< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1401/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر/اعتبار قصد الأمر فی الأمر

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با واجب توصلی و تعبدی بود که تعاریف و فرق آن‌ها بیان شد.

المقام الثاني: في اعتبار قصد القربة في الطاعة و عدمه (في إمکان أخذ قصد الأمر في المأمور به و عدمه)

در این بحث نکته‌ای وجود دارد و باید به آن توجه بشود این است که امور دو نوع هستند: 1) تکوینیات 2) اعتباریات

در تکوینیات باید قوانین مربوط به آن مراعات شود ولی در اعتباریات رعایت آن قوانین لازم نیست. مثلاً هر مرکبی دارای اجزاء و شرائطی است. قانون در تکوینیات این است که تکوینیات دارای شرائط و اجزائی است و شرائط مقدم بر اجزاء هستند. اگر مرکب، مرکب تکوینی باشد مانند ساختمان که ستون‌ها، دیوارها، سقف‌ها و ... اجزای آن هستند برای خود شرائطی دارند مثلاً قبلا باید مقدمات آن مانند آجر و تیرآهن و سیمان فراهم باشد تا ساختمان ساخته بشود. فرق اجزاء با شرایط، تقدم الشرائط علی الأجزاء است یعنی شرایط مقدم هستند و اجزاء مؤخر. شرایط باید قبلا آماده بشود تا اجزاء محقق بشود. در مثال ساختمان اول باید آجر، آهن، سیمان و ... باید فراهم بشود تا ساختمان ساخته شود و بعد از ساختن ساختمان است که اجزاء محقق می‌شود.

در مرکبات اعتباری مانند نماز شارع اعتبار کرده است که مثلا چهار رکعت نماز بدین صورت بخوانید که ابتدا تکبیرة الاحرام بگویید سپس قرائت حمد و سوره و رکوع و سجدتین ... و با سلام به پایان برسانید. مرکب اعتباری هم اجزاء و شرائطی دارد، اجزاء آن در مثال نماز، تکبیرة الاحرام و حمد و سوره و رکوع و سجده و... هستند. و اما شرایط آن طهارت (وضو، غسل و تیمم)، ستر العورة، قبله است. سؤال این است که در مرکبات اعتباری آیا شرائط مقدم بر اجزاء هستند؟ یا همراه با اجزاء هستند؟ وقتی گفته می‌شود که در نماز قبله، ستر عورت و طهارت لازم است، یعنی از اول نماز تا پایان آن باید این شرائط مراعات بشوند. پس این شرائط مقدم بر اجزای نماز نیستند بلکه همراه اجزاء هستند. با هریک از اجزای نماز همه شرائط (طهارت، ستر عورت و قبله) هم باید باشند. مثلاً همراه با رکوع هم باید طهارت باشد و هم ستر عورت و رو به قبله بودن.

اشکال:

به این‌ها چگونه می‌توان شرط گفت که همراه با اجزاء است در حالی که گفته شد شرائط مقدم بر اجزاء هستند. در مثال ساختمان گفتیم که شرائط مقدم بر اجزاء هستند ولی در نماز علاوه بر اینکه مقدم هستند باید همراه اجزاء هم باشند، به این گفته می‌شود تقیّدٌ جزءٌ و قیدٌ خارجیٌ. مثلاً وضو شرط نماز است و قبل از نماز و خارج از نماز است. ولی طهارتی که از وضو حاصل می‌شود داخل در نماز است و تا آخر نماز باید باشد. لذا قید (وضو) که شرط و خارج بود و باید قبل از نماز حاصل باشد مبدل به جزء شد و تقیّد (طهارت) که از وضو حاصل شد جزء و همراه نماز باید باشد. ستر عورت و قبله نیز مانند وضو هستند. ستر عورت و قبله، قبل از نماز باید باشند و در حین نماز هم باید همراه با نماز باشند. به این گفته می‌شود تقیّدٌ جزءٌ و قیدٌ خارجیٌ. آیا طهارت داخل در نماز است یا خارج از نماز؟ جواب این است که تقیّد جزءٌ و قید خارجیٌ؛ یعنی تقیّد الصلاة بالطهارة داخلٌ فی الصلاة اما قید الوضوء خارجٌ عن الصلاة.

این مسأله در اعتباریات است ولی در تکوینیات چنین نیست. در تکوینیات شرط همیشه مقدّم بر اجزاء است ولی در اعتباریات همین شرط می‌تواند همراه با اجزاء باشد و همچنین خود آن یکی از اجزاء باشد، مانند: طهارت و ستر عورت و قبله؛ با اینکه شرط هستند ولی داخل در نماز و یکی از اجزاء نماز هم هستند.

این مقدمه در اینجا به این دلیل بیان شد که بعضی از فلاسفه مسائل عقلی فلسفی را با اصول مخلوط کرده‌اند و استدلالت فلسفی را در اصول داخل کرده‌اند و استدلال کرده‌اند که هذا محالٌ مانند استعمال لفظ در اکثر از معنا، که گفته‌اند محال است که ما پاسخ دادیم محال معنا ندارد چرا که این یک أمر اعتباری است و بحث محال، در تکوینیات است و در أمر اعتباری راه ندارد.

آن یکی شیر است اندر بادیه    و آن یکی شیر است اندر بادیه

آن یکی شیر است که آدم می‌خورد    و آن یکی شیر است کآدم می‌درد

بادیه دو معنا دارد یکی کاسه و دیگری بیایان. شیر نیز دو معنا دارد یکی شیر خوردنی و دیگری شیر درنده. در اینجا بادیه و شیر در دو معنا استعمال شده‌اند. این استعمال، استعمال لفظ در اکثر از معنا است و اینکه در امور اعتباری استعمال لفظ در اکثر از معنا محال باشد، معنا ندارد و بحث محال در امور تکوینی است.

به نظر ما یکی از مواردی که تکوینی و اعتباری مخلوط شده است در بحث توصلی و تعبدی است. بحث توصلی و تعبدی یکی از مشکلات کتاب کفایه است و موقع امتحان شفاهی نه شما می‌فهمید که چه می‌گویید و نه ممتحن. و می‌گویند محالٌ قصد الأمر (قصد قربت) من ناحیة الأمر. صلّ دلالت بر وجوب نماز می‌کند اما اینکه قصد قربت هم داشته باشی از خود صلّ استفاده نمی‌شود و محال است. لذا استفاده قصد‌الأمر (قصد قربت) من الأمر بالصلاة محالٌ. صلّ می‌فرماید نماز بخوان اما اینکه نمازت باید با قصد أمر (قصد قربت) باشد از این صلّ استفاده نمی‌شود چرا که تقدّم الشیء علی نفسه لازم می‌آید. چون خود صلّ أمر است و از آن، أمر به صلاة استفاده می‌شود و از خود این أمر، قصد أمر (قصد قربت) استفاده بشود محال است.

علما بعد از اینکه بحث محالیت را در تعبدی و توصلی درست کرده‌اند و مشکلات عدیده‌ای را در اینجا بیان کرده‌اند. بعضی‌ها گفته‌اند محال است و بعضی دیگر مانند مرحوم نائینی راه حل «جعل جدید» را بیان فرموده‌ است. ولی به نظر ما کل این بحث باطل است و هیچ لزومی ندارد این بحث (محالیت قصد الأمر) مطرح بشود و اگر بنا باشد چیزی از کفایه حذف بشود یکی از جاها همین بحث تعبدی و توصلی است. در هر حال چون علما این بحث را بیان فرموده‌اند ما هم ناچار هستیم به آن بپردازیم و بحث امور تکوینی و اعتباری را بیان کنیم و بگوییم که بحث محالیت در أمور تکوینی است و در أمور اعتباری راه ندارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo