درس خارج اصول استاد محسن فقیهی
1400/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مشتق در رابطه با ثمرات مشتق بود این که المشتق حقیقة فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال أو أعم منه و ما انقضی عنه المبدأ، است ثمرات آن کجاست؟
یکی از ثمراتی که در بحث گذشته بیان شد «کراهة الحدث تحت الشجرة المثمرة» است. بول و غائط در زیر شجره مثمره مکروه است. البته به این نکته باید توجه داشت که مکروه بودن در صورتی است که در ملک خود انسان باشد اما اگر در ملک غیر باشد حرام است که وارد شدن در ملک غیر حرام است و همچنین بول و غائط کردن در زیر شجره مثمره هم حرام دیگری خواهد بود.
در این روایت «تحت اشجار مثمرة» بیان شده که کلمه «مثمرة» مشتق است، اما مثمره به چه معناست؟ آیا منظور درختانی هستند که الان ثمره دارند؟ یا اینکه درختانی هستند که شأنیت مثمره بودن دارند و چند ماه دیگر ثمره خواهند داد؟
مرحوم شهید ثانی (ره) در تمهید القواعد ثمرهای مذکور را برای این بحث آورده است. اما محقق خویی (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید: بحث مشتق ثمرهای ندارد. به دلیل اینکه: ما تابع ظهور عرفی هستیم و به معنای حقیقی یا مجازی کاری نداریم و کل بحث مشتق این بود که المشتق حقیقةٌ فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال، و مجاز آن این است که متلبس فی الحال نباشد. لذا این بحث، بحث حقیقت و مجاز است. و ما به بحث حقیقت و مجاز کاری نداریم بلکه ما با ظهور عرفی کار داریم، بنابراین اگر روایتی ظهور عرفی داشت ما همان ظهور عرفی را اخذ میکنیم و کاری نداریم که معنای حقیقی یا مجازی آن چیست؟ و میگوییم برداشت عرف از این روایت چیست؟ لذا برداشتی که از روایت میشود ظهور عرفی خواهد بود و ظهور عرفی هم حجت است بنایراین ما نیازی به بحث مشتق نداریم.[1]
نظر استاد:
به نظر ما فرمایش محقق خویی مورد مناقشه است و چند اشکال دارد:
1) اینکه علمای زیادی مانند شهیدثانی و مرحوم نراقی، ثمراتی را که تاکنون بیان کردیم را آوردهاند. بنابراین عدهای از علمای بزرگ فرمودهاند که مشتق داری ثمراتی است. آیا بدون اینکه بحث مشتق را مطالعه کرد میتوان قول مرحوم خویی را پذیرفت و گفت که بحث مشتق ثمره ندارد؟ یا اینکه اقوال دیگر علما را هم باید دید؟ در همه بحثها اینچنین است کسی که میخواهد مجتهد بشود باید همه جوانب و اقوال را بررسی کند و خودش به یک نتیجهای برسد بنابراین صرف دیدن یک قول نمیتوان بحثی را نادیده گرفت و گفت که این بحث ثمره ندارد. و اینکه این روزها این بحث وجود دارد که فلان بحث ثمرهای ندارد و نباید خوانده شود، این حرف درستی نیست. به نظر ما همه ابحاث مطرح شده را باید دقیق بخوانید و مورد بررسی قرار دهید تا خودتان به این نتیجه برسید که این بحثها ثمره دارد یا خیر؟
2) مرحوم محقق خویی فرمودند ظهور عرفی معیار است و معنای حقیقی و مجازی معیار نیست. این فرمایش خوبی است و ما تابع حجیت ظهور عرفی هستیم و اگر هر آیه و روایتی را بخواهیم معنا کنیم ظاهر آن آیه و روایت حجت است و معنای حقیقی و مجازی را کاری نداریم. اما سؤال این است اگر جایی ظاهر صددرصد داشتیم بله ظاهر کلام حجت است ولی اگر ظاهر کلام را نتوانستیم به دست بیاوریم، چطور؟ مثلاً موقوفاتی را وقف کردهاند برای طلاب قم که در قم درس میخوانند، و در خورد طلبهای که مدتی است به شهرستان رفته و در قم نیست، آیا این موقوفات شامل او میشود یا خیر؟ و یا موقوفاتی که برای کسانی که نماز شب میخوانند وقف شده است، اگر کسی قبلاً نماز شب میخواند ولی الان نماز شب نمیخواند، آیا این وقف شامل حال او میشود یا خیر؟ بنابراین گاهی ظهور روشن است و در این صورت فرمایش محقق خویی درست است ولی در جاهایی که ظهور کلام مشخص نیست چطور؟ در مواردی که ظهور روشن نیست باید به اصالة الحقیقة مراجعه کرد و اصالة الحقیقة یعنی یک لفظ یک معنای حقیقی و یک معنای مجازی دارد و زمانی که تردید پیدا کردیم که معنای حقیقی اراده شده است یا مجازی، بر معنای حقیقی حمل میکنیم، پس معنای حقیقی فراهم کننده زمینه ظهور است و اصالة الحقیقة در واقع در مواقع شک، ظهور کلام را مشخص میکند. بنابراین به نظر ما این اشکال دوم نیز بر مرحوم خویی وارد است.
3) اشکال سوم که بر محقق خویی وارد است این است که شما در اتخاذ مبنای خود هر مبنایی را در ظهور میخواهید انتخاب کنید.مثلاً میگویید عام ظهور در عموم دارد و مطلق ظهور در اطلاق دارد و مفهوم شرط داریم و مفهوم لقب نداریم، این مباحث الفاظی که در کفایه خوانده شده است برای چیست؟ تمام مباحث الفاظ برای این است که ظهور را بفهمیم. مباحث اوامر را بحث میکنیم و میگوییم «الأمر حقیقةٌ فی الوجوب» برای این است که ظهور را بفهمیم و وقتی بحث میکنیم «النهی ظاهر فی التحریم» برای این است که ظهور را بفهمیم. بنابراین تمام مباحث الفاظ برای این است که ظهور را بفهمیم. اگر قرائنی وجود داشته باشد، نیازی به این مباحث نداریم مثلاً می گوییم این آیه فلان قرائن را دارد و معنای آن -حقیقی یا مجاز- معلوم است و ظهور آن روشن است. اما اگر ظهور مشکوک باشد ما از مباحث الفاظ استفاده میکنیم و مثلاً در موارد مشکوک، میگوییم امر ظاهر در وجوب دارد و در موارد مشکوک نهی ظاهر در حرمت است و عام ظاهر در عموم است و مطلق ظاهر در اطلاق است و ... بنابراین به نظر ما اشکال محقق خویی وارد نیست.