< فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

1402/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: جنود عقل و جهل/ ایمان/ رضا و سخط/رضا

خلاصه جلسه گذشته: در جلسه قبل صحبت در معنای رضای الهی بود و گفتیم که از اسباب و وسائل عقل رضا است. اگر انسان بخواهد طبق عقلش عمل کند یکی از لشگریان، اعوان و انصار عقل و یکی از صفات مؤمن است حالت رضا است که اگر حالت رضا در انسان باشد شخص می‌تواند به عقل خودش عمل کند.

 

کلمه رضا در مقابل سخط است. رضا به معنای خوشنودی و راضی بودن است در مقابل نارضایتی، ناراحتی و غضب است.

خوشنودی و غضب و ناراحتی و طلبکار بودن دو روحیه است که در انسان وجود دارد. گاهی در انسان حالت رضا وجود دارد و انسان سعی می‌کند این حالت را برای خود حفظ کند و گاهی حالت ناراحتی، نارضایتی، غضب و ناخشنودی است که بر انسان عارض می‌شود.

 

معنای رضا و فرق آن با صبر:

معنای رضا این است که انسان با اینکه گرفتار مشکلات و سختی است ولی راضی و خوشحال به رضای الهی است.

گاهی انسان در ناملایمات صبر می‌کند و گاهی راضی و خشنود است. رضا مقامی بالاتر از صبر است. گاهی انسان ناملایماتی را که برای وی به وجود می‌آید با ناراحتی، اخم و غضب تحمل می‌کند. اما گاهی انسان با اینکه صبر می‌کند خوشحال و راضی هم هست و عشق می‌ورزد و در کمال ناراحتی و مشکلات راضیةً مرضیة است و مقام رضا را دارد. اباعبدالله الحسین (علیه السلام) که در روز عاشورا در آن شرایط غیرقابل تحمل با خداوند متعال راز و نیاز می‌کند و می‌فرماید: الهي رِضاً بِقَضائِكَ و تَسْليماً لِامْرِكَ وَ لا مَعْبودَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُستَغيثين، این رضا به غیر از صبر است.

برخی از انسان‌ها خود و آنچه خداوند متعال به آن‌ها عنایت فرموده است توجه دارند و حد و شأن خود را می‌دانند. مثلاً خداوند متعال به کسی حافظه و خوبی داده است و به کس دیگری استعداد خوبی داده است و به کسی قدرت بازوی خوبی داده است و به کس دیگری بیان خوبی داده است. لذا هر کسی یک ظرفیت و قابلیتی دارد و باید سعی کند این قابلیت‌ها را به تکامل برساند و توجه داشته باشد این ظرفیت‌ها و محسنات از الطاف خداوند متعال است و خداوند متعال است که این ظرفیت‌ها را داده است. انسان در مقابل این ظرفیت‌ها جایگاه و مقاماتی در جامعه هم دارد لذا باید حد و ظرفیت خود را بداند. یکی سخنران خوب و دیگری ورزشکار است و کسی به خاطر استعداد خوبی که دارد، عالم خوبی می‌شود و هر کس نسبت به ظرفیت خودش... اما مهم این است که انسان نسبت به ظرفیتی که برای او داده شده است راضی باشد نه اینکه طلبکار باشد. گاهی بعضی‌ها طلبکار هستند و می‌گویند من چنین و چنان هستم، من باید فلان مقام را داشتم چرا برای من ارزش قائل نیستند؟ خیال می‌کنند که در جامعه، خانواده و ... به آن‌ها ظلم شده است و شأنشان مراعات نشده است. انسان باید تلاش و کوشش کند و به مقامات عالیه برسد ولی اگر نشد در اینجا انسان دو حالت می‌تواند داشته باشد: 1) یکی حالت غضب، ناراحتی و خشمگین بودن و غصه خوردن که چرا نشد من به فلان مقام برسم؟ 2) دیگری حالت رضا است که با اینکه انسان تلاش خود را کرده است اما به هر دلیلی موفق به رسیدن به آن مقام نشد ولی باز هم راضی است.

 

توضیح مقام رضا:

در توضیح مقام رضا باید گفت که امور دو بخش مهم تقسیم می‌شوند: 1) امور اختیاری، 2) امور غیراختیاری

در امور اختیاری اموری هستند که در اختیار انسان است. انسان برای دنیا و آخرت خود تلاش می‌کند. لیس للانسان الا ما سعی. اما امور غیراختیاری اموری هستند که از اختیار انسان خارج هستند و اتفاقاتی هستند که برای انسان رخ می‌دهند مانند هزاران اتفاقی که برای دیگران نیز رخ می‌دهد. مثلاً انسان با ماشین در اتوبان با سرعت مطمئنه و با کمال توجه و مراعات کامل قوانین راهنمایی و رانندگی حرکت می‌کند و به مقصد می‌رسد. اما گاهی چنین است که با اینکه شخصی همه چیز را مراعات کرده است، کس دیگری در حالت خواب آلودگی با شخص تصادف می‌کند. این قسم در اختیار انسان نیست و ممکن است زن و بچه انسان در خطر قرار بگیرند و مشکلاتی برای خود انسان به وجود آید این أمری غیراختیاری است. در چنین شرایطی، راز و نیاز انسان با خدای خود باید چگونه باشد؟ در چنین شرایطی انسان چند نوع رفتار می‌تواند از خود بروز دهد: 1) اینکه مثلاً انسان بگوید که من که همه چیز را مراعات کرده بودم، خدایا این چه تقدیری برای من بود؟ آیا برای من بدبختی خواستی؟ این همه ماشین، چرا این اتفاق برای من افتاد؟ 2) و یا اینکه در حالی که ناراحت است بگوید: خدایا بر این اتفاق من صبر می‌کنم و تحمل می‌کنم و شکوه هم نمی‌کنم. 3) اینکه راضی و خشنود است به رضای خدا و آنچه که اتفاق افتاده است و این اتفاق را امتحان الهی می‌داند.

جابر بن عبدالله انصاری در اواخر عمر خود، ملاقاتی با امام باقر (علیه السلام) داشت. امام باقر (علیه السلام) فرمود: جابر در چه حالی هستی؟ عرضه داشت: من در حالی هستم که پیری و مرض را بر سلامتی و مرگ را بر حیات ترجیح می‌دهم و ناراحتی‌ها را به جان می‌خرم و بر راحتی ترجیح می‌دهم. حضرت (علیه السلام) فرمود: اما من سلامتی را بر مرض ترجیح نمی‌دهم و مرض را هم بر سلامت ترجیح نمی‌دهم و فقر را بر غنا ترجیح نمی‌دهم و غنا را بر فقر ترجیح نمی‌دهم. بلکه آنچه را که خداوند برای من می‌خواهد بر آن راضی و خشنود هستم. جابر دست حضرت را بوسید و گفت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: شما با امام باقر ملاقات خواهی کرد، سلام من را به او برسان.

این مقام رضا است. شاعر می‌فرماید:

یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد

این روحیه رضا است که انسان باید تلاش کند به این روحیه و مقام برسد و اگر انسان این روحیه را داشته باشد، آرامش روانی هم خواهد داشت. چرا که چنین استدلال می‌کند که در امور اختیاری ضوابط شرعی و قانونی را که با من بود، من مراعات کردم و اتفاقی که الان افتاده است در اختیار من نبود و اتفاقاتی در عالم برای همه رخ می‌دهد برای من هم رخ داده اشت، لذا من خودم را ملامت نمی‌کنم بنابراین راضی و شاکر هستم به رضای پروردگار. خداوند متعال نیز در قرآن کریم در آیات متعددی به این نکته اشاره کرده است و می‌فرماید: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[1] رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ مقام رضایی است که خداوند متعال از مؤمنین راضی است و مؤمنین هم از خدا راضی هستند و این بالاترین مقام برای یک انسان است. آیه دیگر می‌فرماید: ﴿هَٰذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[2] انسان اگر فوز عظیم می‌خواهد باید راضی به رضای پروردگار باشد تا خداوند متعال هم از او راضی باشد. لذا هر کاری که می‌کند و هر قدمی که برمی‌دارد برای رضای خدا باشد. هم او از خدا راضی است و هم خداوند متعال از او. ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً﴾[3] مقام رضا مقام انبیاء، اولیاء و صدیقین است و از صبر بالاتر است. چنانچه اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نیز در آن شرایط خیلی سخت با خداوند متعال راز و نیاز کرد و ‌فرمود: الهي رِضاً بِقَضائِكَ و تَسْليماً لِامْرِكَ وَ لا مَعْبودَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُستَغيثين.

 

دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی در خصوص رضا:

مرحوم علامه طباطبائی (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید: رضا در امور غیراختیاری دو صورت دارد: گاهی در افعال است و گاهی در اوصاف و احوالات. گاهی شاید اتفاقی برای انسان رخ نداده باشد ولی اوصافی برای وی وجود داشته باشد. مثلاً خداوند متعال برای شخصی استعداد کمی داده و حافظه ضعیفی دارد. یا مثلاً شخصی از نظر ظاهری زیبا نیست. انسان در اوصاف هم باید راضی و شاکر باشد و بگوید که الحمدلله از خیلی‌ها حافظه‌ام یا ظاهرم خوب است.

معنا و مفهوم این رضایت این است که انسان رضایت خداوند متعال را بر رضایت خلق ترجیح می‌دهد. مثلاً برای رأی گرفتن و رضایت خلق سخنرانی نمی‌کند. اگر انسان دروغ بگوید و برای گرفتن رأی وعده‌های نادرستی بدهد و یا خلاف‌هایی را به دست آوردن مقامی انجام بدهد این شخص مقام رضا ندارد. مقام رضا را کسی دارد که آنچه را که می‌گوید و آنچه را که عمل می‌کند برای رضای خداوند متعال باشد نه برای رضای خلق. پس مقام رضا یک بُعد نفسانی و یک بُعد خارجی دارد. بُعد نفسانی آن این است که انسان از یک روحیه آرامی برخوردار است حسدها و غصه‌های بی‌مورد ندارد و بُعد خارجی آن این است که دعواهای سیاسی و اجتماعی ندارد. چنانچه مرحوم امام (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرمود، این دعواها برای خدا نیست. انسان باید به دنبال هدف باشد و هدف قرآن، اسلام و رضایت خداوند متعال است. اینکه این سخنان را کسی می‌پسندد یا به این سخنان کسی رأی می‌دهد یا نه؟ این‌ها خارج از رضای پروردگار متعال است. از مقام رضا الان این تعبیر نیز استفاده می‌شود که آیا امام زمان (عج) از کارهای من راضی است یا خیر؟ آیا امام زمان (عج) از درس خواندن، راه رفتن، صحبت کردن و کار من، راضی است یا خیر؟

 

مقام رضا در قرآن و روایات

بحث رضا، در قرآن و روایات با دو کلمه بیان شده است: 1) رضا، 2) رضوان.

معنای رضا و رضوان:

گفته اند: معنای رضا این است که من راضی باشم. و معنای رضوان، رضایت دو طرفه است یعنی من از خدا راضی هستم و خدا هم از من راضی است.

اگر انسان به مقام رضوان برسد که او از خدا راضی باشد و خدا از او، مقام بالایی است. انسان گاهی رضای پروردگار را احساس می‌کند اینکه وی در کارش رضای خدا را در نظر می‌گیرد و می‌بیند که خدا نیز چقدر به او لطف دارد. ممکن است برای ما این روحیه حاصل نباشد و در زندگی گلایه‌ها و چراهایی از خدا داشته باشیم، اما ما باید سعی و تلاش کنیم و قدم‌هایی برداریم تا این روحیه را برای خود تحصیل کنیم و اینچنین هم نیست که رسیدن به این مقام ناممکن باشد. اگر انسان بتواند خود و خانواده خود را با مقام رضا تربیت کند، زندگی وی شیرین و لذتبخش خواهد شد. یعنی اموری که در اختیار انسان است، آن‌ها را به درستی انجام می‌دهد. مثلاً در رانندگی با رعایت همه قوانین را مراعات می‌کند و در همسرداری بهترین همسرداری را می‌کند و در بچه‌داری بهترین بچه‌داری را می‌کند. اما اگر با رعایت همه این‌ها اتفاقی برای وی بیفتد ابراز رضایت و خشنودی از خدا می‌کند، مانند ابراز رضایت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و اصحابش از مصیبت‌های وارده در صحرای کربلا، با اینکه می‌دانند کشته خواهند شد شادمان و خندان هستند و عشق می‌ورزند، این مقام رضا است.

خیلی از بزرگان را می‌دیدیم با اینکه گرفتار مرض‌های سخت می‌شدند می‌گفتند: الحمدلله، این مصلحت خداوند متعال است. مرحوم آیت‌الله لنگرودی (رحمة الله علیه) کسانی که وی را دیده بودند با اینکه ناراحتی قلبی، پادرد شدید و کسالت‌های زیادی داشت و در سختی زندگی می‌کرد، جمله همیشگی ایشان این بود که الحمدلله، خیلی عالیه، خیلی خوبه. الحمدلله خوب درد می کنه. حتی یکبار ناله نکرد. گاهی برخی خانواده‌ها هستند که مدام در حال ناله هستند که فلان درد را دارم و همواره در حال گله و شایت است که این چه زندگی، چه وضعی و چه ... است؟ ولی اگر انسان خانواده خود را تربیت کند و به آن‌ها یاد بدهد که چگونه همیشه حالت رضا را داشته باشند، همیشه از زندگی خود لذت خواهند برد. وقتی می‌بینند این درد و مصیبت از ناحیه خدا بوده و در اختیارشان نیست و آنچه در اختیارشان بوده به درستی عمل کرده‌اند پس مصیبت‌ها و وقایع را لطف و مصلحت الهی می‌دانند و از ان‌ها راضی و دلشاد خواهند بود.

 

نکات قابل توجه جهت رسیدن به مقام رضا:

    1. استغفار زیاد: اگر انسان استغفار زیاد داشته باشد، ممکن است به مقام رضا برسد، زیرا معنای استغفار این است که انسان خود را گناهکار می‌داند و شاید دچار خطاهایی شده باشد.

    2. تواضع: انسان اگر متواضع باشد ممکن است به مقام رضا برسد. معنای تواضع این است که من بنده کوچکی هستم اینکه برخی تصور کنند که من دارای مقامی هستم، اینچنین نیست بلکه من شما را بزرگتر از خودم می‌دانم. انسان باید همیشه حالت تواضع را در خود داشته باشد و خود را بالاتر از دیگران نبیند.

    3. انفاق زیاد در راه خدا: انسان پولی را که به دستش آمده (به غیراز خمس و زکات) و کمی هم از مخارج زندگیش زیاد است را در راه خدا انفاق بکند. اگر انسان چنین روحیه‌ای پیدا بکند، مقام وی را بالاتر می‌برد. وقتی انسان روحیه گذشت و انفاق داشته باشد امید است که به مقام رضا برسد. در روایت وارد شده است که این خصوصیت و روحیه کلید رضوان الهی است. چرا که آنچه که از مال و منال به وی رسیده است از ناحیه خداوند متعال بوده است و همان خدا می‌تواند بیشتر از آن‌ها به وی ببخشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo