< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1401/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با أمر بود که آیا أمر دلالت وجوب دارد یا دلالت بر مطلق طلب (واجب و مستحب) دارد؟

اکثر علما بر این قائلند که أمر دلالت بر وجوب دارد و دلائلی برای خود اقامه کرده‌اند که در جلسات قبل بررسی شد.

 

الأمر الأول: فی منشأ و ملاك دلالة لفظ الأمر علی الوجوب:

منشأ و ریشه دلالت أمر بر وجوب از کجاست؟ سه نظریه در اینجا وجود دارد:

۱) وضع واضع، ۲) حکم عقل، ۳) مقدمات حکمت.

 

۱) القول الأول: الوضع[1]

نظریه مشهور این است که منشأ دلالت أمر بر وجوب وضع واضع است. یعنی قبل از پیامبر و ائمه (علیهم السلام) واضع لفظ أمر را بر وجوب وضع کرده است. در اینجا کاری به أوامر الهی و پیامبر و ائمه (علیهم السلام) نداریم و بحث ما در وضع واضع است.

حال سؤال این است که آیا واضع صیغه أمر (مثلاً لفظ إضرب) را برای وجوب وضع کرده است یا مطلق طلب؟

عده‌ای از علما می‌فرمایند: «مطلق أمر وضعاً دلالت بر وجوب ندارد.» چون در وضع عالی و دانی لحاظ نمی‌شود مثلاً‌ صیغه أمر را از پشت دیوار می‌شنوی و نمی‌دانی آن شخص کیست، عالی هست یا دانی؟ آیا این صیغه أمر، دلالت بر وجوب دارد یا نه؟ در اینجاست که واضع باید جواب این سؤال را بدهد. پس واضع نه عالی و دانی را لحاظ می‌کند و نه قرائن را. واضع لفظ را بما هو لفظ و خالی از هر چیز دیگری، برای یک معنایی وضع می‌کند. عده‌ای از علما مانند محقق خویی می‌فرمایند «دلالت أمر بر وجوب به وضع واضع نیست.»

اما در عین حال عده‌ دیگری از علما نظرشان بر این است که «الأمر حقیقةٌ فی الوجوب وضعاً».

 

دليل القول الأوّل: التبادر

دلیل قائلین بر وضع، تبادر است. به عبارت دیگر اینکه گفته می‌شود دلالت أمر بر وجوب، به وضع واضع است دلیل آن تبادر است و تبادر علامت حقیقت است. وقتی کسی أمر می‌کند معنایی که زودتر به ذهن (انسباق الذهن) می‌آید وجوب است.

سؤال این است که آیا در صیغه أمر، معنای «مطلق طلب» زودتر به ذهن می‌آید یا «وجوب»؟ نظر عده‌ای از علما بر این است که وجوب تبادر می‌کند و تبادر هم علامت حقیقت است.

اشکال:

آیا واضع صیغه أمر را برای وجوب وضع کرده است؟ یا اینکه دلالت أمر بر وجوب، ربطی به وضع واضع ندارد بلکه مربوط به قرائن خارجیه است که از عالی بودن آمر بر دانی، وجوب استفاده می‌شود و اگر أمر از عالی بر دانی نباشد، استفاده وجوب نمی‌شود.

مرحوم آقاضیاء عراقی در نهایة الأفکار می‌فرماید: ما این تبادر را قبول نداریم بلکه أمر حقیقت در طلب است که جامع بین وجوب و ندب است. یعنی أمر دلالت بر «مطلق طلب» دارد اما اینکه بر وجوب دلالت بکند یا بر ندب، تابع قرینه است، اگر قرینه وجود داشته باشد بر وجوب دلالت می‌کند و در صورت عدم وجود قرینه، بر استحباب دلالت دارد. مرحوم آقاضیاء می‌فرماید ذهن خودتان را باز کنید، هر زمان و هر مکان و هر لغتی را تصویر کنید، می‌بینید أمر دلالت بر وجوب ندارد بلکه دلالت بر مطلق طلب دارد. به عبارتی أمر فقط به معنای درخواست است حالا اینکه آیا التماس می کنم یا خواهش می‌کنم یا تقاضا می‌کنم و یا اینکه دستور میدهم که حتما این کار را بکنید، این‌ها از قرائن خارجیه استفاده می‌شود. و اصل لفظ أمر، تبادر بر وجوب ندارد بلکه تبادر بر مطلق طلب دارد.[2]

به نظر ما فرمایش مرحوم آقاضیاء درست است، مضافاً بر اینکه در شریعت خودمان در آیات و روایات هم همین است یعنی اگر 99 درصد مستحبات باشند فقط یک درصد واجبات هستند. و حضرت آیت الله سبحانی نیز این مطلب را تأیید می‌کند و می‌فرماید: وجوب و حرمت انتزاعی هستند یعنی از قرائن انتزاع می‌شوند و در وضع، وجوب و حرمت وجود ندارد.[3]

به نظر ما فرمایش آیت الله سبحانی درست است. در قرآن و روایات هم می‌بینیم که أمر در استحباب زیاد استعمال شده است مثلاً در روایتی آمده است: «و روي أنه لما نزل قوله تعالى: " خذ العفو وأمر بالعرف " الآية [5] سأل رسول الله صلى الله عليه وآله جبرئيل عن معناها، فقال: لا أدري حتى أسأل ربك، ثم رجع فقال: يا محمد، إن ربك يأمرك: أن تصل من قطعك، وتعطي من حرمك وتعفو عمن ظلمك[4] آیه شریفه ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾[5] بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آن مقام به جبرائیل فرمود: یا جبرائیل من نمی‌دانم مقصود این آیه چیست؟ جبرائیل عرض کرد، من هم نمی‌دانم. باید از خداوند متعال سؤال کنم، جبرائیل به خداوند رجوع کرد و از خداوند متعال سؤال کرد که معنای این آیه چیست؟ سپس برگشت و عرض کرد: یا محمد، رابطه خود را با کسی که با تو قطع رابطه کرده است وصل کن، و عطا کن بر کسی که تو را محروم کرده است، و هر کس که به تو ظلم کرده است او را ببخش. در این آیه سه تا صیغه أمر وارد شده است: خذ، وأمر، وأعرض. و قرینه‌ای هم وجود ندارد، هیچیک از این أمرها برای وجوب نیستند. نه وصل رابطه، نه عطا بر کسی که تو را محروم کرده است و نه عفو بر کسی که بر تو ظلم کرده است، هیچکدام وجوب ندارند، بلکه مطلوبیت دارند. با این وجود آیا أمر دلالت بر وجوب دارد یا مطلق طلب؟ با توجه به این آیه شریفه و مطالبی که عرض شد معلوم می‌شود که أمر دلالت بر وجوب ندارد.


[1] . ضوابط الاصول، صص54-55.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo