درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1402/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النجش/ ملحقات نجش/
خلاصه جلسه گذشته: بحث ما در علم فقه درباره حرمت نجش بود. توجه به این نکته لازم است که همه تبلیغات دروغین به نجش ملحق میشود. تبلیغات، دو حالت دارد، یا صادق است یا کاذب؛ اگر صادق باشد، جایز است و اگر برای این کار، هزینهای دریافت شود، اشکالی ندارد اما اگر تبلیغات دروغین یا فریب باشد، عمل تبیلغ، حرام است و دستمزد آن نیز حرام است. اگر فردی مسئولیتی دارد یا نامزد برای پستی است و آمار دورغین ارائه میکند، کارش حرام است و حقوق دریافتیاش دچار مشکل میشود. انسانهای فریبکار که با سخن، کار، اشاره، نوشتار یا ... فریب میدهند، چه نسبت به خود یا دیگران، کار حرامی مرتکب شده و نزد پروردگار، محاسبه میشود. کسانی که خود را در جایگاهی قرار میدهند که لایق آن نیستند، دروغ و فریب است. کذب، دو گونه قولی و عملی دارد و تصاحب جایگاه، بدون لیاقت، کذب عملی است. دو روز دنیا ارزش ندارد که خود و دیگران را فریب بدهیم و برای مادیات یا تصاحب منسبی، این کار خلاف را مرتکب شویم.
آیتالله مکارم شیرازی سلّمهالله مورد دیگری را به نجش ملحق میکند: کسی کالاهای موجود در بازار را احتکار میکند و با کمبود کالا، آن را به قیمت بالاتری میفروشد؛ این کار ممکن است دروغ نباشد اما اضرار به مسلمانان است.[1]
آیتالله مکارم شیرازی سلّمهالله این مورد را در ملحقات نجش بیان کرده؛ زیرا ملاک حرمت نجش که اضرار به غیر بود را دارد؛ هرچند ممکن است بتوان آن را با عنوان دیگری حرام دانست.
این تبلیغات را گاهی افراد و گاهی شرکت، مؤسسه یا ارگانی انجام میدهد که میانآنها فرقی نیست؛ هرجا دروغ و اضراری برای مسلمانان بود باید جلوی آن گرفته شود تا دروغ و فریب در جامعه شایع نشود.
حکم موارد مشکوک
اگر شارع، حکمی را در قالب واژهای بیان کرده که مردد میان دو معنا باشد (مانند نجش که دو معنا داشت) چند حالت دارد. گاهی اقل و اکثر است که قدرمتیقن و موارد مشکوکی دارد، مثلا در مورد قدرمتیقن بر هر دو معنا نجش صدق میکند و موارد مشکوکی نیز دارد، قدرمتیقن حرام است و در موارد مشکوک، برائت جاری میشود. اگر آن واژه استفادهشده، دو معنای متقابل داشته باشد که قدرمتیقنی ندارد و معانی تداخلی ندارند، قاعده این است که باید هر دو معنا ارتکاب شود؛ زیرا علم اجمالی وجود دارد. پس درباره حکم حرمت، باید هر دو معنا ترک شود.
مسأله پانزدهم: نمیمه
یکی از موضوعاتی که مرحوم شیخ انصاری در کتاب مکاسب بیان می کند، «نمّامی و سخنچینی» است.
تفاوت غیبت با نمّامی در این است که در غیبت، غیبتکننده از غیبتشونده بدگویی میکند و عیبش را برای دیگران فاش میکند، اما در نمّامی، سخن کسی که علیه دیگری گفته را به طرف مقابل میرساند که فلانی، علیه تو این سخن را گفت.
در برخی از حکومتها افرادی را برای همین کار استخدام میکنند تا از افراد، دیدگاهی را درباره دیگری بهدست آورند و برای ایجاد اختلاف به طرف مقابل برسانند. این کار برای هدف «اختلاف بیانداز و حکومت کن» است. البته حکم درباره کارگزاران حکومت با مردم عادی متفاوت است. آنها باید همیشه شفاف باشند و ترسی نداشته باشد سخنی که میگوید فاش شود.
نمّامی یکی از گناهان کبیره الهی است که باید به آن توجه داشت.