< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1400/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مشتق در رابطه با فرق مشتق با مبدأ مشتق بود.

مرحوم صاحب فصول بحث فرق بین مشتق و مبدأ آن را بیان کرده و مرحوم آخوند نیز به آن پرداخته است. و در واقع مرحوم آخوند این بحث را از صاحب فصول اخذ کرده است. و آن بحث این است که مثلاً فرق بین کلمه ضَرْب با ضاربٌ چیست؟ صاحب فصول می‌فرماید: فرق بین مبدأ و مشتق اعتباری و انتزاعی است و فرق حقیقی بین آنها نیست.

به نظر ما این فرمایش درستی نیست بلکه فرق بین مبدأ و مشتق فرق بین کلی و فرع است. توضیح اینکه عدل کلی است ولی زیدٌ عادلٌ جزئی است. کلی مانند لفظ انسان، همه افراد انسان را شامل می‌شود ولی وقتی زید گفته می‌شود فردی از انسان است. پس یکی از فرق‌های بین مصدر (مبدأ) و مشتق این است که مصدر در بیشتر موارد کلی است ولی مشتق جزئی است و دوم اینکه مبدأ هم گاهی می‌تواند جزئی باشد مانند: ضَرْب زیدٍ أحسن من ضَرْب عمرو، و فرقی که بین مبدأ و مشتق است اعتباری نیست بلکه واقعی است همانطور که بین کلی و فرد یک تفاوتی وجود دارد و این (مثلاً زید) وجود خارجی آن کلی (انسان) است در اینجا هم همینطور است.

مطلب دیگر

صاحب کفایه در اینجا مطلبی را بیان کرده است و آن مطلب لابشرط و بشرط‌لا بودن مبدأ و مشتق است. یعنی صاحب کفایه مطلب صاحب فصول را اینچنین بیان کرده است و اضافه کرده است که لابشرط مشتق است ولی مصدر (مبدأ) بشرط لا است. یعنی مثلاً ضَرْب قابل حمل نیست ولی ضارب قابل حمل است، مثلاً گفته می‌شود: زیدٌ ضاربٌ (مبتدا و خبر) ولی زیدٌ ضَرْبٌ نمی‌توان گفت.[1]

اشکال استاد به نظر مرحوم آخوند

به نظر ما فرمایش مرحوم آخوند هم کامل نیست و اینچنین نیست که بگویید در همه جا این مطلب صدق می‌کند. بنده از شما سؤال می‌کنم در مثال‌های: القصاص عدلٌ، القتل ظلمٌ، آیا این جملات اشکال دارد یا خیر؟ آیا عدلٌ محمول واقع شده است یا خیر؟ ظلم و عدل مصدر هستند و محمول واقع شده‌اند. شما می‌گویید مصدر بشرط لا است و محمول واقع نمی‌شود ولی می‌بینیم در بعضی جاها وجود دارد که مصدر محمول واقع می‌شود.

اشکال مرحوم امام بر فرمایش مرحوم آخوند

مرحوم امام برای ردّ فرمایش مرحوم آخوند فرموده‌اند: فرمایش صاحب کفایه تناقض است به این دلیل که ماده ضاربٌ، ضَرْب است. پس اگر ضَرْب که ماده ضارب است و ضَرْب بشرط‌لا است و ضارب لا‌بشرط است این به معنای آن است که لابشرط با بشرط‌لا در یکجا جمع شده است و این تناقض است.[2]

به نظر ما این فرمایش مرحوم امام ممکن است قابل تأمل باشد که ماده و هیئت ممکن است باعث تفاوت باشد یعنی ممکن است ماده بشرط‌لا باشد ولی وقتی در هیئت بیاید لابشرط باشد و این اشکالی ندارد کما اینکه می‌بینیم ماده ضَرْب قابل حمل نیست ولی هیئت ضاربٌ قابل حمل است. لذا به نظر ما این اشکال فلسفی مرحوم امام وارد نیست برای اینکه ما بشرط‌لا یا لابشرط بودن مبدأ و مشتق را باید از نظر عرفی بحث کنیم، یعنی (مثلاً) در نظر عرف، آيا اطلاق زیدٌ ضربٌ درست است یا خیر؟ و از طرفی این حرف‌ها کلیت ندارند و بگویید همه جا این چنین است. بلکه در برخی جاها مصدر حمل می‌شود و مشکلی ندارد مثلاً در مثال‌های القصاص عدلٌ، القتل ظلمٌ، می‌بینیم مصدر (مبدأ) محمول واقع می‌شود در حالی که شما گفتید مصدر بشرط‌لا است و حمل نمی‌شود. پس به صورت کلی نمی‌توانیم فرمایش مرحوم آخوند را بپذیریم.

اشکال مرحوم خویی به صاحب کفایه

مرحوم محقق خویی (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید فرمایش مرحوم آخوند درست نیست. این کلیت ندارد که بگوییم مشتق قابل حمل است ولی مصدر قابل حمل نیست، خیلی چیزها هستند که قابل حمل نیستند و اینطور نیست که اختصاص به مشتق داشته باشد (البته مثال نیاورده‌اند) و اینچنین نیست که ما یک قانون کلی وضع کنیم که هر چیزی که قابل حمل نباشد مبدأ باشد و هر چیزی که قابل حمل باشد مشتق باشد.

در مجموع آنچه که به نظر ما می‌رسد این است اینکه صاحب فصول گفته است فرق بین مبدأ و مشتق اعتباری و انتزاعی است، درست نیست بلکه در واقع هم فرق بین مبدأ و مشتق وجود دارد. و آنچه که مرحوم آخوند در اینجا بیان کرده است که فرق بین مبدأ و مشتق لابشرط و بشرط‌لا است و اینکه مصدر محمول واقع نمی‌شود، این هم درست نیست. به این دلیل که مصدر (مبدأ) در برخی جاها محمول واقع می‌شود و صحیح است مانند: القصاص عدلٌ، القتل ظلمٌ. بنابراین برخلاف آنچه که مرحوم آخوند گفته است عدل و ظلم در اینجا خبر و محمول واقع شده‌اند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo