< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1401/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در معنای لغوی و اصطلاحی ماده امر (أ،م،ر) بود. بحث معنای لغوی أمر بیان شد و گفتیم که سه معنا دارد: 1) طلب 2) شیء 3) فعل

در جلسه قبل هم بیان کردیم که به نظر ما معنای أمر در اصطلاح همان معنای لغوی أمر (طلب، شیء و فعل) است. در صیغه‌های إفعل، اگر از عالی به دانی باشد و علو و استعلاء وجود داشته باشد، این از مصادیق طلب است. و همچنین بعضی موارد أمر به معنای شیء است مانند: إلی الله ترجع الأمور، أمور یعنی افعال و اشیاء. قول حق این است که معنای لغوی و اصطلاحی أمر یکی است و همان سه معنایی که برای أمر در لغت بیان کردیم در اصطلاح هم همان معنا را دارد.

 

المبحث الثانی: في اعتبار العلو و الاستعلاء في الأمر

بحث دیگری که در اینجا مطرح است این است که آیا علو و استعلاء در أمر لازم است یا خیر؟ مثلاً اینکه شخص به عنوان أمر چیزی را می‌خواهد و نمی‌خواهد خواهش بکند -چون در مستحبات ممکن است أوامری باشند ولی آن أوامر، الزامی نیستند- آیا استعلاء لازم است یا خیر؟ صیغه أمر مانند إضرب، أقم الصلاة، آتوا الزکاة، گاهی از عالی به دانی صادر می‌شود مثلاً آیه می‌فرماید: «أقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ»[1] أمر از طرف خداوند متعال صادر شده و استعلاء هم دارد. استعلاء یعنی: طلب العالی المستعلی، دوتا صفت دارد شخصی که عالی است طلب می‌کند و استعلاء هم دارد و به عنوان أمر و دستور، طلب می‌کند نه خواهش و التماس. پس اگر هم علو باشد و استعلاء هم باشد در این صورت صددرصد أمر است و مصداق حکم عقل به وجوب اطاعت است.

 

به کدام یک از موارد أمر اطلاق می‌شود؟

1) گاهی هم علو هست و استعلاء هم. 2) گاهی علو هست ولی استعلاء نیست مثلاً یک مقام عالی از شخصی خواهش کند مانند أوامر استحبابی، که علو هست ولی از باب دستور و أمر چیزی را از دانی نمی‌خواهد و یک أمر التماسی و خواهشی است و می‌گوید خوب است که این کار را بکنید. 3) و اما گاهی استعلاء هست ولی علو نیست مثلاً یک ظالم ستمگر مانند فرعون که دانی است و خودش را عالی می‌داند، دستور می‌دهد. 4)‌ و گاهی نه علو هست و نه استعلاء، مثلاً یک أمری از طرف شخصی دانی (علو ندارد) صادر شده است که استعلاء هم ندارد و از باب خواهش و التماس چیزی را خواسته است.

اقول در این بحث:

به نظر ما أمر به یک نوع اصطلاح عرفی اطلاق می‌شود یعنی در هر جای دنیا عرف می‌گوید فلانی أمر کرد، فلانی دستور داد، آقای رئیس یا فرمانده دستور داد یا أمر کرد. پس یک موقع محاسبه ما عرفی است که مردم دنیا چگونه از کلمه أمر استفاده می‌کنند؟ اما یک موقع می‌گوییم شارع مقدس یا امام صادق (علیه السلام) یا پیامبر (صلی الله علیه و آله) أمر کرده است و در آیات و روایات بحث می‌کنیم که منظور از أمر چیست؟ این دو باب باید از هم جدا بحث شود. زیرا آنچه که در عرف به آن أمر گفته می‌شود، علو و استعلاء در آن شرط نیست بلکه در عرف به هر دستور و أمری، أمر اطلاق می‌شود چه علو و استعلاء داشته باشد یا نداشته باشد و چنانچه می‌بینیم اکثر أمرهایی که در دنیا وجود دارد از افراد دانی است نه از افراد عالی، مثلاً أمر به معروف هم شاید در برخی موارد اینگونه باشد که شخص دانی، یک شخص عالی رتبه را أمر به معروف کند و یا مثلاً بچه‌ای از بزرگش آب بخواهد (اعطنی ماء)، عرفا گفته می‌شود که أمر کرد. اما در شرع و اصطلاح ما باید از چه أمری اطاعت و امتثال کنیم، بحث جدایی است. این اختلاف اقوال که گاهی می‌گویند علو لازم است یا لازم نیست و یا استعلاء لازم است و یا لازم نیست و ...، همه این اقوال به این علت به وجود آمده است که خلط مبحث شده در حالی که بحث در دو مقام است یکی عرفی و دیگری شرعی که هر یک را باید جدا بررسی کرد. در شرع باید بحث بشود که آیا استعلاء لازم است یا خیر؟ علو لازم است یا خیر؟ و ممکن است گفته شود که هم علو و هم استعلاء لازم است. چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا ائمه (علیهم السلام) گاهی أمر می‌کنند که حالت تمنّی دارد نه حالت استعلاء و دستوری و أمری (در أوامر استحبابی) مانند: أمَرَکم بالسواک. بنابراین علو به تنهایی و استعلاء به تنهایی کافی نیست و هر دو (علو و استعلاء) در أمر لازم است تا أمر شرعی واجب الإطاعة تحقق پیدا بکند اما در أمر عرفی چنین نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo