درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1402/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نمیمه
خلاصه جلسه گذشته: بحث ما در علم فقه درباره یکی از محرمات الهی بود که «النمیمة محرمة» نمّامی حرام است. فیالجمله میدانیم که نمّامی حرام است اما خصوصیات نمّامی چیست؟ برای شناخت این خصوصیات چند پرسش پیش رو وجود دارد:
آیا «کراهة منقول عنه» لازم است؟
آیا «کراهة منقول الیه» لازم است؟
آیا «کراهة الآخرین» لازم است؟
آیا سوء بودن مقول، لازم است؟
«کراهة منقول عنه» آن است که اگر گفته کسی درباره دیگری را برای طرف مقابل بگویند، گوینده سخن، ناراحت میشود که چرا چیزی را که برای تو گفتم، به طرف مقابل رساندی. آیا ناراحت شدن او در تحقق عنوان نمیمه، لازم است؟ پاسخ داده میشود که لازم نیست؛ زیرا ممکن است منقولعنه، شخص لاابالی باشد که از گفتن سخنش برای دیگری ناراحت نشود اما گفتن آن سخن برای طرف مقابل، باعث فتنه و شر میشود و محبت منقولالیه نسبت به منقولعنه از بین میرود یا کم میشود. کراهت منقولعنه لازم نیست بلکه مهم، ایجاد فساد است. نتیجه عمل،چیز بدی است، خواه منقولعنه ناراحت شود یا نشود. اسلام میخواهد که فساد و نفرت در جامعه ایجاد نشود.
«کراهة منقول الیه» آن است که کسی که درباره او سخن گفتهاند، ناراحت شود. ممکن است منقولالیه از نمّام ناراحت نشود و از او تشکر کند که او را از دشمنی منقولعنه باخبر کرده است. کراهت منقولالیه نیز لازم نیست، بلکه نتیجه آن که فتنه و شر است، برای تحقق عنوان نمیمه مهم است.
«کراهة الآخرین»، ممکن است منقولعنه و منقولالیه ناراحت نشوند اما فرد دیگری مانند فرزندان آنان، ناراحت شوند. مانند دو مورد سابق، ناراحتی فرد دیگر نیز در نمیمه شرط نیست، بلکه مهم، ایجاد فتنه، شر و نفرت است.
در نمّامی، سوء بودن منقول نیز شرط نیست و گاهی تعریف و تمجید از دیگری نیز ممکن است مصداق نمیمه باشد. مثلا کسی از محبت شوهری نسبت به یکی از زنهایش نزد زن دیگر، تعریف و تمجید کند که باعث ایجاد نفرت و فتنه شود.
برخی از فقها سوء بودن را شرط دانستهاند: «قوله قدس سرّه (و هي نقل قول الغير) بشرط أن يكون ذلك القول قول سوء من شتم أو غيبة. و أمّا لو نقل مدحه، فصدق النميمة عليه ممنوع و إن أوجب النفورة و الكدورة، كما أنّ إطلاق حرمة النميمة لما إذا لم توجب التوحّش و التنفّر ممنوع».[1]
برخی از فقها نیز همه موارد سابق را شرط دانستهاند: «حدها بالمعنى الاعم كشف ما يكره كشفه سواء كرهه المنقول عنه ام المنقول إليه ام كرهه ثالثا وسواء كان الكشف بالقول ام بالكتابة ام بالاشارة ام بالرمز ام بالايماء وسواء كان المنقول من الاعمال ام من الاقوال وسواء كان عيبا أو نقفانا على المنقول عنه ام لم يكن بل حقيقة النميمة افشاء السرو هتك السر عما يكره كشفه فان كان ما ينم به نقصانا أو عيبا في المحكى عنه كان قد جمع بين الغيبة والنميمة».[2]
نتیجه نهایی آن شد که در نمیمه «ما یوجب العداوة أو قلة المحبة شأناً» لازم است. «شأنا» یعنی نمّام قصد ایجاد دشمنی ندارد اما نتیجه گفتار، اشاره، عمل یا نوشتارش، دشمنی یا کمی محبت است.
در ایجاد فتنه ممکن است سخنش راست باشد، بازهم حرام است و اگر سخنش دروغ باشد، گناه کذب نیز به آن افزوده شده و گناهش چندبرابر میشود. اگر به کسی کوچکترین ضربهای بزنید و او را ناراحت کنید، حرام است. اگر رانندهای در خیابان بیجهت بوق بزند و کسی بترسد و ناراحت شود، کار حرامی مرتکب شده است. در این عالم وجود، نباید هیچ انسانی را بیجهت ناراحت کنید؛ ایجاد ناراحتی برای مردم حرام است.
تفاوت سعایت و نمامی
یکی از واژههایی که برخی در تعریف نمیمه بیان کردهاند، «سعایت» است.
سید عاملی میگوید: «أمّا النميمة، فهي نقل الحديث من قوم إلى قوم على وجه السعاية و الإفساد».[3]
تفاوت نمامی و سعایت در این است که در نمامی، سخنچین سخن گوینده (منقولعنه) را برای کسی که درباره او سخن گفته شده (منقولالیه)، میگوید اما سعایت آن است که بدگویی فردی را نزد سلطان یا رئیس او میکنند تا با با فرد سعایتشده، برخورد شود. سعایت بدتر از نمامی است؛ زیرا در نمیمه، مقداری کدورت به وجود میآید اما در سعایت، مشکل بیشتری ایجاد میشود.
روایت از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله شده که فرمود: «وَ مَنْ سَعَى بِأَخِيهِ إِلَى سُلْطَانٍ لَمْ يَبْدُ لَهُ مِنْهُ سُوءٌ وَ لاَ مَكْرُوهٌ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ فَإِنْ وَصَلَ إِلَيْهِ مِنْهُ سُوءٌ أَوْ مَكْرُوهٌ أَوْ أَذىً جَعَلَهُ اللَّهُ فِي طَبَقَةٍ مَعَ هَامَانَ فِي جَهَنَّم».[4] کسی که بدگویی برادرش را به سلطان کند، درحالیکه از او چیز بد یا زشتی ندیده، خداوند عملش را حبط میکند. اگر بر اثر این کار به آن فرد از طرف سلطان بدی یا آزاری برسد، خداوند سعایتکننده را در جهنّم همردیف هامان قرار میدهد.