< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1402/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر/إتيان واجب في ضمن فرد محُرَّم

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه اراده و اختیار بود.

 

التنبيه الثالث: فيما إذا شك في سقوط التکليف بإتيانه في ضمن الفرد المحُرَّم

بحث امروز در رابطه با فرد مُحرَّم است یعنی انجام دادن یک واجب در ضمن فرد مُحرَّم، در اینصورت آیا تکلیف ساقط می‌شود یا خیر؟ مانند شستن لباس با آب غصبی، اگر لباس با آب غصبی شسته بشود آیا امتثال تکلیف انجام شده است یا خیر؟

در اینجا دو فرض وجود دارد:

۱) اصل لفظی

۲) اصل عملی

اصل لفظی: یعنی اصل لفظی داریم که می‌گوید: اغسل ثوبک اذا تنجس، اگر لباست نجس شد آن را بشوی. بحث مباشرت و اراده و اختیار قبلاً گذشت. بحث اینجا این است که اگر این شستن در ضمن فرد مُحرَّم (مانند آب غصبی) انجام بشود، آيا واجب (شستن لباس) ساقط می‌شود یا خیر؟

در اینجا اقوالی مطرح است:

قول أوّل: عدم سقوط تکلیف[1]

این بحث چند جا می‌تواند باشد: ۱) در واجبات تعبّدی: اگر واجب یقیناً تعبّدی باشد هم قصد قربت می‌خواهد و هم اراده و اختیار و هم اینکه نباید در ضمن فرد حرام انجام بشود. ۲) در واجبات توصّلی: اگر واجب یقیناً توصّلی باشد هم قصد قربت نمی‌خواهد و هم اراده و اختیار لازم نیست. ۳) در مشکوکات: در جایی که نمی‌دانیم این واجب توصّلی است یا تعبّدی.

لذا در سه جا بحث داریم: اینکه در تعبّدیات چه باید کرد؟ در توصّلیات چه باید کرد؟ و در موارد مشکوک چه باید کرد؟

عمده بحث ما در مشکوکات است و الّا در تعبّدیات لازم است فردِ حرام نباشد و در توصّلیات هم نه مباشرت لازم است و نه اراده و اختیار، فرد مُحرَّم هم باشد درست است گناه مرتکب شده است ولی تکلیف ساقط می‌شود. اما اشکال در مشکوکات است جایی که نمی‌دانیم این واجب تعبّدی است یا توصّلی، مانند کفن کردن و دفن میّت.

مرحوم نائینی بر اصالة التعبّدیة قائل است. یعنی اگر شکّ کردیم یک واجبی تعبّدی است یا توصّلی و هیچ دلیلی نداریم که تعبّدی است یا توصّلی، اصل این است که بگوییم تعبّدی است. البته در بحث تعبّدی و توصّلی خواندیم که در مشکوکات برخی اصالة التعبّدیة هستند و برخی اصالة التوصّلیة هستند. مرحوم نائینی بر اساس مبنای خود می‌فرماید: اصل این است که واجب تعبّدی است بنابراین در اتیان واجب مشکوک مباشرت، اراده و اختیار و عدم وجود فرد مُحرَّم لازم است. مثلاً کفن با پارچه غصبی یا غسل با آب غصبی، باعث بطلان آن واجب می‌شود و آن واجب باید دوباره بدون فرد مُحرَّم بجا آورده شود. و می‌فرماید: فرد مُحرَّم قابلیت تقرب الی الله را ندارد و قصد قربت محقق نمی‌شود یعنی با فرد مُحرَّم نمی‌توان به خداوند تقرب داشت.

پس مقدمه اول اصالة التعبّدیة بود و وقتی گفتیم اصل، تعبّدی بودن است، انجام واجب نیاز به قصد قربت دارد و قصد قربت نیز با فعل مُحرَّم تحقق پیدا نمی‌کند لذا حسن فاعلی نیز با فعل مُحرَّم تحقق پیدا نمی‌کند. بنابراین واجب ساقط نمی‌شود. [2]

جواب:

مبنای شما درست نیست. چون شما فرمودید اصل در مشکوکات اصالة التعبّدیة است در حالیکه ما قبلاً جواب دادیم که اصل اصالة التوصّلیة است لذا اگر در واجبی شکّ کردیم که آیا تعبّدی است یا توصّلی؟ تعبّدیت دلیل می‌خواهد اما توصّلیت دلیل نمی‌خواهد بنابراین اگر بخواهید بگویید واجبی تعبّدی است باید دلیل بیاورید که قصد قربت لازم است. فقط تعداد کمی از واجبات، تعبّدی هستند مانند نماز، روزه و ... و ۹۹ درصد واجبات توصّلی هستند اینکه مثلاً انسان بدن یا لباس خود و چیزهای دیگر را تطهیر می‌کند آیا تعبّدی هستند یا توصّلی؟ همه این‌ها توصّلی هستند.

شما در مشکوکات قائل به اصالة التعبّدیة بودید و می‌گفتید پس قصد قربت لازم است و قصد قربت با فعل مُحرَّم سازگار نیست ولی وقتی اصالة التعبّدیة زیر سؤال رفت کل مبنا باطل می‌شود و به نظر ما اصالة التوصّلیة درست است و قصد قربت لازم ندارد بنابراین اگر اتیان واجب در ضمن فرد مُحرَّم هم باشد، درست است که گناه کرده است ولی آن واجب انجام شده است و از مکلف ساقط می‌شود.

تفصیل مرحوم محقق خویی:

مرحوم محقق خویی می‌فرماید: بحث فرق می‌کند گاهی عنوان مُحرَّم منطبق بر واجب است و گاهی منطبق بر واجب نیست. مانند نماز در خانه غصبی. آيا شخص در چنین حالتی می‌تواند قصد قربت بکند یا نه؟ مثل کسی که مستأجر است و صاحبخانه راضی به ادامه سکونت او نیست و مستأجر در همان خانه نماز می‌خواند. آیا نمازهای این شخص باطل است یا اینکه فقط گناه کرده و نمازهایش درست است. این یک بحث است که بحث اجتماع أمر و نهی است که در جای خود بحث شده است. اما یک بحث این است که مثلاً شخصی نماز می‌خواند و به نامحرم نگاه می‌کند. آیا نماز این شخص باطل است یا خیر؟ بنابراین گاهی عنوان مُحرَّم منطبق بر واجب است مانند نماز در خانه غصبی. اما گاهی عنوان مُحرَّم منطبق بر واجب نیست و در حاشیه است مانند نگاه به نامحرم در حال نماز. در صورتی که عنوان مُحرَّم منطبق بر واجب باشد بحث اجتماع أمر و نهی پیش می‌آید، اگر قائل باشیم بر اینکه اجتماع أمر و نهی جایز نیست، جانب مُحرَّم گرفته می‌شود و می‌گوییم نماز باطل است و اگر قائل بر أخذ جانب اجتماع و جواز باشیم، در اینصورت شخص حرامی را مرتکب شده است ولی نمازش درست است. پس در رابطه با نماز مستأجر در دار غصبی، مستأجر گناهکار است ولی نمازش درست است. اما در جایی که عنوان مُحرَّم بر واجب منطبق نیست مانند نگاه به نامحرم در حال نماز، نماز درست است ولی گناه کرده است.[3]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo