< فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

1402/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: جنود عقل و جهل/ ایمان/ رضا و سخط/رضا

خلاصه جلسه گذشته: در جلسه قبل صحبت در معنای رضای الهی بود و معنای رضا را بیان کردیم و گفتیم که یکی از صفات مؤمن این است که حالت رضا داشته باشد.

مقام رضا آن است که انسان رضایت به آنچه که از خداوند متعال به وی می‌رسد، چه بد باشد و چه خوب، نیکو بداند. آنچه از دوست رسد نیکوست. در این رابطه توضیحاتی دادیم و گفتیم معنای رضا مقدرات الهی، این است که انسان گاهی اموری در اختیار وی است در این امور مسئولیت انسان لیس للإنسان الا ما سعی است، انسان باید سعی و تلاش بکند، درس بخواند و ایمان خود را تقویت بکند و کارهای خوب انجام بدهد. اما اگر در این حین یک أمر غیراختیاری برای انسان پیش بیاید مثلاً انسان با ماشین در اتوبان با سرعت مطمئنه و با کمال توجه و مراعات کامل قوانین راهنمایی و رانندگی حرکت می‌کند و به مقصد می‌رسد. اما گاهی چنین است که با اینکه شخصی همه چیز را مراعات کرده است، کس دیگری در حالت خواب آلودگی با شخص تصادف می‌کند. این قسم در اختیار انسان نیست و ممکن است زن و بچه انسان در خطر قرار بگیرند و مشکلاتی برای خود انسان به وجود آید این أمری غیراختیاری است. در چنین شرایطی انسان چند نوع رفتار می‌تواند از خود بروز دهد: 1) اینکه مثلاً انسان بگوید که من که همه چیز را مراعات کرده بودم، خدایا این چه تقدیری برای من بود؟ آیا برای من بدبختی خواستی؟ این همه ماشین، چرا این اتفاق برای من افتاد؟ 2) و یا اینکه در حالی که ناراحت است بگوید: خدایا بر این اتفاق من صبر می‌کنم و تحمل می‌کنم و شکوه هم نمی‌کنم. 3) اینکه راضی و خشنود است به رضای خدا و آنچه که اتفاق افتاده است و این اتفاق را امتحان الهی می‌داند. این تقدیر الهی است و اینجا جای رضا است. مانند ذکر آقا ابا عبدالله الحسین در گودال قتگاه که می‌فرمود: الهي رِضاً بِقَضائِكَ و تَسْليماً لِامْرِكَ وَ لا مَعْبودَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُستَغيثين، این رضا به غیر از صبر است.

 

راه رسیدن به مقام رضا:

قالَ الْجَوادُ عليه السلام: ثَلاثٌ یَبلُغنَ بِالعَبدِ رِضوانَ الله؛ کَثرَةُ الاِستِغْفارِ وَخَفضُ الجانِبِ وَکَثرَةُ الصَّدَقَةِ.[1]

امام جواد (علیه السلام) فرمود: «سه خصلت بنده را به رضوان خداوند می‌رساند؛ کثرت استغفار، تواضع و کثرت صدقه»

1) استغفار زیاد: اگر انسان استغفار زیاد داشته باشد، ممکن است به مقام رضا برسد، زیرا معنای استغفار این است که انسان خود را گناهکار می‌داند و شاید دچار خطاهایی شده باشد.

2) تواضع: امام کاظم علیه السلام می‌فرماید: اعْلَمْ اَنَّ اللَّهَ لَمْ یَرْفَعِ الْمُتَوَاضِعِینَ بِقَدْرِ تَوَاضُعِهِمْ وَ لَکِنْ رَفَعَهُمْ بِقَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ مَجْدِهِ.[2] بدان که خداوند متواضعین را به اندازه تواضعشان بالا نمی‌برد، بلکه به اندازه عظمت و بزرگی خود، آنها را بالا می‌برد.

3) گذشت و انفاق زیاد در راه خدا: یکی دیگر از چیزهایی که انسان را به مقام رضا می‌رساند گذشت است. گذشت کردن بزرگواری می‌خواهد. اینکه مثلاً شخصی به انسان اهانتی می‌کند و وی گذشت می‌کند این بزرگواری می‌خواهد. بزرگواری گاهی در گفتار است و گاهی در مال است. برای برخی سخت است که از مال خود بگذرند. در روایات بر بزرگواری در گذشت از مال، خیلی توجه شده است که از مال خود به دیگران ببخشید کنید که خداوند به شما مقام خواهد داد و این مقام برای گذشت‌هایی است که انجام می‌دهید. وقتی انسان خداوند متعال را قادر و رزاق بداند و مقدرات را در اختیار او بداند، از صدقه دادن ترسی نخواهد داشت و می‌داند که همین خدای بزرگ است که تا حالا به وی روزی رسانده که تاکنون گرسنه نمانده است و همیشه دستش در جیب خود بوده است. و الان هم اگر انفاق بکند بازهم خداوند متعال به وی روزی خواهد رساند.

مقام رضوان:

مقام رضوان رضایت دوطرفه است. یعنی انسان آنقدر از خداوند راضی است که خداوند نیز از وی راضی است.

مراحل رشد معنوی انسان: مقام صبر مقام رضا مقام رضوان. مقام رضوان بالاترین مقام معنوی است که یک انسان با استغفار زیاد، تواضع و گذشت می‌تواند به آن برسد.

رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في كلام لهُ مع جبرَئيل عليه السلام: قلتُ : فما تَفسيرُ الرِّضا ؟ قال [جَبرئيلُ] : الراضي لا يَسْخَطُ على سيِّدِهِ أصابَ مِنَ الدنيا أم لَم يُصِبْ، و لا يَرضَى لِنفسِهِ بِاليَسيرِ مِنَ العَمَلِ.[3]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به جبرئيل گفتم : معناى خشنودى چيست؟ جبرئيل گفت: آن كه خشنود است، از آقاى خود ناراحت و دلگير نمى‌شود، خواه به چيزى از دنيا برسد يا نرسد؛ و به كار اندك خود نيز رضايت نمى‌دهد.

 

رضا در آیات و روایات: .

1) رضا در آیات:

کلمه رضا در آیات زیادی از قرآن کریم ذکر شده است.

     ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ ...﴾[4] دین چه کس بهتر از آن کسی است که خود را تسلیم (حکم) خدا نموده و هم نیکوکار است و ...

أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ، همان مقام رضا است.

     در آیه دیگر می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى ...﴾[5] و هر کس روی تسلیم و رضا به سوی خدا آرد و نکوکار باشد چنین کس به محکم‌ترین رشته الهی چنگ زده است ...

     و یا در آيه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿... رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون﴾[6] ... خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اینان به حقیقت حزب خدا هستند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب خدا رستگاران عالمند.

 

2) رضا در روایات:

در روایات زیادی از رضا و مقام رضا سخن به میان آمده است و ما در اینجا فقط به بیان یک روایت بسنده می‌کنیم.

     الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام: الزُّهدُ عَشرَةُ أجزاءٍ فَأعلى دَرَجاتِ الزُّهدِ أدنى دَرَجاتِ الوَرَعِ، و أعلى دَرَجاتِ الوَرَعِ أدنى دَرَجاتِ اليَقينِ، و أعلى دَرَجاتِ اليَقينِ أدنى دَرَجاتِ الرِّضا.[7] امام زين العابدين عليه السلام : زهد، ده درجه دارد و بالاترين درجه زهد ، كمترين درجه ورع است و بالاترين درجه ورع ، پايين ترين درجه يقين و عاليترين درجه يقين ، فروترين درجه رضاست.

اگر انسان به درجه یقین برسد به مقام رضا خواهد رسید. اگر انسان از محارم الهی ورع داشته باشد به مقام رضا خواهد رسید. انسان تا یقین به معاد و قیامت نداشته باشد، به مقام رضا نخواهد رسید. اینکه انسان دائم ایراد بگیرد و ناله بکند به مقام رضا نخواهد رسید. کسی می‌تواند به مقام رضا برسد که به مقام یقین رسیده است و اعتقاد قلبی به معاد و قیامت دارد. حضرت می‌فرماید: أعلى دَرَجاتِ اليَقينِ أدنى دَرَجاتِ الرِّضا، یعنی انسان اگر به بالاترین درجات یقین برسد تازه این پایین‌ترین درجات رضا است. و این به این معنا است که انسان اگر به مقام یقین برسد هنوز به مقام رضا دست نیافته است. بلکه باید به بالاترین درجه یقین برسد تا به پایین‌ترین درجه رضا دست پیدا کند. برخی با اینکه به مرحله یقین رسیده‌اند ولی عمل نمی‌کنند مثلاً دکتری با اینکه می‌داند و یقین دارد که سیگار ضرر دارد ولی عمل نمی‌کند. پس یقین داشتن یک درجه است و عمل کردن به آن یقین یک درجه بالاتر از یقین و رضا داشتن درجه‌ای خیلی بالاتر از آن.

     الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنَّ أعلَمَ النّاسِ بِاللّه ِأرضاهُم بِقَضاءِ اللّه عَزَّ و جلَّ.[8] امام صادق عليه السلام: داناترين مردم به خدا، خرسندترين آنها به قضا و حكم خداوند عزّ و جلّ است.

انسان نباید اینگونه تصوّر کند که مقام رضا به ضرر ایشان است. انسان از این حالت لذت می‌برد. مثلاً شخصی باغی می‌خرد و از اینکه در باغ است لذت می‌برد و یا از اینکه زندگی و امکانات خوب دارد، لذت می‌برد. و یا از اینکه همسر و بچه‌های خوبی دارد لذت می‌برد. ممکن است همه این امکانات دنیوی را داشته باشد ولی در دلش غصه و ناراحتی داشته باشد یا نسبت به کس دیگری حسادتی دارد که مقام و ثروت او از وی بالاتر است، چرا چنین است؟ چون این شخص مقام رضا ندارد. اما با یک تفکر و تعقل و اعتقاد به خداوند متعال یک مقامی برای خود پیدا می‌کند که خوش‌ترین انسان روی زمین خواهد بود و آن شخص ثروتمند و کسی که بهترین زندگی و ماشین را دارد به گرد پای او نخواهد رسید و از همه عاقل‌تر و فهمیده‌تر خواهد بود. روایت می‌فرماید: إنَّ أعلَمَ النّاسِ بِاللّه ِأرضاهُم بِقَضاءِ اللّه عَزَّ و جلَّ. انسان هر چقدر راضی‌تر باشد عالم‌تر و راحت‌تر است.

در برخی روایات وارد شده است که ما شخصی را راضی باشد را جزو صدیقین قرار می‌دهیم.

     الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: قالَ اللّه ُعَزَّ و جلَّ: عَبدِي المؤمنُ لا أصرِفُهُ في شيءٍ إلاّ جَعَلتُهُ خَيرا لَهُ، فَلْيَرضَ بِقَضائي، و لْيَصبِرْ على بَلائي، و لْيَشكُرْ نَعمائي، أكتُبْهُ يا محمّدُ مِن الصِّدِّيقِينَ عِندي.[9]

امام صادق عليه السلام: خداوند عزّ و جلّ فرموده است: بنده مؤمن خود را به هيچ كارى وا ندارم، مگر اين كه آن كار را براى او خير قرار دهم؛ پس، بايد به قضاى من خرسند باشد و بر بلاى من صبر كند و از نعمتهايم سپاسگزار باشد تا او را ، اى محمّد ، از صدّيقانِ خودم قلمداد كنم.

اگر ما به خدا اعتقاد داشته باشیم آنچه برای ما از امور غیراختیاری اتفاق می‌افتد را خیر می‌دانیم. خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله لنگرودی ابوالزوجه ما را که پادرد شدیدی داشت و با دو عصا و بالاتر از آن با زیربغلی راه می‌رفت. همیشه ذکر الحمدلله وِرد زبانش بود و به من می‌فرمود مصلحت من در همین است که من اینچنین گرفتار بشوم. برای خیلی از مجالس من را دعوت می‌کردند و من نمی‌خواستم در آن مجالس شرکت بکنم و من هیچ بهانه‌ای جز این پا درد نداشتم و می گفتم عذر بنده را بپذیرید من با این پا درد نمی‌توانم در مجلس شما شرکت کنم و صاحب مجلس هم عذر من را قبول می‌کرد. پس انسان باید آنچه از امور غیراختیاری برای وی اتفاق می‌افتد باید خیر بداند. مثلاً اگر قاضی نشده است و در تحقیقات رد شده است با اینکه زحمت کشیده و تلاش کرده است ولی قبولش نکرده‌اند باید این را لطف و خیر خدا بداند و بگوید شاید من می‌رفتم دچار انحراف می‌شدم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo