< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1401/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با این بود که آیا أمر دلالت بر وجوب دارد یا اینکه دلالت بر رجحان(مطلق طلب) دارد؟ اگر بگوییم أمر دلالت بر وجوب می‌کند، نتیجه آن این خواهد شد که أوامر خیلی زیاد خواهند شد ولی اگر قائل باشیم بر اینکه أمر دلالت بر مطلق طلب دارد،‌ مستحبات زیاد خواهند شد و واجبات محدود. لذا نیاز است که در این بحث دقت زیادی بشود.

 

دلائل قائلین بر وجوب:

در دوران أمر بین تخصیص و تخصّص:

در مثال:‌ أکرم العلما (عام) بعد از مدتی مولی می‌فرماید: لاتکرم زیداً، می‌گوییم مولی قبلاً فرموده است عالم را إکرام کن، عکس نقیض آن این است که اگر عالم است إکرام وی واجب است و اگر إکرام وی واجب نیست پس عالم نیست. و وقتی گفته می‌شود: لاتکرم زیداً، زید را إکرام نکن، معلوم می‌شود که زید عالم نیست. چون اگر عالم بود داخل در أکرم العلما می‌شد و إکرام وی هم واجب بود. این أصالة العموم است و أصالةالعموم أماره است و لوازم أماره هم حجّت است.

در استصحاب خوانده‌ایم که اصل مثبِت حجّت نیست، اصول عملیه با أمارات یک فرقی دارند و آن اینکه لوازم أمارات حجّت است ولی لوازم اصول عملیه به دلیل اینکه اصل مثبت می‌شوند حجّت نیستند. در اینجا نیز وقتی گفته می‌شود: أکرم العلما و بعد از مدتی گفته می‌شود: لاتکرم زیداً، اصالة العموم أکرم العلما به شما می‌گوید: عالم باید إکرام بشود و از لاتکرم زیداً معلوم می‌شود زید عالم نیست، چرا که اگر عالم بود إکرام وی واجب بود. پس زید تخصّصاً از أکرم العلما خارج است یعنی زید اصلاً جزو علما نیست نه اینکه جزو علما است ولی إکرامش لازم نیست (تخصّصاً).

بعضی گفته‌اند: ما از أکرم العلما و لاتکرم زیداً می‌فهمیم که زید عالم نیست، چون العلما جمع محلی به ال است و افاده عموم می‌دهد و أماره است، لذا لوازم آن حجّت است و لازمه آن این است که زید عالم نباشد.

نظر استاد: به نظر می‌رسد این فرمایش درست نیست. به دلیل اینکه اصالة العمومی که در أکرم العلما وجود دارد به دلیل اصالة‌الظهور است. یعنی به دلیل اینکه ظاهر کلام عموم است شما می‌گویید العلما محلی به ال است و مفید عموم می‌کند. در رسائل و اصول فقه خوانده‌ایم که اصالة الظهور را بنا عقلاء حجّت کرده است. در اینجا هم ظاهر «العلما» عموم است پس حجّت است. در لاتکرم زیداً که زید از عموم «العلما» خارج شده است، دو احتمال وجود دارد: ۱) اینکه زید به دلیل فسقش از عموم «العلما» خارج شده است (لاتکرم زیداً لأنه فاسق). ۲) یا اینکه زید اصلا عالم نیست (لاتکرم زیداً لأنه غیرعالم). در اینجا بنای عقلاء جاری نیست. به دلیل اینکه بنای عقلاء در جایی است که شکّ در مراد باشد. ولی اگر مراد (عدم إکرام) معلوم باشد و محتوای لفظ (علت عدم إکرام) را ندانیم، اصالة العموم و اصالة الظهور و بنای عقلاء جاری نمی‌شوند. توضیح اینکه مثلاً‌ وقتی أکرم العلما را شنیدیم و بعد از یک ماه گفته شد: لاتکرم زیداً، آیا وظیفه خود را نسبت به زید می‌دانیم یا خیر؟ بله وظیفه خود (عدم إکرام) را می‌دانیم که زید نباید إکرام بشود، اما «علت عدم إکرام» را نمی‌دانیم که آیا عدم إکرام به علت فسق زید است یا اینکه به علت غیرعالم بودن او است؟ نمی‌دانیم، ولی می‌دانیم که زید نباید إکرام بشود. پس شکّ در مراد (عدم إکرام) نداریم و فقط شک در (علت عدم إکرام) است. و چنانچه بیان کردیم بنای عقلاء در شکّ در مراد جاری می‌شود و شکّ در مراد را برای ما روشن می‌کند که اگر مراد را نمی‌دانی، أصالة الظهور برای ما مشخص می‌کند. در اینجا هیچ تردیدی در مراد نداریم و وظیفه شرعی خود را می‌دانیم که زید نباید أکرام بشود. مانند اینکه مقام معظم رهبری مطلبی را می‌فرمایند و با اینکه ما دلیل آن را نمی‌دانیم، باید اطاعت بکنیم چرا که برای ما اجمالی وجود ندارد و وظیفه شرعی ما اطاعت است. یا مثلاً در احکام شرعی مانند نماز صبح، ما دلیل اینکه چرا دو رکعت است را نمی‌دانیم، و لازم هم نیست در همه احکام دلائل آن‌ها را بدانیم. اینجا هم وقتی لاتکرم گفته شد مراد را می‌دانیم ولی علت آن را نمی‌دانیم و ممکن است شارع آن را برای ما بیان بکند و ممکن است بیان نکند. بنابراین در شکّ در مراد، أصالة العموم و أصالةالظهور و بنای عقلاء جاری است ولی اگر مراد روشن باشد، هیچ‌کدام جاری نمی‌شوند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo