلّق به مصالح العقلاء أحياناً».[5]

ممکن است چند نفر واضع باشند و ممکن است یک نفر لفظی را برای معنایی وضع کند. گاهی غرض انسان اجمال است؛ مصلحت سخنگو در اجمال باشد نه بیان صریح، به همین خاطر از الفاظ مشترک استفاده می‌کنند. دوپهلو صحبت کردن فن است.


[1] . الذريعة إلى أصول الشريعة‌، ج1، ص17.
[5] . نهاية الوصول إلى علم الأصول، ج‌1، ص218.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo