< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

97/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موضوع علم اصول

صحبت پیرامون موضوع علم اصول بود. اقوالی در این‌باره وجود دارد. قول اول متعلق به میرزای قمی و شهید صدر بود که فرمودند موضوع علم اصول «ادله اربعه» است. نظر صاحب قوانین آن بود که در اصول از ادله اربعه پس از فراغ از دلیلیت آن‌ها بحث می‌شود؛ یعنی حجیت ادله اربعه ثابت و تردیدی در آن نیست و در علم اصول فقط از عوارض آن بحث می‌شود نه از ثبوت واقعی آن‌ها. مفاد «کان تامه» در علم اصول بحث نمی‌شود بلکه مفاد «کان ناقصه» محل بحث است. کان تامه از اصل وجود بحث می‌کند مثل «کان زید» اما کان ناقصه پس از ثبوت اصل وجود از عوارض بحث می‌کند مانند «کان زید قائماً».

 

اشکال اول

یکی از مباحث مهم اصول، حجیت خبر واحد است؛ آیا در اینجا بحث از ثبوت سنت است یا بحث از عوارض آن؟ خبر واحد اگر حجت باشد گفته می‌شود که سنت است؛ پس بحث از ثبوت سنت و مفاد کان تامه است.

تعادل و تراجیح نیز بحث از کان تامه است؛ زمانی که دو روایت با یکدیگر تعارض کنند و حکم به تساقط شود، دیگر روایتی وجود ندارد؛ یا اگر حکم به ترجیح شود، حجت از آن به‌دست می‌آید؛ در اینجا هم بحث از ثبوت سنت است.

 

توجیه

مرحوم آخوند، راه‌کاری را یافته‌اند: دو نوع ثبوت داریم:

1- ثبوت واقعی

2- ثبوت تعبدی.

ثبوت واقعی یعنی واقعاً وجود دارد مثل این‌که زید وجود دارد و در اینجا حاضر است. اگر گفته شود این روایت از امام صادق به نقل از زراره که نمی‌دانیم وجود دارد یا خیر و چون راوی ثقه است پس تعبداّ وجود دارد و می‌پذیریم، این ثبوت تعبدی است. اگر بحث از ثبوت واقعی باشد مفاد کان تامه و از اصول فقه خارج است اما اگر بحث از ثبوت تعبدی باشد مفاد کانه ناقصه بوده و داخل در بحث اصول است زیرا در اصول فقه بحث از ثبوت تعبدی می‌شود. بحث از خبر واحد بحث ثبوت تعبدی است یعنی می‌گوییم به حسب ظاهر قول زراره از امام صادق (ع)، حجت است.[1]

 

رد توجیه

خود مرحوم آخوند[2] و محقق خویی[3] می‌پرسند: آیا این ثبوت تعبدی برای سنت است یا برای خبر حاکی از سنّت؟ سنّت نمی‌تواند ثبوت تعبدی داشته باشد زیرا مسلّماً پیامبری بوده و سنتی داشته است اما در راه رسیدن به سنت مشکل وجود دارد بنابراین می‌خواهیم خبر حاکی از سنت را حجت کنیم وگرنه خود سنت، قطعاً حجت است. بنابراین اگر بحث از حجیت خبر حاکی از سنت باشد دیگر بحث از عوارض سنت نیست.

 

رفع مخاصمه

محقق اصفهانی در جواب مرحوم آخوند و برای رفع مخاصمه می‌فرماید: «يمكن أن يقال إنّ حجيّة الخبر على المشهور و ان كان مرجعها إلى إنشاء الحكم على طبق الخبر و هو من عوارضه إلاّ أنّه بعناية أنّه وجود تنزيلي للسنّة و هذا المعنى كما أنّ له مَساساً بالخبر كذلك بالسّنّة».[4]

خبر حاکی و سنت را از هم جدا نکنید؛ درست است که در مورد سنت اختلافی نیست و مشکل در خبر حاکی است اما از لحاظ عرفی، وجود تنزیلی سنت همین خبر حاکی است؛ بنابراین باز هم بحث از عوارض سنت است.

 

اشکال دوم

محقق عراقی پپیرامون اشکال به قول اول می‌فرماید: «ان مسائل علم الاصول تنقسم الى اربعة أقسام قسم يبحث فيه عن كون الامر الفلاني حجة أو ليس بحجة أو عن تشخيص الحجة عن غيرها مثل مباحث الامارات و مبحث التعادل و الترجيح و قسم يبحث فيه عما ينتهي اليه أمر الفقيه بعد الفحص و اليأس عن الدليل على الحكم الشرعي كمباحث الاصول العملية (و قسم) يبحث فيه عن احوال الأحكام الخمسة كاستلزام وجوب الشي‌ء لوجوب مقدمته (و قسم) يبحث فيه عن احوال الالفاظ من حيث ظهورها فيما يذكر لها من المعاني كمباحث الالفاظ و لا شي‌ء من هذه الاقسام الاربعة يبحث فيه عن أحوال واحد من الأدلة الاربعة».[5]

قول به این‌که موضوع علم اصول ادلّه اربعه باشد پذیرفته نیست؛ زیرا اکثر مباحث علم اصول از این علم خارج می‌شوند مانند اصول عملیه که گفته می‌شود «الاصل دلیل حیث لادلیل» در جایی که هیچ دلیلی نباشد باید به سراغ اصل عملی رفت؛ بنابراین در صورت فقد ادلّه اربعه، اصول عملیه مطرح می‌شود درحالی‌که شما علم اصول را محدود به ادله اربعه کردید.مبحث دیگر «ملازمات» است؛ مثلاً در جایی که وجوب چیزی معلوم شد گفته می‌شود: مقدمه آن واجب و ضد آن حرام است. اثبات وجوب مقدمه یا حرمت ضد، بحث از ادله اربعه نیست.همین‌گونه است مباحثی همچون: «خبر واحد»، «تعادل و تراجیح» و ... .

با این اشکالات، فرمایش مرحوم امام مورد توجه قرار می‌گیرد که در علم، نیاز به تعیین موضوع نیست تا بخواهیم از عوارض آن صحبت کنیم. [6]

 

قول دوم

محقق خراسانی می‌فرماید: «أن موضوع علم الأصول ، هو الكلّي المنطبق على موضوعاًت مسائله المتشتتة».[7] علم اصول مسائلی دارد و آن کلی منطبق بر تمامی موضوعات مسائل، موضوع علم اصول است.

 

اشکال

اولاً علم اصول به مرور زمان تکامل و مسائل آن گسترش یافته است بنابراین کلی منطبق بر تمامی موضوعات مسائل نیز در زمان‌های مختلف تغییر کرده است. ثانیاً نام آن کلی چیست؟ این دیدگاه، مبهم و نامی را مشخص نکرده است.


[3] . مصباح الاصول، الخویی، السید ابوالقاسم، ج1، ص15.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo