< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1402/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر/دلالت یا عدم دلالت أمر بر مرّه یا تكرار

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در دلالت یا عدم دلالت أمر بر مرّه یا تكرار بود. به عبارت دیگر آیا از أوامر مولی مرّة می‌فهمیم یا تکرار؟ آیا أمر مولی را باید یک مرتبه انجام بدهیم یا مکرراً؟ گاهی أوامر افاده تکرار می‌کنند و گاهی افاده مرّة می‌کنند؛ مثلاً در ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾[1] ، یک مرتبه بجا آوردن حجّ کافی است. ولی در أمر «صَلّوا» باید مکرراً نماز بجا آورده شود. امّا این مرّة و تکرار آیا در مادّه أمر است یا در هیئت آن؟

چند قول در این خصوص وجود دارد:

۱) در هیئت أمر است. ۲) در مادّه أمر است. ۳) هم در هیئت و هم در مادّه است 4) نه در هیئت و نه در مادّه است. نظراتی در جلسه قبل بیان شد.

 

قول چهارم: منع جریان النزاع في المقام مطلقاً[2]

مرحوم آیت الله بروجردی (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید: مرّة و تکرار نه ربطی به مادّه دارد و نه هیئت.

توضیح اینکه مادّه لابشرط است مثل ضَرْب. ضَرْب یعنی زدن، امّا چند مرتبه؟ لابشرط است. به یک مرتبه زدن هم ضَرْب گفته می‌شود، به ده مرتبه زدن هم ضَرْب گفته می‌شود و به هزار مرتبه زدن هم ضَرْب گفته می‌شود. لابشرط وحدة و التکرار است. چه مادّه را (ض ر ب) بدانیم و چه مادّه را مصدر (ضَرْب) بدانیم، فرقی نمی‌کند چرا که دلالت آن مادّه به آن معنا لابشرط است یعنی نه وحدت در آن هست و نه تکرار. به عبارت دیگر هم بر وحدت تطبیق می‌کند و هم بر تکرار.

در هیئت «إضرب» طلب وجود دارد، امّا آیا در أطلُب منک الضَّرْب، مرةً أو مرّات وجود دارد؟

مرحوم آیت الله بروجردی می‌فرماید: ما یک طلب داریم و یک مطلوب. طلب مانند: إضرب و صلّ، امّا مطلوب ضَرْب و صلاة است. طلب یک مرتبه بیشتر نیست و «إضرب» یا «صلّ» فقط یک مرتبه طلب شده است. گاهی مولی دو مرتبه می‌گوید: إضرب إضرب، در اینجا طلب دو مرتبه است امّا وقتی فقط یکبار می‌گوید إضرب، در اینجا تکرار وجود ندارد و بحث ما در جایی است که مولی مثلاً فقط یکبار فرموده است: «صلّ»، در اینجا طلب یکبار اتفاق افتاده است. بنابراین طلب واحد است و تکرار در آن وجود ندارد. امّا این مطلوب (ضَرْب) است که در آن مرّة یا تکرار وجود دارد. پس چرا شما بزرگان سر چیزی بحث می‌کنید که خارج از محل نزاع است؟ در مادّه به دلیل اینکه لابشرط است مرّة و تکرار وجود ندارد و در طلب نیز چون یک طلب بیشتر وجود ندارد، مرّة و تکرار وجود ندارد. پس بحث در مطلوب است که بحث می‌شود آیا مطلوب شارع یک مرتبه انجام دادن است یا چند مرتبه؟ بنابراین اینکه بحث می‌شود که آیا مرّة و تکرار را از مادّه می‌فهمیم یا از هیئت، بحث لغوی است.[3]

به نظر ما با اینکه آیت الله بروجردی درست می‌فرماید امّا اینکه علما در مرّة و تکرار نزاع کرده‌اند مقصود آن‌ها هم همین است که اگر شارع مقدس أمر فرمود، ما باید أمر مولی را یک مرتبه انجام بدهیم یا دو مرتبه؟ مرّة و تکرار را بعضی‌ها از مادّه و بعضی‌ها از هیئت استفاده کرده‌اند و بعضی‌ها هم قائلند که نه از مادّه و نه از هیئت استفاده نمی‌شود. بنابراین فرمایش ایشان، فرمایش خوبی است ولی اصل مطلب را عوض نمی‌کند.

 

المقام الثاني: في أنّه هل المراد من المرّة و التكرار هو الفرد و الأفراد، أو الدفعة و الدفعات؟ و ما یكون محل النزاع؟

آیا مراد از مرّة و تکرار همان فرد و افراد یا دفعه و دفعات است؟

ما یک مرّة و تکرار داریم و یک دفعه و دفعات داریم و یک فرد و افراد (طبیعت) داریم، این سه مطلب به همدیگر شبیه هستند. در ابتدا شاید بین آن‌ها فرقی احساس نشود ولی باید بدانیم که معنای فرد با افراد و دفعه با دفعات چیست؟ مثلاً مولی به عبد خود می‌گوید: إسقنی، یعنی به من آب بده. یک بار عبد یک لیوان آب برای مولی می‌آورد و یک بار سه لیوان آب باهم (آب داغ، ولرم و خنک) می‌آورد که اگر مولی هر نوع آبی خواسته باشد او آورده است، به این امتثال دفعةً (یک دفعه) گفته می‌شود که یک یا چند فرد را در یک دفعه باهم آورده است. امّا اینکه چند بار و هر بار یک یا چند نوع آب بیاورد این امتثال به دفعات است.

معنای فرد و افراد (طبیعت): گاهی مثلاً گفته می‌شود آیا أوامر شارع روی فرد رفته است یا روی افراد (طبیعت)؟ این بحث فلسفی است و ربطی به اصول ندارد. بزرگانی که اهل فلسفه هستند مانند مرحوم صاحب کفایه، گاهی مباحث فلسفی را در اصول مطرح کرده‌اند اما برخی نیز مخالف مطرح کردن مباحث فلسفی در اصول هستند چرا که اصول یعنی اینکه مردم و عرف چه چیز می‌فهمند؟ مثلاً اینکه معنای أوامر چیست؟ یعنی عرف از أوامر چه چیز می‌فهمد؟ و اینکه نواهی چیست؟ یعنی عرف از نواهی چه چیز می‌فهمد؟ و ... همه مباحث اصولی این است که عرف از آن چه چیز می‌فهمد؟ اینکه در کفایة جلد اول مفاهیم آمده است می‌خواهد مفاهیم عرفی را توضیح بدهد تا بتوانیم الفاظی که در قرآن و روایات وارد شده است را معنا بکنیم که آیا مشترک است یا خیر؟ تبادر چیست؟ مفهوم و منطوق چیست؟ مطلق و مقید چیست؟ به عبارت دیگر برداشت‌های عرفی (همان عرفیاتی است که مردم در کوچه و بازار برداشت می‌کنند) را در اصول ضابطه‌مند شده است تا بتوانیم عبارات علما، بزرگان، آیات و روایات را معنا بکنیم.

بحث اینجاست که آيا أوامر شارع روی فرد رفته است یا روی افراد (طبیعت)؟

طبیعت هیچ قید و شرطی ندارد و خصوصیّتی در آن نیست. امّا در فرد خصوصیّت وجود دارد مثلاً این شخص یک فرد است. سید است، معمم است، ملّا، متدیّن و با قد و وزن مشخص. همه خصوصیّاتی که برای این شخص است خصوصیّات فرد است و خصوصیّات طبیعت نیست. طبیعت هیچ تشخّصی ندارد و هیچ خصوصیّتی در آن مشخص نیست، نه ایمان، نه سیادت، نه قد و نه وزنی در آن مشخص نیست. همه خصوصیّاتی که وجود دارد برای فرد است نه طبیعت.

مرحوم آخوند در اینجا بین مباحث فلسفی و اصولی خلط کرده است. بحث است که آیا خطاب شارع به فرد (کلُ فردٍ فرد) تعلّق می‌گیرد یا به طبیعت؟ مثلاً «صلّ» به فرد صلاة تعلق می‌گیرد یا طبیعت صلاة؟ بحث دیگر این است که آیا این صلاة مرّةً باید انجام بگیرد یا تکراراً؟ و بحث سوّم این است که آیا این صلاة در یک دفعه انجام بشود یا در دفعات؟ مثلاً اگر عبد در یک سینی سه لیوان آب بیاورد آیا مولی می‌تواند عبد را مؤاخذه کند که چرا سه تا لیوان آب آوردی؟ امتثال محقق شده است یا خیر؟ اگر امتثال أمر در دفعه و دفعات باشد، امتثال محقق می‌شود؟ اینکه عبد احتیاط بکند و سه لیوان آب باهم بیاورد، ممکن است مولی مؤاخذه بکند که چرا سه لیوان آوردی؟ چرا این کار را کردی؟ یا مثلاً مکلّف یک نماز را دو مرتبه بخواند. نباید دو مرتبه بخواند، این وسواس است و وسواس حرام است.

بنابراین ما باید معنای (فرد یا افراد (طبیعت)، دفعه و دفعات) را بدانیم و ببینیم خطاب مولی (أمر) شامل کدامیک از موارد می‌شود؟


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo