< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1400/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مشتق در رابطه با حمل مشتق بر ذات بود. که در رابطه با حمل مشتق بر ذات باری تعالی چه باید کرد؟ فرمایش صاحب کفایه و اشکال آیت الله سبحانی بر وی را هم بیان کردیم.

 

الدلیلان علی القول الثاني (الاشتراط مطلقا)

الدلیل الأوّل: التبادر

مرحوم مشکینی که از بهترین شاگردان مرحوم آخوند بود و حاشیه‌ای بر کفایه دارد، می‌فرماید: فرمایش آخوند درست است و در حمل مشتق تلبس لازم است ولی تلبس دارای انواع و اقسامی است.[1]

انواع تلبس:

1) قیام (تلبس) حلولی: تلبسی است که مشتق در ذات حلول کرده است مانند ضارب و مضروب، کسی که می‌زند این ضرب در مضروب حلول می‌کند. و مانند: قائم، قائد، ابیض. وقتی دیوار را رنگ سفید، رنگ می‌کنید سفید می‌شود لذا قیام این ذات (دیوار) به این مبدأ (سفیدی) حلولی است. این قیام حلولی در انسان قابل تصویر است اما در ذات باری تعالی، حلول و ترکیب معنا ندارد. اگر چیزی را حالّ در ذات باری تعالی فرض بکنیم این ترکیب است و ترکیب در ذات باری تعالی معنا ندارد.

2) قیام (تلبس) انتزاعی: سؤال این است که صفات کمالی در ذات باری تعالی چگونه می‌تواند باشد؟ جواب: شما مثلاً قیافه یک شخصی را می‌بینید می‌گویید آدم شریف و متینی و وزین و باوقاری است در حالی که اصلاً او را نمی‌شناسید. این صفاتی که برای این شخص بیان می‌کنید از کجا برداشت می‌شود؟ این‌ صفات انتزاعات هستند. اینکه مثلاً شما در خیابان کسی را می‌بینید که سر به زیر است می‌گوید چه آدم محترمی است، چه آدم باتقوا و متین و با وقاری است! این‌ صفات را انتزاع می‌کنید و الا آن شخص هم مانند کسی است که کنار وی راه می‌رود و فرقی ندارند ولی آن شخص با آن سربه زیر بودن و باوقار راه رفتن، مردم این صفات را برداشت می‌کنند. این‌ها انتزاعیاتی است که مردم از این شخص می‌کنند. و در رابطه با خداوند متعال هم چون می‌دانیم دارای صفات کمال است ما اینگونه برداشت می‌کنیم که خداوند قادر و عالم و خالق و رازق است و این برداشت ما از خداوند متعال است یعنی وقتی روزی می‌دهد می‌گوییم رازق است و وقتی خلق می‌کند می‌گوییم خالق است و وقتی جایی قدرت نمایی می‌کند می‌گوییم قادر است. این‌ها همه برداشت‌های ماست و طبق این برداشت‌ها این صفات را برای باری تعالی بیان می‌کنیم، مانند همان شخصی که مثال زدیم که در خیابان سربه زیر راه می‌رود و صفاتی را با توجه به نوع حرکات و سکنات وی برای این شخص برداشت می‌کنیم. لذا این صفات برای باری تعالی هم برداشت‌های ما از خداوند متعال است و این‌ها ترکیب نیست بلکه یک نوع تلبس به نام تلبس انتزاعی است. صفات مشبهه از این قبیل هستند مانند شریف، حَسَن. و همچنین اسم فاعل‌هایی که از فعل لازم هستند از این قبیل هستند مانند: قائم، قائد، نائم و ذاهب و این ذاهب حالتی است که شما برداشت می‌کنید که در حال راه رفتن است. بنابراین مثلاً زید که دارای حالاتی است شما نسبت به حالات وی، برداشتی که از وی دارید را بیان می‌کنید و همان انتزاع است و به آنها امور انتزاعی اطلاق می‌شود.

به نظر ما این مطلب، مطلب درستی است و در رابطه با ذات باری تعالی هم ما همین مطلب را که بیان شد، قبول داریم. صفات باری تعالی انتزاعیات ما هستند که به حسب قدرت فکری خودمان این صفات را برای خداوند متعال بیان می‌کنیم. و فهم فیلسوف نسبت به دیگران بیشتر است و از لفظ خالق مثلاً یک برداشتی دارد ولی فهم و برداشت عوام از لفظ خالق، ضعیف‌تر است. و شخص عارف یک برداشت دیگری از لفظ خالق دارد. این‌ها انتزاعیاتی است که ما داریم و این انتزاعیات موجب ترکیب ذات باری تعالی نمی‌شوند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo