< فهرست دروس

درس حدیث استاد محسن فقیهی

1400/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: جنود عقل و جهل/ ایمان/ خوف و رجاء

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت ما در بحث اخلاق درباره خوف و رجاء بود. انسان مؤمن باید هم خوف و هم رجاء داشته باشد. درباره خوف مباحثی بیان شد.

منشأ خوف

خوف ناشی از جهل است. وقتی هوا تاریک است و شما جلوی خود را نمی‌بینید، می‌ترسید که قدم بردارید که مبادا در چاله بیفتید یا به جایی برخورد کنید و آسیب ببینید. ترس در جایی است که جهل وجود دارد؛ بنابراین هرچه جهل انسان بیشتر باشد، خوف او هم بیشتر می‌شود؛ زیرا میان این دو ملازمه وجود دارد. درباره علما ملازمه متفاوت است ﴿إِنَّمَا يخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾؛[1] یعنی هرچه علمشان بیشتر می‌شود ترسشان از خداوند بیشتر می‌شود؛ ازاین‌رو است که بالاترین ترس از خداوند را امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دارد «أَخْوَفَهُمْ لِلَّهِ».[2] در این‌جا خوف و خشیت از علم به وجود می‌آید.

«إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ- وَ أَخْوَفَهُمْ لَهُ أَعْلَمُهُمْ بِهِ».[3] عالم‌ترین مردم به خداوند بیشتر از خداوند می‌ترسند. مردمی که بیشتر از خداوند می‌ترسند، عالم‌ترین به خداوند هستند.

اقسام علم

علم دو قسم است:

1- علم حضوری: علمی که خداوند را با استدلال فلسفی و عقلی ثابت می‌کند و صفاتی را برای او بیان می‌کند.

2- علم شهودی: گاهی پیرزنی که نخ می‌ریسد، او هم اعتقاد به خداوند دارد، درحالی‌که فلسفه، کلام و ... نخوانده است اما شاید اعتقاد او به خداوند خیلی بیشتر از ما باشد. پیامبر و ائمه (علیهم‌السلام) با علم فلسفه و کلام اعتقاد به خداوند پیدا نکردند بلکه علم شهودی به خداوند دارند. توجه به عنایات و الطاف خداوند در طول زندگی، رساندن روزی مخلوقات، رفع مشکلات و بیماری‌ها با توسل به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و ائمه (علیهم‌السلام) باعث می‌شود که اعتقاد شهودی برای انسان حاصل شود. این اعتقاد، استدلال و علم کلام نمی‌خواهد.

باید سعی کنیم که علم ما از علم حضوری به علم شهودی برسد. الطاف خداوند در طول زندگی به خود ما، همسر، فرزندان و اطرافیان ما زیاد است که فقط نیاز به توجه دارد. اگر این توجه حاصل شود، علم حضوری تبدیل به علم شهودی می‌شود. برای همین است که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»[4] من چنان نبودم كه پروردگارى را عبادت كنم كه او را نديده باشم. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) خداوند را با چشم باطن و شهود می‌بیند نه با چشم ظاهر.

یکی از چیزهایی که باعث می‌شود زمینه خوف انسان از خداوند فراهم شود این است که توجه داشته باشد که خداوند او را می‌بیند. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‌ يَا إِسْحَاقُ! خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ‌ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيْكَ‌».[5] ای اسحاق! از خداوند بترس مثل این‌که خدا را می‌بینی هرچند که خدا را نمی‌بینی اما او تو را می‌بیند. اگر گمان می‌کنی که خداوند تو را نمی‌بیند، کافر شده‌ای. اگر می‌دانی که خداوند تو را می‌بیند و با وجود این گناه کردی خداوند را کوچک‌ترین ناظران دانسته‌ای.

شما گاهی در مقابل بچه‌ای کوچک، گناه مرتکب نمی‌شوید؛ زیرا او شما را می‌بیند اما با این‌که می‌دانید خدا می‌بیند، گناه می‌کنید؛ معنایش این است که خداوند را پست‌ترین ناظر قرار داده‌اید.

در این روایت اشاره به علم حضوری و شهودی شده است. این که شما خداوند را می‌بینید، علم شهودی است و این‌که خداوند شما را می‌بیند که با علم فلسفه و کلام ثابت شده است، علم حضوری است.

مدح خوف

در روایات بسیاری آمده است که خوف مورد عنایت است. ما باید از خداوند بترسیم. آن خوفی مطلوب خداوند است که باعث تکامل انسان می‌شود. شما از خداوند می‌ترسید؛ پس گناه نمی‌کنید، در مشکلات صبر می‌کنید، ناملایمات را حل می‌کنید و ... اما اگر خوف باعث ناامیدی از خداوند شود، خوف مطلوب و ممدوح نیست.

«سئل أمير المؤمنين علیه السلام أي الناس خير عند الله عزوجل؟ قال: أخوفهم لله، وأعملهم بالتقوى، وأزهدهم في الدنيا»[6] از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پرسیده شد: بهترین مردم چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: کسانی که بیشتر از خداوند می‌ترسند. «وأعملهم بالتقوى ...» یعنی خوف خدا باعث می‌شود که تقوا داشته باشید و در امور دنیا زاهد باشید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo