< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1402/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر/شكّ در سقوط أمر با إتيان عمل بدون إراده و اختيار

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه اراده و اختیار بود. در انجام دادن چیزی که خداوند واجب کرده است یک بحث این بود که آیا مباشرت لازم است یا خیر؟ که بحث آن گذشت. بحث دیگر این است که آیا اراده و اختیار در انجام دادن واجب لازم است یا خیر؟ اینکه شخص واجبی را بدون اراده و اختیار انجام بدهد آیا این درست یا خیر؟

 

التنبيه الثاني: فيما اذا شك في سقوط الأمر بإتيان العمل بلا إرادة و اختيار

و فیه مقامان:

المقام الأول: فيما إذا شك في سقوط التکليف بإتيان العمل بلا إرادة و اختيار على تقدیر وجود الإطلاق اللفظي (في ما هو مقتضى إطلاق الأمر و الأصل اللفظي فيما إذا شك في سقوط التکليف مع إتيان العمل بلا إرادة و اختيار) (إن مقتضى الإطلاق هل هو صدور المأمور به عن المخاطب اختياراً فقط أو الأعم منه؟)

در جلسه قبل گفتیم که ما یک حُسن فعلی داریم و یک حُسن فاعلی. حُسن فاعلی آن است که بعد از انجام کار خوبی، فاعلِ آن شایسته تشویق و تحسین است. تشویق و تحسین در جایی است که کسی با اراده و اختیار، کار خوبی را انجام داده باشد. اما اگر کسی کار خوبی را بدون اراده و اختیار انجام داده باشد، جای تشویق و تحسین ندارد. لذا فعلی که انجام داده است اگر با اراده و اختیار باشد، حُسن فاعلی است و اگر بدون اراده و اختیار باشد حُسن فعلی است.

آیا در انجام خطابات شارع (که چیزی را واجب کرده است) هم حُسن فعلی و هم حُسن فاعلی هر دو لازم است؟ یا اینکه فقط حُسن فعلی داشته باشد کافی است؟ در تعبدیات هم حُسن فعلی لازم است و هم حسن فاعلی، مانند نما یعنی نماز باید با اراده و اختیار و با قصد قربت بجا آورده شود. ولی در توصلیات مانند شستن لباس، مهم این است که لباس شسته بشود اما اینکه فاعل آن چه کسی باشد فرقی نمی‌کند. ممکن است شخصی اجیر بشود و لباس‌ها را بشوید و یا اینکه باد لباس‌ها را به آب بیاندازد و موجب شسته شدن لباس‌ها بشود و یا حتی ممکن است لباس‌ها به آب غصبی بیافتند و پاک بشوند. البته اگر خود شخص نیز در آب غصبی لباس‌ها را بشوید گناه کرده است ولی در هر حال لباس پاک شده است و می‌تواند با آن نماز بخواند.

بنابراین در توصلیات اراده و اختیار لازم نیست اما در تعبدیات اراده، اختیار، مباشرت و قصد قربت لازم است. لذا اگر می‌دانیم که واجبی تعبدی است و اراده و اختیار در آن لازم است این مورد از بحث خارج است و همچنین اگر می‌دانیم واجبی توصلی است و اراده و اختیار در آن شرط نیست این مورد نیز از بحث خارج است. اما اگر جایی شکّ کردیم که آیا این واجب توصلی است یا تعبدی؟ اراده و اختیار در آن لازم است یا خیر؟ در اینجا مقتضای اصل لفظی و اصل عملی چیست؟

اقتضای اصل لفظی در اینجا چیست؟

اصل لفظی مانند خطابی که می‌فرماید: میت را کفن بکن. شخص مباشرتاً میت را کفن کرده است اما آیا اراده و اختیار هم در آن شرط است یا خیر؟ اینکه بدون اراده و اختیار این فعل انجام بگیرد آیا درست است یا خیر؟ اینکه مثلاً در خواب و یا به زور و به اجبار مباشرتاً این کار را انجام داده باشد، آیا این درست است و تکلیف از شخص ساقط می‌شود یا خیر؟

دو نظریه در اینجا وجود دارد:

قول أول: عدم سقوط تکليف[1]

قول دوم: سقوط تکليف[2]

خداوند متعال کاری را از من خواسته است و من مباشرتاً آن را انجام داده‌ام، اما شکّ دارم که آیا اراده و اختیار هم در آن شرط است یا خیر؟ در اینجا قید اراده و اختیار، قیدی اضافی است پس برائت جاری می‌شود. چرا که مباشرتاً واجب را انجام داده است با اینکه تحت اجبار آن را انجام داده است ولی در هر حال واجب امتثال شده است و تکلیف ساقط می‌شود.

مرحوم شهید صدر می‌فرماید: «إنّه عند الشك بالسقوط بالحصة غیر الاختیاریّة أن مقتضی الأصل اللفظي هو السقوط؛ لأن إطلاق المادة
یمکن التمسك به و مقتضی إطلاق المادة هو تعلّق الوجوب بالجامع بین الاختیاري و غیرالاختیاري.» مقتضای اصل لفظی (خطاب شارع) سقوط تکلیف است. شارع فرموده است مباشرتاً انجام بده و من هم مباشرتاً انجام داده‌ام ولی اراده و اختیار نداشته‌ام و مجبور بودم. ممکن است انسان را در خیلی از کارهای خیر اجبار بکنند، در هر حال امتثال محقق شده است و تکلیف ساقط شده است.[3]

به نظر ما هم در اصل لفظی، اراده و اختیار وجود ندارد و انجام آن کار حُسن فعلی دارد و لزومی ندارد که حُسن فاعلی هم باشد. البته اگر حُسن فاعلی هم باشد بهتر است ولی اگر حُسن فاعلی هم نباشد برای امتثال أمر کافی است مثلاً لباس باید پاک باشد اما اینکه چه کسی و چطور پاک شده است و یا اینکه با آب غصبی پاک کردم یا نه، مهم نیست، مهم این است که لباس پاک باشد و شخص بتواند با آن نماز بخواند اگرچه با غصب فعل حرامی را مرتکب شده‌ است.

اقتضای اصل عملی در اینجا چیست؟

برای بعضی از واجبات آیه و روایت وجود ندارد بلکه اجماعی هستند و یا اینکه وجوب آن‌ها با دلیل عقلی است. اگر حکمی خطاب نداشته باشد و با دلیل عقل و اجماع اثبات شده باشد در آنجا به اطلاق لفظی نمی‌توانیم تمسّک بکنیم بلکه به اصل عملی تمسّک می‌کنیم.

اصل عملی می‌گوید آیا در انجام واجب، اراده و اختیار لازم است؟

به نظر ما در اینصورت نیز برائت جاری می‌شود. یعنی اصل عملی می‌گوید در انجام فعل حَسَن، اراده و اختیار لزومی ندارد. انسان کار خوبی را انجام می‌دهد حالا ممکن است با اراده انجام داده باشد و یا با اراده انجام نداده باشد یعنی ممکن است او را مجبور کرده باشند و یا مجبور نکرده باشند در هر حال امتثال محقق شده است و تکلیف ساقط می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo