< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1401/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در معنای لغوی و اصطلاحی ماده امر (أ،م،ر) بود. بحث معنای لغوی أمر بیان شد و گفتیم که سه معنا دارد: 1) طلب 2) شیء 3) فعل

معنای اصطلاحی أمر: .

القول الأول: أنها حقيقة في القول المخصوص فقط (إفعل)[1]

سیدمجاهد می‌فرماید: أمر در اصطلاح اصولیین حقیقت است در قول مخصوص فقط یعنی صیغه إفعل. به عبارتی فعل ماضی، مضارع، أمر و نهی که داریم منظور از أمر همان صیغه أمر در اینجا است.

این قول اشکالاتی داشت که در جلسه قبل بحث شد.

 

القول الثاني: أنّه حقيقة في الطلب المخصوص[2]

صاحب فصول می‌فرماید: معنای اصطلاحی أمر «طلب مخصوص» است. یعنی طلبی که از عالی به دانی بوده و استعلاء داشته باشد. در مثال: الأمر بالشیء یقتضی النهی عن ضده. طبق قول اول معنای جمله می‌شود: «صیغه أمر مقتضی نهی از ضد است.» اما طبق قول دوم معنای جمله این است که «طلب مخصوص مقتضی نهی از ضد است.» یعنی طبق قول دوم هر صیغه أمری مقتضی نهی از ضد نیست، بلکه منظور صیغه أمری است که از عالی به دانی باشد و استعلاء در آن وجود داشته باشد. اما اگر صیغه، صیغه أمر نبود در روایت داریم از حضرت سؤال می‌شود اگر چنین شکی کردیم باید چه بکنیم؟ حضرت می‌فرماید: یُعیدُ صلاتَه، یُعیدُ صیغه أمر نیست بلکه صیغه مضارع است اما این فعل مضارع معنای أمر می‌دهد. اینکه می‌فرماید: شخص نمازش را اعاده می‌کند، یعنی شخص باید نمازش را اعاده کند. بنابراین الطلب المخصوص، دایره‌اش از أمر هم اعم است هم اخص. یعنی هم یُعیدُ صلاتَه را شامل می‌شود که صیغه مضارع است و صیغه أمر نیست. و از جهتی اخص است یعنی ممکن است یک دانی از عالی طلب بکند و أمر هم بکند و مثلاً بگوید: بده، ولی به آن أمر نگویند چون علو و استعلاء ندارد. بنابراین طلب مخصوص اختصاص به فعل أمر ندارد بلکه گاهی در فعل مضارع هم طلب مخصوص وجود دارد ولی بیشتر در فعل أمر طلب مخصوص وجود دارد. و از طرفی همه أمرها هم طلب مخصوص نیستند بلکه باید عالی از دانی و استعلاء وجود داشته باشد.

 

القول الثالث: مادة الأمر اصطلاحاً هو الطلب بصيغه افعل، لا نفس صيغة إفعل[3]

صاحب کفایه می‌فرماید: أمر در اصطلاح، طلب کردن با صیغه إفعل است.

اشکال استاد: گاهی أمر به صیغه ماضی و مضارع هم می‌تواند باشد و لازم نیست که همیشه به صیغه إفعل باشد.

 

القول الرابع: أنّها موضوعة لمعنی اسمي منتزع من هيئات الصيغ الخاصة بما لها من المعنی الحرفي[4]

مرحوم امام می‌فرماید: معنای أمر برگرفته از معنای اسمی منتزع از هیئات صیغه‌های خاصه است. اگر به یاد داشته باشید مرحوم امام در معنای لغوی أمر هم شبیه همین حرف را آورده بودند. معنای این جمله امام این است که گاهی چیزی است که اسم آن را نمی‌دانیم و اگر بپرسند اسم این چیست؟ نمی‌توانیم اسم آن را بگوییم، ولی می‌گوییم: کلی منتزع از صیغ خاصه است یعنی آنچه که از مجموع این‌ها انتزاع می‌شود، جامع این‌ها می‌شود. قبلاً بیان شد که مرحوم امام برای معانی طلب، شیء، فعل، شأن و ... که برای أمر وجود داشت، برای همه آن‌ها یک معنای جامعی قائل بود. اما اینکه آن معنای جامع چیست؟ فرموده‌اند: لازم نیست معنای جامع را بدانیم بلکه همینکه مصادیق آن را بدانیم کافی است مثلاً در لفظ انسان یا شیء لازم نیست معنای آن‌ها را بدانیم ولی مصادیق آن‌ها را می‌بینیم، مثلاً درخت از مصادیق شیء است، دیوار از مصادیق شیء است، حیوان از مصادیق شیء است. شیء دارای مصادیق زیادی است ممکن است لفظ شیء را هم پیدا نکنیم ولی مصادیق آن را می‌توان پیدا کرد.[5]

البته ما در همان جا اشکال کردیم که این مشکل ما را حل نمی‌کند. کما اینکه مرحوم امام در موضوع علم اصول هم چنین مطلبی دارند و در رابطه با معنای بعضی از الفاظ هم همین مطلب (کلی منتزع از مجموع افراد) دارند اینکه چیزی بگویی که شامل همه این افراد بشود.

به نظر ما معنای أمر در اصطلاح همان معنای لغوی أمر (طلب، شیء و فعل) است. در صیغه‌های إفعل، اگر از عالی به دانی باشد و علو و استعلاء وجود داشته باشد، این از مصادیق طلب است. و همچنین بعضی موارد أمر به معنای شیء است مانند: إلی الله ترجع الأمور، أمور یعنی افعال و اشیاء. بنابراین به نظر ما قول حق این است که معنای لغوی و اصطلاحی أمر یکی است و همان سه معنایی که برای أمر در لغت بیان کردیم در اصطلاح هم همان معنا را دارد.

 

قول پنجم: أنّه البعث بلفظ إفعل أو ما يقوم مقامه[6]

مرحوم سبزواری در تهذیب الاصول فرموده‌اند: تحریک افراد به وسیله صیغه أمر (إفعل) و یا آنچه قائم مقام إفعل است مانند: یُعیدُ صلاتَه، که در مثال فوق بیان شد.

 

المبحث الثانی: في اعتبار العلو و الاستعلاء في الأمر

بحث دیگری که در اینجا مطرح است این است که آیا علو و استعلاء در أمر لازم است یا خیر؟ مثلاً اینکه شخص به عنوان أمر چیزی را می‌خواهد و نمی‌خواهد خواهش بکند -چون در مستحبات ممکن است أوامری باشد ولی أوامر الزامی نیست- آیا استعلاء لازم است یا خیر؟ این بحث را ان‌شاءالله در جلسه بعد بدان خواهیم پرداخت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo