< فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

1402/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: جنود عقل و جهل/ رئوف و رحیم/ قساوت قلب

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با قساوت قلب بود. خوب است که قلب انسان رئوف، رحیم و مهربان باشد. خداوند رئوف و رحیم است ﴿إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[1] و از پیامبر اسلام هم این است که نسبت به مؤمنین رئوف و رحیم است ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[2] مؤمنین هم باید از این صفت رئوف و رحیم داشته باشند. اگر کسی مشکلی دارد به او رحم کنیم و فقط به فکر خودمان نباشیم و دیگران را هم ببینیم.

گاهی برای انسان قساوت قلب به وجود می‌آید. یک حالتی به وجود می‌آید که اصلا‌ به فکر دیگران نیست و حوصله ندارد که به اخبار دیگران گوش بدهد. اما چه چیز باعث می‌شود که انسان قسی القلب می‌شود؟

در جلسه گذشته گفتیم که أمیرالمؤمنین عليه السلام می‌فرماید: «النَّظَرُ إلَى البَخيلِ يُقسي القَلبَ»[3] نگاه كردن به شخص بخيل، دل را سخت مى‌کند. نشست و برخاست با انسان بخیل که خیرشان به کسی نمی‌رسد تأثیر بدی بر همنشین خود می‌گذارد و خلقیات همنشین وی هم، مانند او می‌شود و او هم کم‌کم طوری می‌شود که کاری به کار کسی ندارد و خیرش به کسی نمی‌رسد. انسان‌های قسی القلب چنین می‌شوند.

۱۰) قصابی

در روایت آمده است «وَ أَمَّا اَلْقَصَّابُ فَإِنَّهُ يَذْبَحُ حَتَّى تَذْهَبَ اَلرَّحْمَةُ مِنْ قَلْبِهِ»[4] و امّا قصّاب، آنقدر حيوان مى‌كشد كه بكلّى رحمت از دلش بيرون مى‌رود. قصابی کار حرامی نیست ولی به خاطر اینکه انسان هر روز حیوانات را می‌کشد انسان قسی‌القلب می‌شود. برخی را شاید دیده‌اید که در چشم روضه‌خوان نگاه می‌کنند ولی اشکی از چشمانش جاری نمی‌شود. برخی قسی‌القلب هستند و اهل گریه نیستند و هر چه برای این‌ها روضه خوانده بشود اشکی به چشم‌شان نمی‌آید. این قساوت قلب از گناهان زیاد است که قلب این‌ها سخت کرده است.

روایات دیگری هم در باب قساوت قلب وجود دارد که ما برخی از آن‌ها را بیان کردیم.

 

چیزهایی که قساوت قلب را از بین می‌برند و باعث رقّت قلب می‌شوند:

۱) یاد خدا

ذکر و یاد خدا بودن و توجّه به خدا داشتن باعث رقت قلب می‌شود. این که خداوند به بنده خود توجّه و محبّت دارد. گاهی در صحبت‌ها مشکلاتی که برای من پیش می‌آید گاهی به خود تلقین می‌کنم و می گویم مرد باش و قوی باش و تحمل کن. بالاخره در زندگی مشکلات وجود دارد و انسان باید تحمل بکند. و همچنین می‌گویم خدایا خودت مرا اداره بکن، خودت کمک کن، تو همه کاره هستی. پس از آن که محبت خدا را حس می‌کنم می‌بینم مشکلم حل شد. بعد به خود می‌گویم مرد باش و قوی باش هیچ به درد نمی‌خورد تو کاره‌ای نیستی همه کاره خداست. آن حرف اولم را پس می‌گیرم خدایا اشتباه کردم قوی باش یعنی چه؟ تو اصلا کی هستی؟ چه وجودی هستی؟ چه ارزشی داری؟ خداست که همه کاره است. اگر او اشاره بکند همه مشکلات حل می‌شود. به لطف و عنایت خدا خیلی توجه داشته باشید. این را شوخی نگیرید. من هر روز و هر ماه دارم تجربه می‌کنم. هر کسی در زندگی خود مشکلاتی دارد. شما هر روز کارهایی را انجام می‌دهید و دارید با خدا معامله می‌کنید شما عباداتی انجام می دهید و خدا الطافی برای شما می‌کند. در حقیقت ما هر روز معاملاتی را با خدا انجام می‌دهیم. این که درس می‌خوانیم، قرآن می‌خوانیم و ... همه این‌ها معاملاتی با خداست. روی این‌ها حساب باز بکنید، دست خدا بالاترین قدرت است، اگر کمی عنایت بکند می‌بینید مشکلاتان درست شد.

﴿أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ﴾[5] آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! آیا وقت آن رسیده است که حواست را جمع بکنی که ممکن است مرگت فرا برسد و دست شما از این دنیا کوتاه بشود در حالیکه توبه هم نکرده باشی! مدام گفتی فردا توبه می‌کنم، پس فردا توبه می‌کنم. یک موقع دیدی که مرگ آمد و شما موفق به توبه نشدی. فکر نکنید حتماً موفق به توبه می‌شویم؛ خیر، ممکن است موفق به توبه نشویم. اگر می‌دانید که گناهی دارید سعی بکنید از این‌ گناهان توبه کنید و بگویید غلط کردم، از این به بعد انجام نمی‌دهم. این باعث می‌شود که خداوند از گناهان ما بگذرد.

۲) قرائت قرآن

یکی از چیزهایی که باعث می‌شود قساوت قلب انسان از بین برود قرآن خواندن است. قرآن بخوانید، تلاوت قرآن را داشته باشید و روزی چند صفحه قرآن را با صدا بخوانید. من مدتی در یک روستایی در خدمت حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی بودم. در ۲۴ ساعت همه اعمال ایشان را کنترل می‌کردم که ایشان در چه ساعتی چه کاری می‌کند؟ غیر از مسأله تهجد شبانه که ایشان برای نماز شب و دعا بلند می‌شدند و ... پیاده‌روی می‌کردند و در همان پیاده‌روی دعا می‌خواندند، یکی از چیزهایی که من از ایشان دیدم که مرتب انجام می‌دادند این بود که صبح‌ها یک لحنی قرآن می‌خواندند. با یک صدایی که اتاق پهلویی صدای ایشان را می‌شنید. قرآن خواندن ایشان ترک نمی‌شد. یک قرآن بزرگی بود که رسم الخط بزرگی داشت. با لباس راحتی رو به قبله می‌نشستند و قرآن می‌خواندند. آن پیرمرد با آن همه علم و تقوا احتیاج به خواندن قرآن داشت و هر روز چند صفحه قرآن می‌خواند. حتی روزهای تحصیلی هم من در قم می‌دیدم قرآن خواند وی ترک نمی‌شد. خدا رحمت کند پدر ما را. پدر ما صبح‌ها قرآن را با صدای بلند می‌خواند تا همه ما را از خواب بیدار کند که نمازمان را بخوانیم و به کارهایمان برسیم. علمای ما این رسم را داشتند و در روایات هم داریم که قرآن خواندن، قلب را رحیم، رئوف و مهربان می‌کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo