< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1402/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/آیا مراد از مرّة و تکرار، همان فرد و افراد یا دفعه و دفعات است؟

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در این بود که آیا مراد از مرّة و تکرار همان فرد و افراد یا دفعه و دفعات است؟ فرق بین فرد و افراد و دفعه و دفعات را در جلسه بیان کردیم. مثلاً مولی به عبد خود می‌گوید: إسقنی، یعنی به من آب بده. یک بار عبد یک لیوان آب برای مولی می‌آورد و یک بار سه لیوان آب باهم (آب داغ، ولرم و خنک) می‌آورد که اگر مولی هر نوع آبی خواسته باشد او آورده است، به این امتثال دفعةً (یک دفعه) گفته می‌شود. امّا اینکه چند بار و هر بار یک یا چند لیوان آب بیاورد این امتثال به دفعات است.

 

القول الأوّل: أنّ المراد من المرّة و التكرار هو الدفعة و الدفعات و بهذا المعنى یكون محلّ النزاع[1]

صاحب فصول می‌فرماید: ظاهر این است که مراد از مرّة و تکرار همان دفعه و دفعات است. ممکن است یک فرد یا سه فرد باشد ولی یکبار (دفعةً) انجام بشود.[2]

نکته‌ای که صاحب فصول بیان کرده است این است که این بحث تابع آن بحث است که آیا أوامر به فرد تعلق می‌گیرد یا به طبیعت؟ اگر به فرد تعلق بگیرد آن وقت بحث مرّة و تکرار بیان می‌شود اما اگر به طبیعت تعلق بگیرد این بحث مطرح نمی‌شود.

توضیح مطلب:

در بحث اجتماع أمر ونهی مانند: صلاة در دار مغصوبه، مثلاً شخصی به خانه غصبی رفته است و به هر دلیلی می‌خواهد در آنجا نماز بخواند (البته وظیفه‌اش این است که آنجا ترک کند و در جای غیر از محل غصبی نماز بخواند) مانند اینکه صاحبخانه ناراضی است و مستأجر بی‌توجّه در خانه نشسته است. آیا می‌تواند در آنجا نماز بخواند یا خیر؟ اگر نماز بخواند، آیا نماز او صحیح است یا باطل؟ اگر گفتید باطل است معنایش این است که باید بعداً نماز خود را قضا کند. امّا اگر گفتید صحیح است ولی گناه کرده است، گرچه گناه کرده است ولی نمازش صحیح است و نیاز به اعاده ندارد. سپس این بحث را بعضی‌ها مبتنی بر این بحث کرده‌اند که آیا أوامر متعلق به طبیعت است یا متعلق به افراد است؟ آیا أمر به صلاة با نهی از غصب، تضاد دارند؟ در یک صورت تضاد دارند و در یک صورت تضاد ندارند.

عدم تضاد: اگر گفته بشود که أمر به صلاة (صلّوا)، روی طبیعت کلّی صلاة‌ رفته است، پس کاری به افراد و به خانه غصبی ندارد. أمر صلاة می‌گوید: نماز بخوانید، أمر روی طبیعت رفته است و نهی از غصب هم می‌گوید: لاتغصب، مال مردم را غصب نکن. این هم روی طبیعت غصب رفته است. پس این طبیعت صلاة که مأمورٌبه است و طبیعت غصب که منهیٌ‌عنه است هیچ تضادی باهم ندارند.

تضاد: امّا اگر گفته بشود که أمر به صلاة، یعنی آقای زید نماز بخوان، آقای عمرو نماز بخوان، آقای بکر نماز بخوان و ... این به معنای این است که أمر روی افراد رفته است و همچنین اگر در نهی از غصب هم گفته بشود که نهی روی افراد رفته است، الان که وقت نماز است و مکلّف هم در خانه غصبی است، أمر صلاة روی فرد آمده است و نهی از غصب هم روی فرد آمده است. أمر صلّ می‌گوید نماز بخوان و لاتغصب می‌گوید برو بیرون و غصب نکن، پس أمر در این زمان و در این مکان به این شخص تعلّق گرفته است و نهی نیز به همین فرد در این زمان و در این مکان به این فرد تعلق گرفته است، این تضاد است.

بنابراین در أمر به صلاة و نهی از غصب، اگر بگوییم أمر و نهی روی طبیعت رفته است در اینصورت هیچ تضادی باهم ندارند و اجتماع أمر و نهی اشکالی ندارد و نماز صحیح است ولی شخص معصیت کرده است امّا اگر بگوییم أمر و نهی روی افراد رفته است در اینصورت باهم تضاد دارند و اجتماع أمر و نهی جایز نیست لذا نماز باطل است.

دلیل قول اوّل:

با توجه به توضیحات بالا، آیا أوامر روی طبیعت می‌روند یا روی فرد؟ اگر بگوییم روی فرد رفته‌اند، بحث می‌کنیم که آیا روی یک فرد رفته است یا دو فرد (دفعه یا دفعات)؟ اگر اتیان دو فرد هم باشد، اشکالی ندارد و شما امتثال کرده‌ای، مثلاً‌ چه یک ظرف آب بیاوری یا یک سینی از لیوان‌های آب بیاوری، امتثال محقّق شده است. امّا اگر بگوییم أمر روی طبیعت رفته است، این بحث پیش نمی‌آید چون طبیعت یعنی کلّی، بنابراین چه یک لیوان و چه ده تا لیوان آب بیاوری، طبیعت اتیان آب موجود شده است.[3]

 

اشکال صاحب کفایه بر صاحب فصول:

مرحوم آخوند می‌فرماید: فرمایش صاحب فصول درست نیست به دلیل اینکه أمر چه روی طبیعت رفته باشد یا روی فرد، بالاخره طبیعت وجود خارجی ندارد مگر به وجود أفراد. یعنی اگر زید در خارج نماز بخواند آن طبیعت موجود می‌شود و الّا طبیت بدون فرد، موجود نیست. در حاشیه ملاعبدالله آمده است: «والحقّ أنّ وجود الطبیعی بوجود أفراده»، طبیعت با أفرادش موجود می‌شود. بنابراین خیلی فرق ندارد که بگوییم أمر روی طبیعت رفته است یا فرد، چون طبیعت کلّی موجود نیست و اگر بخواهد موجود بشود باید با افرادش موجود بشود.[4]

 

به نظر ما حقّ مطلب این بود که این بحث را کنار می‌گذاشتیم و اینقدر بحث نمی‌کردیم، حالا آیا ظهور أمر در مرّة است و یا در تکرار؟ می‌گوییم: مرّة هم در تعبّدیّات و هم در توصّلیّات مسلّم است و تکرار در تعبّدیّات جایز نیست ولی در توصّلیّات اشکالی ندارد. این لبّ مطلب است، به دلیل اینکه مثلاً وقتی أمر به آب شد باید آب آورده بشود حالا چه یک لیوان آورده بشود یا دو لیوان، فرقی نمی‌کند و مأمورٌبه امتثال شده است. امّا در تعبّدیّات اینچنین نیست چون در تعبّدیّات اگر دوتا آورده بشود ممکن است تشریع بشود و تشریع باطل است. اینکه انسان بگوید من می‌خواهم شش تا نماز بخوانم، به چه مناسبتی؟ نماز واجب یک بار بیشتر نیست ولی نماز مستحبی هر چه خواستی بخوان. اگر بخواهد مکلف در تعبّدیّات برای بار دوم بجا بیاورد باید وجهی داشته باشد مثلاً‌ نماز قضا بخواند. به هر حال در تعبّدیّات، امکان دارد تشریع بشود و تشریع باطل است. بنابراین در تعبّدیّات همان مرّة باید آورده بشود و تکرار درست نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo