< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1401/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با أمر در این بود که آیا أمر وضع شده است برای طلب حقيقي یا إنشائي و یا وضع شده است برای بعث؟

معنای طلب حقیقی: مثلاً شما بلند می‌شوید و چیزی را برمی‌دارید و با خود می‌آورید. کسانی که لال هستند نیز اینگونه است آن‌ها خودشان کار خودشان را انجام می‌دهند، این طلب حقیقی خارجی است و هیچ کلام و لفظی در آن نیست. اما گاهی شما برای انجام کاری لفظ به کار می‌برید و درخواستی می‌کنید مثلاً می‌گویید: جئنی الکتاب، آن کتاب را برای من بیاور. این لفظ جئنی آیا طلب حقیقی است یا انشائی؟

در حقیقت أمر سه قول وجود دارد: ۱) انشاء طلب ۲)طلب حقیقی ۳) مفهوم طلب.

 

قول أول: أن مادة أمر وضع شده است برای طلب إنشائي[1]

مرحوم آخوند می‌فرماید: الأمر موضوعةٌ للطلب الإنشائی، يكون هو معنی الأمر لیس هو الطلب الحقیقي؛ یعنی أمر برای طلب انشائی وضع شده است و أمر طلب حقیقی نیست بلکه طلب انشائی است. [2] یعنی خود طلب نیست بلکه انشاء طلب است. مثلاً می‌گویید: آن کتاب را برای من بیاور. این انشاء است و خود طلب نیست. اما محقق خویی می‌فرماید: این خود طلب است.

به نظر ما هم فرمایش محقق خویی درست است. این خود طلب و خواستن است. در مثال قبل که گفتیم آن کتاب را برای من بیاور، من واقعاً طلب می‌کنم و می‌خواهم که کتاب را بیاوری. و این خود طلب است نه انشاء طلب.

 

قول دوم: ماده أمر وضع شده است برای مفهوم طلب که حاكی از طلب حقيقي خارجي است.[3]

محقق عراقی می‌فرماید: أمر برای مفهوم طلب است. توضیح اینکه ما یک اراده داریم و یک طلب. اراده یعنی اینکه شما در ذهن خود چیزی را می‌خواهید و هنوز اظهار نکرده‌اید. ولی وقتی بگویید: جئنی بماء؛ اراده شما اظهار شده و می‌شود طلب. اراده یک أمر واقعی است ولی طلب یک أمر ظاهری است. یعنی کسانی که طلب می‌کنند ممکن است بابت امتحان کردن شخص باشد و یا تهدید و یا سخریه باشد. مثلاً می‌گوید:‌این کار بکن؛ یعنی جرأت نداری این کار را بکنی اگر بکنی چنین و چنان می‌کنم. این طلب است ولی طلبی است که برای تهدید است. یا مثلاً می‌گوید: برایم آب بیاور. در واقع آب را اراده نکرده‌ است و آب نمی‌خواهد و این أمر او بابت امتحان کردن آن شخص است که آیا حرف گوش‌کن هست یا نه؟ پس طلب یک أمر ظاهری است ولی اراده، أمری واقعی است. در اینجا اگر گفتیم طلب دارای اقسامی است مثلاً امتحانی است یا تهدیدی یا سخریه‌ای یا واقعی. در این حالت أمر، انشاء الطلب است یعنی شما طلب را بیان می‌کنید، اما اینکه آیا این طلب با اراده شما هماهنگ است یا نه، این مطلب جدایی است. ممکن است این طلب هماهنگ با اراده شما باشد و یا اینکه هماهنگ با اراده شما نباشد یعنی وقتی طلب می‌کنید آیا واقعاً می‌خواهید و طلب می‌کنید یا اینکه نمی‌خواهید و آن را اراده نکرده‌اید؟ مثلاً در قضیه حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام)، خداوند از حضرت ابراهیم می‌خواهد که فرزندش اسماعیل را ذبح کند. حضرت ابراهیم همه مقدمات را فراهم می‌کند ولی اراده الهی این نیست که حضرت ابرهیم فرزندش را ذبح بکند و فقط می‌خواهد او را امتحان بکند لذا اراده الهی برای ذبح نیست ولی طلب هست، لذا ممکن است اراده نباشد ولی طلب باشد. در هر حال نظر مرحوم آخوند این است که أمر همان انشاء طلب است و ممکن است اراده هم باشد یا نباشد. اما مرحوم محقق خویی می‌فرماید: أمر همان طلب حقیقی است. و محقق عراقی می‌فرماید: أمر مفهوم طلب است که حاکی و کاشف از طلب واقعی است و ممکن است این کاشفیت درست باشد و یا درست نباشد.

برای روشن شدن مطلب محقق عراقی یک مقدمه‌ای را ذکر می‌کنیم.

مثلاً گفته می‌شود: رکوع جزء نماز است تقیدٌ جزءٌ و قیدٌ داخلیٌ؛ یعنی تقید الصلاة بالرکوع، نماز مقید به رکوع است و قید داخلی هم هست. که باید انجام بشود و اگر رکوع نباشد نماز باطل است. پس کوع قید صلاة است و صلاة هم مقید به رکوع است و این قید هم داخل در نماز است. یا مثلاً قبل نماز وضو می‌گیرید و برای شما طهارت حاصل می‌شود و نماز را شروع می‌کنید. در اینجا گفته می‌شود تقیدٌ جزءٌ و قیدٌ خارجیٌ؛ یعنی نماز مقید به طهارت (وضو) است و نماز باید همراه با طهارت باشد، اما این قید (وضو) خارج و قبل از نماز است. بنابراین قیود دو قسم هستند ۱)‌ قیود داخلی، ۲) قیودی خارج هستند ولی تقیدشان داخل است؛ مانند وضو.

تناسب این بحث با بحث ما در این است محقق عراقی می‌فرماید: انشاء از شؤون استعمال است نه از شؤون مستعمل فیه. یعنی وقتی کسی أمر می‌کند در واقع أمر را انشاء می‌کند و این انشاء از شؤون استعمال است نه از شؤون مستعمل فیه. مستعمل فیه یا موضوع له أمر در آن انشاء وجود ندارد بلکه طلب وجود دارد ولی در حین استعمال انشاء وجود دارد. یعنی خارج از مستعمل فیه است ولی در کنار استعمال، این حالت انشاء و ایجاد نیز وجود دارد. سپس ایشان می‌فرمایند: استعمال مقدم بر مستعمل فیه است باید اول مستعمل فیه و موضوع‌له باشد تا بتوانیم در آن معنا لفظ را استعمال بکنیم. حالا این بحثی است که محقق عراقی در اینجا بیان کرده‌اند و اینکه این مباحث فلسفی در اینجا جا دارد مطرح بشود یا نه، جای خود دارد. به نظر ما نیازی نیست که اینقدر در مباحث عرفی و لغوی، این دقت‌های عقلی را مطرح کنیم.

به نظر ما اینکه آیا أمر حقیقتاً طلب است یا نه؟ به نظر می‌آید حقیقتاً طلب است. وقتی شما أمر می‌کنید حقیقتاً‌ طلب می‌کنید و می‌خواهید و طلب واقعی همین خواستن است. این‌ها فرمودند که طلب واقعی این است که خود شما چیزی را که می‌خواهید انجام دهید خودتان بلند بشوید و انجام بدهید. و طلب لفظی، طلب واقعی نیست. به نظر می‌آید اینچنین نیست که فرموده‌اند بلکه طلب واقعی همین طلب لفظی است. شما وقتی چیزی را می‌خواهید این طلب واقعی است. محقق خویی هم همین مطلب را بیان کرده‌اند که به نظر ما فرمایش ایشان درست است.

این بحث مقدمه ورود به بحث اشاعره و معتزله است که بین آن‌ها اختلاف وجود دارد به اینکه آیا اراده با طلب متحد هستند یا متحد نیستند؟ توجه دارید که اراده آن چیزی است که در نفس انسان است که شما چیزی را اراده می‌کنید اما اینکه بلند بشوید و انجام بدهید آن بحث جدایی است. اینکه دستور می‌دهید آب برایم بیاور، اول فکر می‌کنید که دستور به این کار بدهم یا نه؟ سپس تصمیم می‌گیرید و اراده می‌کنید و سپس دستور می‌دهید. لذا طلب و اراده دو چیز هستند. اما اینکه طلب و اراده متحد هستند یا نه؟ بعضی گفته‌اند متحد هستند و بعضی دیگر گفته‌اند متحد نیستند. در ذات باری تعالی، آیا اراده خداوند با طلب او یکی است؟ مانند: صلّ، اقیموا الصلاة. یعنی وقتی طلب کرد آيا اراده هم دارد؟ یا اینکه ممکن است طلب کرده باشد ولی اراده نداشته باشد. اگر گفتید طلب با اراده یکی هستند پس وقتی خداوند متعال طلب کرد ما باید انجام بدهیم. اما اگر گفتید طلب خداوند متعال ملازم با اراده نیست یعنی طلب دارد ولی معلوم نیست اراده هم داشته باشد یا نه؛ مانند أمر خداوند متعال به حضرت ابراهیم (علیه السلام) بر ذبح فرزندش حضرت اسماعیل (علیه السلام) که طلب بود ولی اراده الهی بر ذبح نبود. پس تخلف اراده از طلب تصویر می‌شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo