< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1401/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در اصول در رابطه با این بود که آیا صیغه أمر دلالت بر وجوب می کند یا استحباب؟ اکثر علما قائل شده‌اند که صیغه أمر دلالت بر وجوب دارد و دلائلی برای مدعای خود اقامه کرده‌اند. اگر دلائل این‌ها را کافی دانستیم می‌گوییم: الأمر حقیقة فی الوجوب، اما اگر دلائل آن‌ها را کافی ندانستیم می‌گوییم: الأمر حقیقة‌ فی الطلب. طلب هم مراتبی دارد: گاهی وجوب است و گاهی استحباب شدید است و گاهی استحباب ضعیف است.

 

دلائل قائلین بر وجوب صیغه أمر: .

الدليل الأول: الآیات:

و منها: قوله- تعالى:﴿فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[1] پس باید کسانی که امر خدا را مخالفت می‌کنند و از آن روی می‌گردانند بترسند که مبادا به فتنه‌ای بزرگ (تسلط سلطان جور) یا عذاب دردناک دیگر (مانند قتل و اسارت) گرفتار شوند.

اشکال اول:

به نظر ما این آیه شریفه دلالت بر وجوب صیغه أمر نمی‌کند. به دلیل اینکه در اینجا قرینه وجود دارد و ما هم قبلاً گفتیم که اگر قرینه بر وجوب باشد، أمر دلالت بر وجوب می‌کند و اگر قرینه بر استحباب باشد، دلالت بر استحباب می‌کند و بحث ما در جایی است که قرینه‌ای وجود نداشته باشد، بنابراین جایی که قرینه باشد از بحث ما خارج است. فلیحذر، قرینه است که أمر در اینجا برای وجوب است. اینکه کسانی که از أوامر خداوند متعال مخالفت می‌کنند باید بترسند؛ سؤال این است که آیا کسانی که أوامر وجوبی خداوند متعال را مخالفت می‌کنند باید بترسند یا کسانی که أوامر استحبابی خداوند متعال را مخالفت می‌کنند؟ مخالفت با أوامر وجوبی است که ترس دارد. لذا در اینجا کلمه فلیحذر قرینه برای أمر وجوبی است.

اشکال دوم:

اینکه کسانی که أمر خداوند متعال را مخالفت می‌کنند این‌ها به فتنه بزرگ (مفسده) یا عذاب الیم دچار خواهند شد. مخالفت کنندگان أمر الهی به دو قسم عذاب دچار می‌شوند، یکی فتنه و مفسده و دیگری عذاب الیم. یعنی ممکن است أمر الهی، أمر امتحانی باشد. احکام تابع مصالح و مفاسد است و آیه هم داریم که قرآن تذکره است مانند ذکری للمؤمنین. خداوند متعال آنچه که در قرآن می‌فرماید تذکر است یعنی خود انسان‌ها با عقل خودشان مسائل را می‌فهمند و خداوند متعال با قرآن می‌خواهد تذکر بدهد که اگر خودتان توجه می‌کردید این مسائل را متوجه می‌شدید. وقتی خداوند متعال به چیزی أمر می‌کند، این یک مصلحتی دارد و وقتی نهی می‌کند یک مفسده‌ای دارد، خود انسان‌ها باید متوجه باشند که این مفسده را کنار بگذارند و آن مصلحت را دریافت کنند. حالا در اینجا این آیه أمر ارشادی است یا مولوی؟ ممکن است بگویید أمر ارشادی است. یعنی از آنجایی که محبت خداوند متعال به انسان‌ها از پدر و مادرشان بیشتر است لذا خداوند وقتی می‌فرماید فلان کار را نکن باید انسان بداند که یک مصلحتی دارد و انسان باید توجه بکند همانطور که پدر یا مادر برای فرزندشان دستور می‌دهند فلان کار را بکن یا فلان کار را نکن یک مصالحی را در نظر می‌گیرند. خداوند متعال نیز وقتی أمری را می‌فرماید مصلحتی را در نظر دارد، پس این أمر ارشادی است و وقتی أمر ارشادی شد مخالفت با أمر الهی حرام نیست، ولی نتایج آن مخالفت شامل مخالفت کننده خواهد شد و در آن فتنه یا عذاب الیم گرفتار خواهد شد.

تعهدات الهی به دو گروه «وعده» و «وعید» تقسیم می‌شود، وعده خداوند متعال، مانند اینکه می‌فرماید اگر نماز بخوانید حسناتی شامل حال شما خواهد شد این وعده‌ها همیشه محقق می‌شوند. اما وعید که عذاب‌های الهی در جهنم است، آیا این وعیدهای الهی لازم الإجرا است یا اینکه خداوند متعال غفور و رحیم است و می‌بخشد؟ گاهی می‌گوییم مصلحت در جعل و انشاء است و گاهی می‌گوییم مصلحت در مجعول است. مصلحت در انشاء یعنی اینکه مثلاً پدر باید داد و فریاد بکند و تهدید بکند که اگر فلان کار را بکنی می‌کشمت تا بچه بترسد آن کار را نکند اما اگر بچه آن کار را کرد، پدر به تهدیدی که کرده است عمل نمی‌کند ولی در مقام جعل پدر آن تهدید را می‌کند و می‌گوید. به این وعید گفته می‌شود بنابراین وعید، وعده‌های بدی هستند که پدر و مادر به بچه‌ها یا خداوند متعال به بندگان می‌دهد تا آن‌ها عمل کنند ولی پدر و مادر یا خداوند متعال به آن‌ وعده‌های بد عمل نمی‌کنند. این آیه ﴿فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[2] که وعید است آیا این وعید لازم الإجرا است و دلالت بر حرمت می‌کند یا خیر؟ آیا دلالت بر لزوم دارد یا ندارد؟ خیر؛ وعید دلالت بر حرمت نمی‌کند و لازم الإجرا نیست، این آیه می‌فرماید: بترسید، اگر بترسید به نفعتان است. بنابراین به نظر ما این آیه دلالت بر حرمت ندارد.

اشکال سوم:

اشکال دیگر اینکه نهایتاً اگر اصرار دارید که این آیه دلالت بر وجوب دارد، فقط دلالت می‌کند که أوامر خداوند واجب است در حالی که بحث ما در صیغه أمر در مطلق أمر است که آیا حقیقت در وجوب است یا خیر؟ یعنی آیا أوامر خداوند و أوامر همه انسان‌ها، دلالت بر وجوب می‌کند یا خیر؟ آیه بر وجوب مطلق أمر دلالت نمی‌کند زیرا آیه می‌فرماید: يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ، یعنی أمر خداوند متعال، نه مطلق أوامر. البته آن را هم فرموده است که باید بترسند که ممکن است دچار مفسده‌ای و یا دچار عذاب الیم بشوند و آن هم حتمی نیست. این أمر، أمر ارشادی است.

 

آیه دیگر:

و منها: ﴿ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ﴾ ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ﴾[3] وای آن روز به حال آنان که (آیات خدا را) تکذیب کردند. و هرگاه به آنها گفته شود که نماز و طاعت خدا را به جای آرید اطاعت نکنند.

برخی از علما به این آیه استدلال کرده‌اند اینکه فرموده است به آن‌ها گفته شد رکوع بکنید رکوع نکردند. اما آیا این أمر در اینجا دلالت بر وجوب دارد یا خیر؟ به نظر ما این آیه نیز دلالت بر وجوب ندارد. به دلیل اینکه آیه می‌فرماید: ﴿وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ﴾ وای بر کسانی که رسالت را تکذیب می‌کنند. یعنی تکذیب رسالت مشکل اصلی است، رکوع نکردن آن‌ها مستند به این است که تکذیب رسالت کرده‌اند یعنی رکوع نکردنشان به دلیل تکذیب پیامبر است. پس معلوم می‌شود آیه ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ﴾[4] ذیل آیه ﴿وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ﴾[5] است. یعنی کسانی که تکذیب رسل کردند و وقتی به آن‌ها گفته می‌شود رکوع بکنید رکوع نمی‌کنند وای به حال آن‌ها. این مربوط به این نیست که وقتی گفتیم رکوع بکن، رکوع نکرده است بلکه مربوط به تکذیب رسل است. یعنی رکوع نکردنی که ناشی باشد از تکذیب رسول این چنین شخصی وای به حال او.

بنابر این اولاً در اینجا قرینه وجود دارد و ثانیاً در اینجا به خاطر تکذیب رسل مذمت شده است نه به دلیل رکوع نکردن. درست است که رکوع نکردن هم مورد توجه است ولی منظور رکوع نکردن کسی است که تکذیب رسل کرده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo