درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
99/06/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب /تعریف کذب
تذنیب: آیا صدق و کذب در افعال راه دارد یا نه؟
صحبت در ادامه بحث کذب بود. یکی از نقاطی که مورد بحث است، این است که آیا افعال و کتابت هم در بحث کذب داخل میشود؟ فعل انسان میتواند صادق یا کاذب باشد، چنانچه در کتابت، مجلات و روزنامههایی که وجود دارد، ممکن است اخبار صادق یا کاذب وجود داشته باشد. پس کذب یا به قول است یا به فعل است و یا با کتابت و اشاره. گاهی انسان با اشاره دروغ میگوید.
آیا این مورد قبول همه هست؟ شخصی ایستاده، پای خود را کج گذاشته و دست دراز کرده و به عنوان فقیر از شما کمک میخواهد، ممکن است صادق یا کاذب باشد؛ یا اینکه کسی خودش را به مریضی میزند، فعل این شخص دلالت بر کذب میکند، یا اینکه با اشاره و کتابت مطلبی را برساند که کذب است، آیا این هم داخل در کذب است و چنین شخصی از عدالت ساقط است؟
قول اول: عدم دخول
مرحوم امام در کتاب مکاسب محرمه دو جمله دارند که با هم همخوانی ندارند. قسمت اول فرمایش مرحوم امام این است که در اشاره و کتابت و افعال، کذب راه دارد. ممکن است که کذب به لفظ باشد که از دهان صادر میشود و ممکن است با فعل یا اشاره و کتابت صادر شود. در جای دیگر میفرماید: در افعال کذب نیست و ما نمیتوانیم بگوییم که این فعل کذب است. بعضی افراد در افعال خود ریا میکنند، جای سجود برای خود درست میکنند که نشان دهند سجدههای طولانی کردهاند، در هر صورت فعلی را انجام میدهند که واقعیت ندارد، آیا این دروغ محسوب میشود؟ آیا این دو کلام مرحوم امام قابل جمع هست یا نه؟
مرحوم امام میفرماید: معنای مصدری کذب که اخبار از خلاف واقع است، در همه اینها تحقق دارد و با این فعل اِخبار از واقع میدهد ولی مخالف واقع است، با این فعل میخواهد بگوید من مریض هستم و فقیر هستم در حالیکه دروغ میگوید. همانطور که در مجلات و روزنامهها اگر دروغ گفته شود، مصداق کذب است و جایز نیست.
در این بحث دو قول وجود دارد که صاحب جواهر اعلی الله مقامه الشریف، میفرماید: «الكذب بالأفعال، فلا يخلو من إشكال»[1] خالی از اشکال نیست؛ یعنی باید مقداری تأمل کرد که در افعال کذب وجود دارد یا نه؟
مرحوم امام هم در قسمت دیگری از کلامشان میفرماید: «إنّما يختصّ ما ذكرناه بالكلام و الأقوال دون الأفعال»[2] افعال را از کذب خارج میکنند ولی در قسمتی از کلامشان فعل را در کذب داخل دانستهاند.
قول دوم: دخول
بعضی از بزرگان مثل آیت الله تبریزی اعلی الله مقامه الشریف قائل به این شدهاند که کذب در فعل هم وجود دارد. [3]
به نظر ما فرمایش آیت الله تبریزی درست است همانطور که اخبار از واقعی که مطابق واقع نباشد، شما از مطلبی خبر میدهید، این اخبار یعنی حکایت، مطلبی را حکایت میکنید. گاهی شخص زبان دارد و با زبان خود خبر را حکایت میکند، گاهی هم لال است و زبان ندارد، ولی با حرکاتش مطالبی را نشان میدهد؛ با لباس و قیافه و حرکاتش نشان میدهد که فقیر است، او هم حکایت میکند منتهی حکایت گاهی با زبان است و گاهی با فعل.
البته حرف ما این نیست که هر فعلی کذب است بلکه فی الجمله کذب در افعال تحقق پیدا میکند؛ یعنی ممکن است شخصی با یک فعل دروغ بگوید، مثل همین مسئله فقیر بودن، که خودش را فقیر جلوه میدهد که ممکن است راست یا دروغ باشد. البته اینکه هر فعلی که تا حدودی با واقع متفاوت باشد را نمیگوییم در همه جا کذب است ولی در جایی که آثاری بر آن مترتب باشد و اخبار از واقع باشد در حالی که مخالف واقع است، فی الجمله عنوان کذب بر آن تحقق پیدا میکند، البته ممکن است در مصادیق شبهه وجود داشته باشد که در آن برائت جاری میکنیم ولی مصادیق متیقنی وجود دارد که میتوانیم بگوییم کذب صدق میکند، مثل رنگ کردن سر و ریش که در صورتی که برای فریب دادن دختر و ازدواج با او باشد مسلما از مصادیق کذب است ولی در صورتی که چنین قصدی وجود نداشته باشد، صرف آرایش و زیبایی است و عرف نمیپذیرد که دروغ باشد اما در امثال فقیری که پای خودش را کج گذاشته و خودش را فقیر جلوه میدهد، میگوید کذب است و دارد دروغ میگوید. در اشاره و کتابت هم همینطور است، چنانچه به مطلبی اشاره شود یا نوشته شود، در صورتیکه مخالف واقع باشد، کذب است، هرچند زبان هم کار نمیکند. اینها از موارد کذب است و گناه کبیره است و کسی که مرتکب آن شود از عدالت خارج میشود، چنانچه در آینده خواهیم گفت.
بنابراین به نظر ما کذب حکایت از مطلبی است که مطابق با واقع نیست، اگر افعال و اقوال و کتابت و شاره طوری باشد که از مطلبی حکایت میکند که مطابق با واقع نیست، عنوان کذب بر آن صدق میکند. ظاهر الخبر الغیر المطابق للواقع چنانچه قبلا تعریف کذب را بیان کردیم که ظاهر خبر حاکی از امری باشد که مخالف واقع است.
این باید برای ما درس باشد، بعضی از افراد ظاهر زندگی خود را فقیرانه درست میکنند ولی باطن آن فقیرانه نیست، ظاهر و باطن او با هم فرق دارد. گاهی مصالحی بر آن مترتب است که ممکن است اشکال نداشته باشد ولی اگر بیش از حد انجام شود، ممکن است عنوان کذب بر آن محقق شود. این دو رویی و متفاوت بودن ظاهر و باطن از نظر اخلاقی مذموم است و بحثی در آن نیست اما از نظر حرمت شرعی در اینجا بحثی است که علما مطرح کردهاند و بعضی پذیرفتهاند و بعضی نیز نپذیرفتهاند ولی به نظر ما بعضی از مصادیقش یقیناً کذب است.
بحث دیگری که مطرح است این است که آیا در دروغ و کذب نیاز به وجود مخاطب هست تا کذب محقق شود یا نه؟ گاهی شخص در یک اتاق در بسته نشسته که کسی نیست و گاهی در نوار و ضبط صوت مطالبی را بیان میکند که الان مخاطبی ندارد ولی در آینده مخاطب دارد، در این مورد کذب صدق میکند چون در آینده مخاطب دارد. اما در مورد اول که در اتاق در بسته و بدون مخاطب نشسته و حدیث نفس میکند یا با خدا صحبت میکند ولی در مجموع صحبتهایی که میکند، مخالف واقع است؛ باید دید در این مورد عنوان کذب صدق میکند یا نه؟ یا کسی که با خارجی صحبت میکند که زبان فارسی بلد نیست و مدام در حال دروغ گفتن است و او هم متوجه نمیشود، آیا در این مورد کذب محقق میشود؟ باید دید که در کذب آیا مخاطب و سامع لازم است یا اینکه اگر سامع هم وجود نداشته باشد، از نظر عقلی و عقلایی و شارع مقدس دروغ آثار بدی دارد و نباید دروغ گفت هرچند تنها باشد یا اینکه بگوییم اگر سامع وجود داشته باشد دروغ است ولی اگر سامع وجود نداشته باشد هر چقدر دروغ گفته شود، اشکالی ندارد.