< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1402/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/دلالت یا عدم دلالت صیغه أمر بر مرّة و تکرار

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در این بود که آیا صیغه أمر بر مرّة و تکرار دلالت دارد یا ندارد؟ گفتیم قول اوّل این است که أمر مطلقاً نه به هیئت و نه به مادّه، دلالت بر مرّة و تکرار ندارد و فقط طبیعت را طلب می‌کند. جمع کثیری از علما این نظریه را قبول کرده‌اند.

گاهی می‌گوییم أمر طلب طبیعت می‌کند و گاهی می‌گوییم أمر إفاده مرّة‌ می‌کند، فرق این دو در چیست؟ اگر گفتیم أمر، إفاده مرّة می‌کند یعنی أمر، إتیان یک مرتبه را إفاده می‌کند. امّا اگر گفتیم أمر إفاده طلب طبیعت می‌کند؛ یعنی إتیان أمر می‌تواند یک مرتبه یا بیشتر باشد.

بحثی داریم با عنوان «الإمتثال بعد الإمتثال» یعنی إتیان دوباره أمر بعد از اینکه یکبار إتیان شده است؛ به عبارت دیگر یک واجبی را انجام داده‌ایم و می‌خواهیم دوباره آن را انجام بدهیم. مثلاً یکبار نماز خوانده‌ایم و می‌خواهیم یکبار دیگر بخوانیم. یا مثلاً غسل کرده‌ایم و می‌خواهیم دوباره غسل بکنیم. آيا این درست است؟ اگر قائل شدیم که صیغه أمر مفید مرّة است و فقط یک مرتبه باید انجام بگیرد و تکرار آن دلیل می‌خواهد، با یکبار إتیان کردن، أمر ساقط می‌شود و اگر إتیان تکرار بشود اگر در تعبّدیّات باشد تشریع می‌شود و موجب بطلان است، ولی در توصّلیّات با اینکه تکرار کار لغوی است اشکال ندارد. امّا اگر قائل باشیم که أمر روی طبیعت رفته است، در اینصورت انجام واجب بیش از یکبار، اشکال ندارد؛ چون طبیعت با یکبار و بیش از یکبار هم سازگار است.

دلیل چهارم: انصراف[1]

انصراف یعنی عرف وقتی این أمر را می‌شنود ذهن او به مرّة انصراف پیدا می‌کند و به معنی این است که یک مرتبه این کار را انجام بده. پس در اینجا کاری به مقدمات حکمت نداریم و معیار عرف است. مثلاً وقتی رئیس اداره می‌گوید فلان کار را انجام بده یعنی یک مرتبه انجام بده. مراد از انصراف در اینجا انصراف عرفی است.

دلیل پنجم: اطلاق[2]

اطلاق آن است که مقدمات حکمت دارد یعنی مولی حکیم است و اگر مولی قرینه‌ای نیاورد، معلوم می‌شود که إتیان مرّة را از مکلّف می‌خواهد و اگر تکرار را می‌خواست حتماً قرینه می‌آورد، مثلاً بعد از أمر می‌گفت: مکرراً، و از آنجایی که مولی حکیم است و قرینه‌ای هم نیاورده است، پس می‌گوییم مراد مولی از أمر در اینجا مرّة است و یکبار انجام بگیرد کافی است.

به نظر ما در صیغه أمر، مرّة و تکرار وجود ندارد، ولی انصراف به مرّة دارد یا اینکه اطلاق أمر، مرّة را اقتضاء می‌کند.

 

القول الثاني: أنّ صیغة الأمر لا تدل على المرّة و لا على التكرار وضعاً و لفظاً و تدل على المرّة إطلاقاً[3]

قول دوّم این است که صیغه أمر وضعاً و لفظاً دلالت بر مرّة و تکرار ندارد ولی بنا بر اطلاق، دلالت بر مرّة دارد؛ یعنی صیغه أمر با مقدّمات حکمت، دلالت بر مرّة می‌کند. مثال: أکرم العالم؛ یعنی أکرم العالم فی کل زمانٍ، أکرم العالم فی کل مکانٍ، أکرم العالم کل عالم. از أکرم العالم هم عموم زمانی، هم عموم مکانی و هم عموم افرادی فهمیده می‌شود. یعنی این عالم، آن عالم، عالم‌های قبلی، عالم‌های بعدی، عالم‌های مرده، عالم‌های زنده، در عرض هم و در طول هم، همه را إکرام بکن.

مرحوم شهید صدر می‌فرماید: فلو قال (أکرم العالم) فالوجوب بلحاظ العالم متكثّر بعدد العلماء خارجاً و لكن بالنسبة لكل عالم لایجب أکثر من إکرام واحد»[4] یعنی این شخص عالم است باید إکرام بشود، آن شخص عالم است باید إکرام بشود، همه علما باید إکرام بشوند. عالم در خارج، متکثّر به عدد علما است، ولی إکرام هر عالمی بیشتر از یکبار واجب نیست.

نظر استاد: آیا عالم یکبار باید إکرام بشود یا اینکه مرتّب باید إکرام بشود؟ أکرم عموم زمانی و مکانی دارد یعنی در همه زمان‌ها و در همه مکان‌ها، عالم را إکرام بکن. من تعجب می‌کنم که مرحوم شهید صدر این جمله را گفته است. به نظر ما این فرمایش شهید صدر در اینجا درست نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo