< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره تقیه بود. اگر انسان اکراه بر تبرّی از ائمه (علیهم‌السلام) شود، آیا تقیه واجب است و با انجام تبری بتواند جان خود را نجات دهد؟ گفتیم که نظر محقق خویی (رحمه‌الله) این است که انسان مخیّر است که تقیه کند و جان خود را حفظ کند یا اینکه مد الاعناق کند و کشته شود. در مقابل مرحوم امام خمینی نظر مبارکش این است که در چنین مواردی تقیه واجب است. دلایل قول دوم را بررسی می‌کردیم:

دلایل قول دوم

روایت اول: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[1] عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ[2] عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ[3] قَالَ: قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام): إِنَّ النَّاسَ يَرْوُونَ أَنَّ عَلِيّاً(علیه‌السلام) قَالَ عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ سَتُدْعَوْنَ إِلَى سَبِّي، فَسُبُّونِي ثُمَّ تُدْعَوْنَ إِلَى الْبَرَاءَةِ مِنِّي، فَلَا تَبَرَّءُوا مِنِّي، فَقَالَ مَا أَكْثَرَ مَا يَكْذِبُ النَّاسُ عَلَى عَلِيٍّ(علیه‌السلام) ثُمَّ قَالَ(علیه‌السلام): إِنَّمَا قَالَ(علیه‌السلام): «إِنَّكُمْ سَتُدْعَوْنَ إِلَى سَبِّي، فَسُبُّونِي ثُمَّ سَتُدْعَوْنَ إِلَى الْبَرَاءَةِ مِنِّي وَ إِنِّي لَعَلَى دِينِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وَ لَمْ يَقُلْ لَا تَبَرَّءُوا مِنِّي، فَقَالَ لَهُ السَّائِلُ: أَ رَأَيْتَ إِنِ اخْتَارَ الْقَتْلَ دُونَ الْبَرَاءَةِ؟ فَقَالَ(علیه‌السلام): «وَ اللَّهِ مَا ذَلِكَ عَلَيْهِ وَ مَا لَهُ‌ إِلَّا مَا مَضَى‌ عَلَيْهِ‌ عَمَّارُ بْنُ‌ يَاسِرٍ حَيْثُ أَكْرَهَهُ أَهْلُ مَكَّةَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ،‌ فَأَنْزَلَ اللَّهُ (عزوجل) فِيهِ: ﴿إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ﴾[4] فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ(صلی‌الله‌علیه‌وآله) عِنْدَهَا يَا عَمَّارُ إِنْ عَادُوا، فَعُدْ، فَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عُذْرَكَ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَعُودَ إِنْ عَادُوا».

به امام صادق (علیه‌السلام) عرضه داشتند که مردم روایت می‌کنند آقا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر منبر کوفه چنین فرمود: «ای مردم! بعد از من از شما می‌خواهند که من را سب کنید، شما هم سب کنید. سپس از شما می‌خواهند که از من (دین پیامبر) برائت بجویید اما شما تبرّی نجویید». امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: چه دروغ‌هایی به امام علی (علیه‌السلام) نسبت می‌دهند امام علی (علیه‌السلام) فرمود: از شما می‌خواهند که من را سب کنید و شما این کار را بکنید. سپس از شما می‌خواند که از من تبری بجویید ولی بدانید که من بر دین پیامبر بودم. آقا امیرالمؤمنین نفرمود که از من برائت نجویید.

وقتی جمله «لَا تَبَرَّءُوا مِنِّي» دروغ باشد معنایش این است که تبرّی هم اشکالی ندارد.

سائل ‌پرسید اگر کسی خواست که برائت نجوید و کشته شود،‌ حکمش چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: به خداوند قسم که چیزی بر گردنش نیست (لازم نیست خود را به کشتن بدهد) «وَ مَا لَهُ‌ إِلَّا مَا مَضَى ...»: یک راه بیشتر ندارد و آن کاری است عمار کرد (تقیه کرد) درحالی که اهل مکه او را اکراه بر برائت کردند اما قلبش مطمئن به ایمان بود خداوند هم در حقش فرمود: ﴿إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ﴾ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به او فرمود: اگر بازهم از تو خواستند که از من تبرّی بجویی این کار را بکن و جان خودت را حفظ کن. خداوند عذر تو را قبول دارد و به تو امر می‌کنم که این کار را دوباره هم انجام دهی.

از «وَ مَا لَهُ‌ إِلَّا مَا مَضَى ...» انحصار برداشت می‌شود؛ بنابراین تقیه واجب است. مرحوم امام خمینی نیز می‌فرماید: «فمدلول هذه الرواية- ككثير من الروايات الظاهرة في الجواز هو وجوب البراءة و حرمة تركها».[5] بر اساس مدلول این روایت، برائت جستن واجب و ترک آن حرام است.

اشکال به استناد به روایت

روایت، به‌دلیل وجود «مسعدة بن صدقة» در سند، ضعیف است؛ زیرا علمای رجال او را توثیق نکرده‌اند.[6]

پاسخ: مرحوم امام خمینی می‌فرماید: «مسعدة بن صدقة» عامی است اما موردوثوق است و عده‌ای روایات او را از روایات «مجیل بن درّاج» قوی‌تر دانسته‌اند؛ بنابراین سند روایت درست است و اشکالی ندارد.[7]

به نظر ما برداشت امام خمینی از روایات درست است. تنها راهی که در اکراه بر تبرّی وجود دارد، راه عمار است. روایت میثم را هم پاسخ دادیم که میثم یقین داشت که چه تبرّی کند یا نکند، کشته می‌شود، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او خبر داده بود که کشته می‌شوی بنابراین بر اساس علم قبلی تقیه نکرد و کشته است. از نظر قواعد، انسانی که اکراه بر تبرّی می‌شود، تبرّی بر او واجب است و باید جانش را حفظ کند.

مرحوم امام خمینی می‌فرماید: در اکراه بر تبری واجب است تقیه کرد مگر در افراد خاصی که اگر تبرّ کنند، باعث اضلال مردم می‌شود و دین مردم از بین می‌رود؛ دراین‌صورت باید کشته شود و دین خدا را حفظ کند.[8]

روایت دوم: بِالْإِسْنَادِ[9] الْمُقَدَّمِ ذِكْرُهُ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ(علیه‌السلام) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ(علیه‌السلام) أَنَّهُ قَالَ‌: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه‌السلام) ... فقال له ...: «... آمُرُكَ‌ أَنْ‌ تَسْتَعْمِلَ‌ التَّقِيَّةَ فِي‌ دِينِكَ‌، فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ، فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً﴾[10] وَ قَدْ أَذِنْتُ لَكَ فِي تَفْضِيلِ أَعْدَائِنَا إِنْ لَجَّأَكَ الْخَوْفُ إِلَيْهِ وَ فِي إِظْهَارِ الْبَرَاءَةِ مِنَّا إِنْ حَمَّلَكَ الْوَجَلُ عَلَيْهِ وَ فِي تَرْكِ الصَّلَوَاتِ الْمَكْتُوبَاتِ إِنْ خَشِيتَ عَلَى حُشَاشَتِكَ‌ الْآفَاتِ وَ الْعَاهَاتِ، فَإِنَّ تَفْضِيلَكَ أَعْدَاءَنَا عَلَيْنَا عِنْدَ خَوْفِكَ لَا يَنْفَعُهُمْ وَ لَا يَضُرُّنَا وَ إِنَّ إِظْهَارَكَ بَرَاءَتَكَ مِنَّا عِنْدَ تَقِيَّتِكَ لَا يَقْدَحُ فِينَا وَ لَا يَنْقُصُنَا وَ لَئِنْ تَبَرَّأْتَ مِنَّا سَاعَةً بِلِسَانِكَ وَ أَنْتَ مُوَالٍ لَنَا بِجَنَانِكَ لِتُبْقِيَ عَلَى نَفْسِكَ رُوحَهَا الَّتِي بِهَا قِوَامُهَا وَ مَالَهَا الَّذِي بِهِ قِيَامُهَا وَ جَاهَهَا الَّذِي بِهِ تَمَاسُكُهَا وَ تَصُونَ مَنْ عُرِفَ بِذَلِكَ وَ عَرَفْتَ بِهِ مِنْ أَوْلِيَائِنَا وَ إِخْوَانِنَا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ بِشُهُورٍ وَ سِنِينَ إِلَى أَنْ يُفَرِّجَ اللَّهُ تِلْكَ الْكُرْبَةَ وَ تَزُولَ بِهِ تِلْكَ الْغُمَّةُ؛ فَإِنَّ ذَلِكَ أَفْضَلُ مِنْ أَنْ تَتَعَرَّضَ لِلْهَلَاكِ وَ تَنْقَطِعَ بِهِ عَنْ عَمَلِ الدِّينِ وَ صَلَاحِ إِخْوَانِكَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِيَّاكَ ثُمَّ إِيَّاكَ أَنْ تَتْرُكَ التَّقِيَّةَ الَّتِي أَمَرْتُكَ بِهَا؛ فَإِنَّكَ شَائِطٌ بِدَمِكَ وَ دَمِ إِخْوَانِكَ مُعَرِّضٌ لِنِعْمَتِكَ وَ نِعَمِهِمْ عَلَى الزَّوَالِ مُذِلٌّ لَكَ وَ لَهُمْ فِي أَيْدِي أَعْدَاءِ دِينِ اللَّهِ وَ قَدْ أَمَرَكَ اللَّهُ بِإِعْزَازِهِمْ؛ فَإِنَّكَ إِنْ خَالَفْتَ وَصِيَّتِي كَانَ ضَرَرُكَ عَلَى نَفْسِكَ وَ إِخْوَانِكَ أَشَدَّ مِنْ ضَرَرِ الْمُنَاصِبِ لَنَا الْكَافِرِ بِنَا ...».[11]

آقا امام سجاد (علیه‌السلام) از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمود: به تو امر می‌کنم که تقیه را در دینت اجرا کنی. خداوند تقیه را در متن قرآن بیان کرده است ﴿لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ، فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً﴾[12] به تو اجازه می‌دهم که دشمنان را بر ما مقدم بداری اگر در اضطرار و خوف بودی یا اگر خواستند که از ما برائت بجویی. اگر ترسیدی که رمق جانت را بگیرند، نمازت را هم ترک کردی اشکالی ندارد. اگر هنگام ترس، دشمنان را بر ما مقدم بداری، نه به درد آن‌ها می‌خورد و نه به ضرر ما تمام می‌شود. برائت از ما باعث نقص و کمبود ما نمی‌شود. در مقداری زمان از ما برائت بجویید درحالی‌که قلبت با ما است به‌خاطر اینکه جانت را حفظ کنی یا اموالت را از مصادره کردن نجات دهی یا آبرویت را حفظ کنی. تو باید خودت، اهل و عیالت و مؤمنین را حفظ کنی تا که بعد از مدتی خداوند فرجی برساند این سختی و مشکلی است که با فرج الهی این غصه و ناراحتی برطرف می‌شود. این (تقیه) بهتر از این است که کشته شوی (چون اگر کشته شوی نمی‌توانی کاری برای اسلام انجام دهی) و نتوانی کار دینی انجام دهی، در مصلحت مؤمنین نمی‌توانی قدم برداری. بپرهیز! بپرهیز از اینکه تقیه را ترک کنی. اگر کشته شوی، خون خود و برادرانت را هدر داده‌ای، ‌نعمت‌های خود و برادرانت را زایل می‌کنی. کسانی که شما را می‌کشند، شما را ذلیل می کنند درحالی‌که خداوند شما را امر کرده که شیعه باید عزیز باشد. اگر با وصیت من مخالفت کنی، این ضرر بر خود تو و برادرانت است که این ضرر از ضرر ناصبی‌هایی که کافر بر ما هستند بیشتر است.

مرحوم امام خمینی از این روایت و امثال آن استفاده می‌کند که تقیه واجب است نه اینکه جایز باشد.

به نظر ما بر اساس این روایت و روایات بسیاری که در جلسات آینده می‌خوانیم، نظر مرحوم امام خمینی و شیخ انصاری شیخ اعظم (رحمه‌الله) درست است و ادله روایی و عقلایی دلالت دارد که اگر جان، مال یا آبرو در خطر است بر انسان واجب است که تقیه کند هرچند که با تبری از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد.


[1] عليّ بن إبراهیم بن هاشم القمّي: إماميّ ثقة.
[2] هارون بن مسلم بن سعدان: إمامي ثقة.
[3] مختلف فیه و هو عامّيّ بتريّ، ثقة ظاهراً.
[9] محمّد بن القاسم المفسّر الأسترآبادي [مختلف فیه و هو اماميّ ممدوح ظاهراً] .عن أبي يعقوب يوسف بن محمّد بن زياد [مهمل] و أبي الحسن عليّ بن محمّد بن سيّار [مهمل]

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo