< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1400/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم اصول درباره معنای کلمه «الحال» در تعریف مشتق در کلام مرحوم آخوند (ره) صاحب کفایه بود که بیان کرده‌اند: المشتق حقيقةٌ في خصوص ما تلبس بالمبدأ في الحال. مشتق در خصوص آنجایی حقیقت است که تلبس به مبدأ «فی الحال» باشد.

در معنای کلمه «الحال» احتمالاتی را بیان کرده‌اند: نظریه اول این است که منظور از «الحال»، حال نطق است. یعنی تلبس به مبدأ در حال نطق است، وقتی که متکلم در حال نطق است و می‌گوید زیدٌ ضاربٌ، به معنای این است که در همان حال نطق، زید ضارب است. نظریه دوم این است که «الحال» حال نسبت است. مرحوم آخوند قائل به این قول است، مثلا در زیدٌ کان ضارباً، نسبت در آن زمان گذشته است. زیدٌ یکون ضاربٌ غداً، نسبت در اینجا برای آینده است. و اما نظریه سوم که امروز مورد بحث ماست این است که مقصود از «الحال» حال تلبس است. این معنا در کلمات بزرگان به دو صورت آمده است: 1) حال التلبس و 2) فعلیت التلبس. بعضی‌ها در معنای «الحال» در تعریف مشتق، حال تلبس معنا کرده‌اند و بعضی‌ها عبارت فعلیت تلبس را بیان کرده‌اند.[1]

نکته اول: حال تلبس و فعلیت تلبس به چه معنا هستند؟

حال تلبس یعنی المشتق حقیقة فی خصوص ما تلبس بالمبدأ في حال التلبس. وقتی ضارب گفته می‌شود معنایش این است که ضرب محقق شده است یعنی در صورتی که ضرب محقق شده باشد می‌گوییم حال تلبس. ممکن است که ضرب در زمان گذشته محقق شده باشد، زیدٌ کان ضارباً، این حال تلبس است چون در زمان گذشته ضارب بوده است پس این زیدٌ کان ضارباً در حال تلبس است. در مثال زیدٌ سیکون ضارب غداً، این هم حال تلبس است زیرا در آینده ضارب خواهد بود و در آن زمان ضارب بر آن صدق می‌کند، الان ضارب نیست ولی بعدا ضارب خواهد شد. حال تلبس ممکن است گذشته یا حال یا آینده باشد ولی آنچه در بحث مشتق مهم است تلبس است یعنی باید تلبس باشد و فرقی نمی‌کند که در چه زمانی باشد. اما مقصود از فعلیت التلبس که آیت الله سبحانی بر آن قائل است، این است که اینطور نیست که در گذشته تلبس داشته یا در آینده بخواهد تلبس داشته باشد، بلکه تلبس باید الان و بالفعل باشد، زیدٌ ضاربٌ یعنی الان مشغول زدن است.

نکته دوم: تلبسی که در اینجا ذکر می‌کنیم معنایش چیست؟ مرحوم محقق خویی (ره) در اینجا اشکالی به مرحوم آخوند کرده است که به نظر ما این اشکال وارد نیست. توضیح اینکه تلبس یک موقع به معنای تلبس خارجی است یعنی در خارج مثلا می بینید زید مشغول زدن است، به این تلبس، تلبس خارجی گفته می‌شود. و برخی مواقع به این صورت است که از تلبس خبر داده می‌شود مثلا کسی وارد می‌شود و خبر می‌دهد (إخبار از تلبس می‌کند) که زید در حال زدن عمرو است. این هم تلبس است ولی إخبار از تلبس است. سؤال ما این است که در بحث مشتق که شما می گویید زیدٌ ضاربٌ، آیا اینکه می‌گوییم المشتق حقیقة فی خصوص ما تلبس بالمبدأ في الحال، تلبس در اینجا تلبس خارجی است؟ یا تلبس إخباری است؟ در إخباری فقط خبر است ممکن است این خبر صادق باشد و یا ممکن است کاذب باشد. مرحوم محقق خویی (ره) اشکالی که به مرحوم صاحب کفایه (ره) کرده‌اند این است که در بحث مشتق تلبس، تلبس خارجی نیست. - البته مرحوم آخوند هم توجه به این مسأله دارد که تلبس خارجی معیار نیست بلکه إخبار از تلبس معیار است.- وقتی گفته می‌شود زیدٌ ضاربٌ، ممکن است اصلا تلبس خارجی نباشد و خبر کذب باشد ولی در عین حال مشتق استعمال شده است و معنا دارد و به معنایش هم باید دقت کرد. اینکه گفته می‌شود خبر کاذب است، به چه علت است؟ مثلا گفته می‌شود زیدٌ ضاربٌ، کذب است و ضارب نیست، چون تلبس خارجی تحقق پیدا نکرده است. بنابراین در مشتق، تلبس خارجی لازم نیست و آن تلبسی که ما می‌گوییم إخبار از تلبس است، و ممکن است فی الواقع تلبس محقق شده باشد و یا ممکن است محقق نشده باشد. و تلبس خارجی در اینجا مطرح نیست.[2]

به نظر ما اشکال محقق خویی (ره) به مرحوم آخوند (ره) وارد نیست و ما اصلا در تلبس خارجی بحثی نداریم و بحث ما در إخبار از تلبس است. یعنی وقتی گفته می‌شود زیدٌ ضاربٌ و قید و زمانی در آن آورده نمی‌شود در این صورت المشتق حقیقة فی خصوص ما تلبس بالمبدأ في الحال، مشتق در جایی حقیقت است که الان تلبس به مبدأ دارد، یعنی من إخبار می‌کنم که الان زید ضارب است. اما اینکه فی الواقع ضارب است یا نه؟، آن بحث جدایی است. یکی از خلط‌هایی که در این بحث شده است و بعضی هم مرتکب این خلط شده‌اند، این است که محل نزاع در مشتق در جایی است که زمان در آن نه صراحتا و نه کنایتا ذکر نشده باشد مثل زیدٌ ضاربٌ. لذا اگر زیدٌ ضارب الان یا أمس یا غداً باشد از بحث ما خارج خواهد شد البته در صورتی که مشتق با قید بیاید مثل: زیدٌ ضارب الان یا أمس یا غداً، این بحث مطرح می‌شود که آیا در این صورت مشتق در آن مجاز است یا حقیقت؟ ولی بحث در مشتق در جایی است که قیدی وجود نداشته باشد و مشتق به صورت مطلق آمده باشد. در این صورت است که بحث می‌شود که زیدٌ ضاربٌ یعنی الان ضارب است و آیا اگر در گذشته هم ضارب باشد بازهم حقیقتا به آن ضارب گفته می‌شود یا نه؟ کما اینکه در اسم مفعول را اکثر علما قبول کرده‌اند که مشتق در اسم مفعول در گذشته هم حقیقت است مانند زیدٌ مضروبٌ، که اگر زید در گذشته هم مضروب باشد بازهم به او حقیقتا مضروب اطلاق می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo