< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1400/06/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم اصول درباره بحث مشتق و مواردی که آیا داخل در بحث مشتق هستند یا نه؟ بود.

تعریف مشتق اصولی: در اصطلاح اصولیین مشتق لفظی است که بر شخص یا چیزی حمل گردد و به صفت یا حالتی از او حکایت کند، به گونه‌ای که آن صفت یا حالت قابل زوال و انفکاک باشد.

بحث مشتق: حقيقة في خصوص المتلبس بالمبدإ في الحال أو فيما يعمه و ما انقضى عنه المبدا.

دو قول در بحث مشتق وجود دارد:

منها أنّه حقيقة في خصوص المتلب

و منها أنّه حقيقة في الاعم.

آیا مشتق در متلبس بالمبدأ فی الحال حقیقت است یا در أعم از متلبس و من قضی عنه المبدأ حقیقت است. مثلا کسی که دیروز قاتل بوده است امروز به او قاتل گفته می شود در حالی که امروز قاتل نیست آیا این حقیقة فی المتلبس است یا أعم از متلبس و من قضی عنه المبدأ است؟

بحث ما اینجا در این است که آیا اسم آلت در بحث مشتق داخل است یا نه؟[1]

مثال: مِقراض (قیچی) وسیله بریدن یا مِفتاح (کلید) وسیله باز کردن در که اسم آلت هستند آیا در بحث مشتق داخل هستند یا نه؟

آیا مقراض و مفتاح حقیقة فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال است؟ یا أعم از متلبس بالمبدأ و منقضی عنه المبدأ است؟ یعنی آیا فقط الان که مقراض و مفتاح در حال بریدن پارچه ای و باز کردن دری هستند به آنها مقراض و مفتاح می گویند (المتلبس بالمبدأ) و آیا زمانی که کنار گذاشته شده اند و از آنها استفاده نمی شود -در حالی که قبلا از آنها استفاده شده است (المنقضی عنه المبدأ)- باز هم به آنها مقراض و مفتاح می گویند؟

برخی گفته اند:

اسم آلت از بحث مشتق خارج است چون اسم آلت حقیقت در اعم است. چون همه علمای صحیحی و اعمی قبول دارند که مفتاح و مقراض و امثال اینها در اعم استعمال می شوند (چه موقعی که از آنها استفاده می شود و چه موقعی که از آنها استفاده نمی شود به آنها مقراض و مفتاح گفته می شود) بنابراین اسم آلت از محل نزاع در بحث مشتق خارج است.[2]

نکته اول:

ما در بحث مشتقات مکرر گفتیم که مشتقات گاهی به نحو ملکه هستند به عنوان مثال: مجتهد یعنی کسی که ملکه اجتهاد دارد، چه زمانی که مشغول اجتهاد باشد و چه زمانی که مجتهد خواب باشد بازهم به او مجتهد گفته می شود. او در حال خواب اجتهاد فعلی ندارد ولی ملکه اجتهاد را دارد و زمانی که از او سؤالی پرسیده می شود، می تواند با مطالعه و بررسی، جواب سؤال را بدهد. در بحث بنّا و نجّار هم چنین است زمانی که بنّا یا نجّار مشغول کار هستند (متلبس بالحال هستند) به آنها بنّا و نجّار گفته می شود. اما زمانی که مشغول استراحت هستند و دست از کار کشیده اند با اینکه الان متلبس به مبدأ نیستند، بازهم به آنها به لحاظ حرفه و صنعتشان، بنّا و نجّار گفته می شود. بنابراین مشتقات گاهی به نحو ملکه و گاهی به نحو حرفه و صنعت و گاهی به نحو شأنیت، اخذ شده اند.[3]

حالا سؤال ما این است که اگر ملکه اجتهاد از مجتهد به خاطر فراموشی و یا بیماری از بین برود و توانایی استنباط احکام را نداشته باشد آیا بازهم به وی مجتهد اطلاق می شود یا نه؟ یا نجار و بنایی که پیرمرد شده و یا نقص عضو شده اند و توانایی نجاری و بنایی ندارند، آیا الان به آنها بنا و یا نجار گفته می شود؟ به عبارتی آن ملکه و یا حرفه و شأنیت از بین رفته است آیا بازهم می توانند متلبس به آن ملکه یا حرفه و شأن باشند یا نه؟[4] [5]

به نظر ما با توجه به این بحثی که گذشت بحث مشتق در اسم آلت هم جریان دارد به دلیل اینکه مثلا اگر مجتهدی فراموشی بگیرد و توانایی اجتهاد نداشته باشد و یا مفتاح و یا مقراضی بشکند و غیرقابل استفاده شوند و شأنیت بریدن و در باز کردن را از دست بدهند، آیا بازهم به آنها مفتاح و مقراض گفته می شود یا نه؟ بنابراین اگر بحث شأنیت را أخذ کنیم اسم آلت هم داخل در بحث مشتق می شود. به این معنا که اگر مفتاح و مقراض، شأنیت خود را از دست بدهند آیا باز هم به آنها لفظ مفتاح و مقراض صدق می کند یا نه؟

در این خصوص دو قول وجود دارد:

اقوال

برخی قائل بر این هستند که اسم آلت مثل مفتاح و مقراض از بحث مشتق خارج هستند و بعضی نیز داخل در بحث مشتق میدانند که به ادله و قرائن آنها خواهیم پرداخت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo