درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1403/01/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت از سوی جائر/ حکم تکلیفی/
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره موضوع «الولایة من قبل الجائر» بود که آیا پذیرش ولایت از سوی جائر جایز است؟ یکی از کسبهای حرام آن است که انسان از سوی جائر، ولایتی را بپذیرد. پذیرش این ولایت تکلیفاً و وضعاً حرام است؛ یعنی هم گناه است و مرتکب آن مستحق عذاب است و هم مزدی که از جائر دریافت میشود را مالک نمیشود.
معنا و مصداق ولایت چیست؟ آیا بر درسدادن در مدارس، کارهای فرهنگی و شغلهای معمولی اداری، عنوان پذیرش ولایت صدق میکند؟ دراینباره دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:
دیدگاه اول: تسويد الاسم في دیوانهم، قبول الولایة منهم. اگر کسی در حکومت طاغوت بپذیرد که حقوق دولتی بگیرد، پذیرش ولایت از سوی جائر و حرام است. کاسب و تاجر شدن اشکالی ندارد اما گرفتن حقوق از حکومت ظلم، حرام است.
محقق ایروانی رحمهالله میگوید: «الظاهر أنّ المراد من الولاية من قبل الجائر نفس أخذ المنصب منهم؛ أعني هذا الأمر الاعتباريّ بتسويد الإسم في ديوانهم».[1]
محقق خویی رحمهالله میگوید: «هي أخذ المنصب منه و تسويد الإسم في ديوانه».[2]
دیدگاه دوم: انسان در کارهای مهمی مانند وزارت، فرمانداری، قضاوت و ... بر گروهی ولایت داشته باشد. براساس این دیدگاه حقوق برای کارهای معمولی، شامل بحث پذیرش ولایت از سوی جائر نمیشود.
باید دلایل و روایات این بحث را بررسی نمود. نتیجه بررسی روایات این است که از دیدگاه ما نیز پذیرش ولایت در کارهای مهم معنای پذیرش ولایت است.
نکته اصلی در حرمت پذیرش ولایت از سوی جائر این است که باعث کمک به ظلم و شوکت جائر میشود. اگر انسان عالم و توانایی باشد، با پذیرش ولایت از سوی جائر، حکومت جائر تأیید و تثبیت میشود. با پذیرش این ولایت، جائر میتواند به مردم ظلم کند.
مفهومشناسی جائر
جائر چه کسی است؟ صاحب کارخانهای است که ظلم میکند و من میخواهم در آن کارخانه کار کنم و در ظلم او شراکتی ندارم، آیا عنوان پذیرش ولایت بر آن صدق میکند؟ در مباحث گذشته گفته شد که یک عنوان «اعانه بر ظلم» و یک عنوان «اعانه ظالم» وجود دارد؛ کاسبی که گوشت، نان و ... به ظالم میفروشد، اعانه ظالم است و به ظلم کمک نمیکند اما اعانه بر ظلم این است که ظالم میخواهد کسی را بزند و شما تازیانه را به او بدهید. در این بحث نیز همین بحث وجود دارد که اگر کسی در حکومت، تدریس میکند، اعانه بر ظلم است یا اعانه ظالم؟ در زمان شاه نیز من یادم هست که برخی افراد که میخواستند در اداره فرهنگ، مشغول شوند و تدریس کنند از مراجع، اجازه خاص دریافت میکردند.
حکم تکلیفی پذیرش ولایت از سوی جائر
فیالجمله فقها اتفاقنظر دارند که پذیرش ولایت از سوی جائر، حرام است.[3] همانگونه که دزدی، دروغ، غیبت، تهمت و ... حرام است، پذیرش ولایت از سوی جائر نیز یکی از محرمات الهی است اما در برخی از خصوصیات آن ابهامهایی وجود دارد.
ابنادریس رحمهالله میگوید: «السلطان الجائر، فلا يجوز لأحد أن يتولّى شيئاً من الأمور مختاراً من قبله إلّا من يعلم أو يغلب على ظنّه، أنّه إذا تولّى ولايةً من جهته، تمكّن من الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر و قسمة الأخماس و الصدقات الى مستحقّيها و صلة الإخوان».[4] اگر کسی میتواند با ورود به دستگاه حکومت جائر، امر به معروف و نهی از منکر کند، خمس و صدقه را به اهلش برساند و ... جایز است پذیرش ولایت داشته باشد اما اگر نمیتواند، حرام است.
شهید اول رحمهالله میگوید: «يحرم عن الجائر».[5]
سید طباطبایی رحمهالله میگوید: «[الولایة] عن الجائر محرّمة».[6]
امام خمینی رحمهالله میگوید: «لا يجوز مع الاختيار الدخول في الولايات و المناصب و الأشغال من قبل الجائر و إن كان أصل الشغل مشروعاً مع قطع النظر عن تولّيه من قبله؛ كجباية الخراج و جمع الزكاة و تولّي المناصب الجنديّة و الأمنيّة و حكومة البلاد و نحو ذلك، فضلاً عمّا كان غير مشروع في نفسه؛ كأخذ العشور و المكوس و غير ذلك من أنواع الظلم المبتدعة».[7] مرحوم امام، حرمت را مشروط به حالت اختیار کرده است؛ ممکن است کسی در حالت اضطرار این ولایت را بپذیرد که بحث جدایی دارد اما تا انسان مختار است نباید مناصب دولتی در حکومت طاغوت را بپذیرد، هرچند کار مشروعی باشد؛ زیرا از طرف ظالم است و کمک به اوست. براساس دیدگاه امام خمینی رحمهالله پذیرش شغلهای معمولی نیز حرام است چه رسد که شغلی را در حکومت جائر بپذیرد که باید کار حرام مرتکب شود؛ زیرا دو حرام مرتکب شده است؛ یکی پذیرش ولایت از سوی جائر و دیگری ارتکاب عمل حرامی که ظلم است.
همچنین در جای دیگری میگوید: «الولاية من قبل الجائر محرّمة، كانت على المحرّمات أو المحلّلات أو ما اختلط فيها المحرّم و المحلّل».[8] ولایت از سوی جائر حرام است؛ خواه کاری که انجام میدهد حلال باشد یا حرام باشد یا مخلوطی از حلال و حرام باشد.
محقق خویی رحمهالله میگوید: «الظاهر أنّه لا خلاف بين الأصحاب في حرمة الولاية من قبل الجائر في الجملة».[9]
ادله حرمت:
دلیل اول: آیات:
آیه اول: آیه رکون؛ ﴿وَ لاَ تَرْكَنُوا إِلَى الذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لاَ تُنْصَرُونَ﴾.[10]
آیا پذیرش ولایت از سوی جائر، رکون مکلف به ظالم است یا رکون ظالم به اوست؟ گاهی ظالم پشتوانه من است و گاهی من، پشتوانه ظالم هستم. کسی که در حکومت ظالم، شغلی دارد، برای معاشش به ظالم رکون کرده و ظالم رکون به او ندارد اما کسی که شخصیت بالایی دارد اگر منصبی را در حکومت طاغوت بگیرد، ظالم به او رکون کرده و پشتوانه ظالم میشود. ممکن است این رکون دوطرفه باشد؛ هم مکلف برای پیشبرد زندگیاش رکون به ظالم میکند و هم ظالم برای تقویت حکومت خود به این مکلف رکون دارد. آیه کدام را حرام کرده است؟
به نظر ما کسی که پذیرش ولایت از سوی جائر کرده، رکون به ظالم است. آیه نهی از این میکند که حقوق شما را ظالم بدهد تا محتاج او باشید و هرچه او میگوید اطاعت کنید. آیه دلالت میکند که حقوقگرفتن از ظالم، زیر بار ظالم رفتن، موافقت با ظالم و تحت سیطره ظالم بودن، درست نیست.