< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1400/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مشتق در رابطه با حمل بود که در صفات باری تعالی مثلاً الله عالمٌ، را باید چگونه حمل کنیم در حالی که متحد با ذات هستند؟ علما فرموده‌اند در مشتق که بر ذات حمل می‌شود مغایرت لازم است مثلاً در زیدٌ قائمٌ و یا زیدٌ ضاربٌ، زید و قائم و یا ضارب، جدا از هم هستند و باهم مغایرت دارند ولی در الله عالمٌ‌ این مغایرت وجود ندارد، چون صفات باری تعالی عین ذات خداوند متعال هستند.

الجواب السابع

آیت الله مکارم (سلمه الله تعالی) می‌فرماید: ما سه راه داریم و با این سه طریق جواب اشکال را می‌دهیم. 1) راه اول: اینکه مقصود از صفات باری تعالی، اثری را که مورد انتظار و رغبت است، دارد. مانند: الله تعالی سمیعٌ بصیرٌ، سمیع در موجودات این است که دارای گوش و شنوایی است و می‌تواند بشنود و بصیر کسی است که دارای چشم و بینایی است و می‌تواند ببیند. و کسی که فاقد شنوایی است و کر است نمی‌شنود و یا نابینا است نمی‌شنود. اما در ذات باری تعالی سمیع به معنای محیط به مسموعات است و بصیر به معنای محیط بر مبصرات است. 2) راه دوم: اینکه استعمال «الله تعالی عالمٌ» مجاز است ولی مجاز فوق حقیقت است. چون مجاز دو گونه است: الف) مجازی که ذیل الحقیقة و پایین‌تر از حقیقت است مانند: زیدٌ کالأسد، یعنی شجاعت شیر را ندارد ولی تاحدودی شجاعت دارد و این مجازی است که از حقیقت پایین‌تر است و معمولاً هم مجازها از حقیقت پایین‌تر هستند. ب) اما بعضی مجازها هستند که از حقیقت بالاتر هستند مانند: زیدٌ عدلٌ، در زیدٌ عالدٌ‌معنایش این است که تعداد کثیری فرد عادل داریم و این زید هم یکی از آن‌هاست. اما زیدٌ عدلٌ یعنی زید مرکز عدل است و عدل در این زید خلاصه شده است، لذا زیدٌ عدلٌ مجازی است که از حقیقت بالاتر است. و در مثال «الله تعالی عالمٌ» هم مجاز است و مغایرت با ذات ندارد اما مجازی است که مانند زیدٌ عدلٌ فوق الحقیقة است. 3) راه سوم: نقل است به این معنا که قائل بشویم به اینکه لفظ عالمٌ با زید مغایرت دارد. یعنی زید قبلاً عالم نبود، مدت‌ها تحصیل کرد تا عالم شد. اما در ذات باری تعالی این مغایرت وجود ندارد. و این نقل شده است یعنی مجاز است به این معنا که معنای محدود به معنای وسیع، منتقل شده است، معنای محدود علم ماست ولی علم باری تعالی بی‌نهایت است و محدود نیست، این نقل است و نقل هم مجاز است.[1]

نظر استاد: این فرمایشات آیت الله مکارم، فرمایشات خوبی است ولی به نظر ما احتیاجی به هیچ یک از این تکلفات نداریم، به دلیل اینکه ما سابقاً هم مکرر گفتیم که حمل نیاز به مغایرت ندارد. شما وقتی قائل به مغایرت بین موضوع و محمول شدید به ناچار هم باید این راه‌ها را طی کنید. اما اصل حرف باطل است و اصلاً مغایرتی لازم نیست قبلاً هم گفتیم در مترادفات مانند: ابن الإمام ابن الإمام، الإنسان انسانٌ، البشر انسانٌ، هر دو یک معنا را دارند و این استعمالات هست و هیچ اشکالی هم ندارد. اما برای اینکه افاده معنا بیشتر باشد باید بین موضوع و محمول مغایرت باشد ولی در کل مغایرتی بین موضوع و محمول لازم نیست تا نیاز به این تکلفات پیدا بکنیم.

الجواب الثامن

آیت الله سبحانی (سلمه الله تعالی) می‌فرماید: إنّ المتبادر من المشتقّ هو المعنون و الذات المتلبّسة بالمبدأ و ظاهره زيادة العنوان على الذات. یعنی مشتق معنون است مثل ضاربٌ، و به ذاتی می‌گوییم که متلبس به مبدأ است، ضارب یعنی کسی که در حال ضرب است و ضارب یک زیاده‌ای دارد یعنی زیاده‌ عنوان بر معنون است به این معنا که زید که همیشه ضارب نیست حالا اتفاقاً مثلاً زید ضارب شده است. سپس می‌فرماید: ما یک مراد استعمالی داریم و یک مراد جدی داریم یعنی وقتی یک لفظی استعمال می‌شود این لفظ یک مراد استعمالی (مراد متکلم) دارد که با مراجعه به کتب لغت می‌توان مراد استعمالی این لفظ را فهمید. بنابراین مراد استعمالی آن است که در کتب لغت بیان شده است ولی مراد جدی آن است که برای هر گروهی متفاوت است برای فیلسوف یک معنایی دارد برای متکلم یک معنایی و برای عرف مردم یک معنای دیگر. و مراد جدی ارتباطی با مراد استعمالی ندارد. در الله تعالی عالمٌ هم با مراجعه به کتب لغت مراد استعمالی عالمٌ به دست می‌آید ولی مثلاً با مراجعه به علوم فلسفی این فهمیده می‌شود که علم عین ذات باری تعالی است. یعنی فیلسوف یک برداشت از الله عالمٌ دارد و متکلم یک برداشت و عرف مردم یک برداشت دیگر دارد. این‌ها به معنای این است که مراد جدی با مراد استعمالی برای بعضی‌ها متفاوت است. بنابراین در اینجا دو مقام داریم: 1) اللغة و الظهور و التبادر. مقام اول: لغت، ظهور و تبادر است یعنی ظهور یا تبادر مثلاً الله عالمٌ یا زیدٌ عالمٌ چیست و معنای آن‌ها در لغت چیست؟ 2) العقیدة و البرهان و الاستدلال و لیس شأن الثاني تغییر اللغة و المتبادر العرفي، مقام دوم: عقیده و برهان و استدلال ما این است که الله عالمٌ، عالمٌ عین ذات باری تعالی است. بنابراین این دو مقام را باید از هم جدا کرد که در این صورت معنای زیدٌ عالمٌ‌ مشخص می‌شود که مراد استعمالی است و معنای الله عالمٌ، مراد جدی است و بین این دو مقام تفاوت وجود دارد.[2]

نظر استاد: فرمایش آیت الله سبحانی فرمایش خوبی است ولی صدر کلام ایشان با ذیل آن تعارض دارد. جایی که فرمودند: و ظاهره زيادة العنوان على الذات، اگر ظاهر این است که زیادة العنوان علی الذات است پس چرا در زید عالمٌ گفتید باید با توجه به لغت و ظهور و تبادر معنا کرد و سپس عقیده و برهان و استدلال را جدا کردید. و این صدر و ذیل کلام باهم تعارض دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo