< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1402/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: النجش/ دلایل حرمت نجش/ بررسی سندی و دلالی روایات

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث ما در بحث فقه درباره حرمت نجش بود. که «أَنَّهُ نَهَى‌ صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله عَنِ‌ النجش».[1] روایت شده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله از نجش نهی فرمود. نجش را معنا کردیم به اینکه کالایی آن‌گونه مدح شود که در آن نیست؛ یعنی صفاتی بیان شود که آن صفات را ندارد یا اینکه ناجش در ظاهر مشتری بگوید که کالا را با قیمت بالاتری می‌خرد، درحالی‌که قصد خرید ندارد اما قصدش این است که فروشنده بتواند کالا را به قیمت بالاتری بفروشد. هنگامی که مشتری می‌بیند که کس دیگری حاضر است کالا را مثلا صد میلیون بخرد، به نود میلیون برای خرید راضی است درحالی‌که قیمت واقعی کالا پایین‌تر است. این درحقیقت کلاه‌ گذاشتن بر سر مشتری است و اغراء به جهل، اضرار به غیر و دروغ، از گناهانی است که در مصادیق نجش محقق است.

علاوه بر معنای لغوی و اصطلاحی نجش، روایاتی که در این باب بیان شده بود را خوانیدم. یکی از این روایات این بود: «لَا تَنَاجَشُوا وَ لَا تَدَابَرُوا».[2] روایت دیگر این بود: «الناجش وَ الْمَنْجُوشُ‌ مَلْعُونُونَ‌ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله».[3] در مجموع سه روایت بود.

بررسی سندی

سند دو روایت نبوی، مرفوعه و ضعیف است و روایت سوم را که امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند، در سلسله سندش «مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ» است که وثاقت او اختلافی است، برخی او را پذیرفته و برخی نپذیرفته‌اند اما چون اعاظم از او روایت نقل می‌کنند، براساس روایات او فتوا می‌دهند و اعتماد دارند به نظر ما محمد بن سنان، ثقه است اما ممکن است برخی از فقها مانند محقق خویی رحمه‌الله او را قبول نداشته باشند. بر فرض پذیرش ضعف محمد بن سنان، اگر چنان که برخی ادعای اجماع کرده‌اند، چنین اجماعی محقق باشد، براساس دیدگاه اکثر فقها، اجماع یا شهرت، می‌تواند جابر ضعف سند باشد، این روایت و دو روایت سابق نیز معتبر خواهند بود اما محقق خویی رحمه‌الله این مبنا را قبول ندارد. محقق خویی رحمه‌الله در مواردی که شهرت و عمل اصحاب وجود دارد، معمولا احتیاط می‌کند اما در اینجا هرچند ایشان اعتبار سند را نمی‌پذیرد اما براساس همین روایت، فتوای به حرمت می‌هد.[4]

اگر این روایات نیز نبود، به‌دلیل وجود عناوین محرّمی مانند کذب، اغراء به جهل و ...، بازهم حرام بود.

بررسی دلالی

آیا «الناجش وَ الْمَنْجُوشُ‌ مَلْعُونُونَ» دلالت بر حرمت دارد؟

انواع لعن

لعن دو گونه است:

أ) اخباری؛
ب) انشائی.

مثلا وقتی گفته می‌شود: «نَهَى‌ صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله عَنِ‌ النجش» این انشاء پیامبر است که از نجش نهی فرمود. اگر گفته شود که امام صادق علیه‌السلام نقل نمود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، ناجش و منجوش را لعن نمود، این لعن اخباری است نه انشائی؛ یعنی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در زمان خودش، این دو را لعن نمود. علما معتقدند که اگر انشائی باشد، دلالت بر حرمت دارد اما اگر اخباری باشد، دلالت بر حرمت ندارد. اگر انشاء باشد، قرائن حالیه و مقالیه در کنار وجود دارد که براساس آن باید احکام شرعی را استنباط نمود اما اگر اخباری باشد، این قرائن معلوم نیست تا بتوان احکام را استنباط نمود و نمی‌توان حمل بر حرمت نمود.

روایتی که انشائی است و می‌تواند دلالت بر حرمت داشته باشد، سندش ضعیف است و روایتی که سندش خوب است، اخباری است و نمی‌تواند دلالت بر حرمت داشته باشد.

به نظر ما همه این دیدگاه‌ها می‌تواند در اینجا وجود داشته باشد ولی مسأله نجش، جنبه عقلی و عقلایی دارد؛ اگر این روایات نبود و از شما می‌پرسیدند که کسی برای بالا بردن قیمت کالا و کلاه گذاشتن بر سر مشتری صفات دروغین برای کالا بیان می‌کند، حکمش چیست؟ به‌طورطبیعی چه می‌گفتید؟ آیا جایز است که خدعه شود و اضرار به غیر شود؟ این روایات، مؤید حکم عقل هستند وگرنه عقل، حکم به قبح ظلم کرده است. بنابراین همه اشکالات سندی و دلالی روایات با حکم عقل، رد می‌شود؛ زیرا حکم عقل بر حرمت عمل نجش ثابت است و روایات مؤید این حکم می‌شود.

آیت‌الله خوانساری رحمه‌الله معتقد است که اگر ما باشیم و این روایات، نمی‌توان حرمت را از‌ آن استنباط نمود بلکه دلالت بر حرمت دارد:‌ «واستفادة الحرمة من الخبرين مشكلة لذكر التدابر في الخبر الثاني ...، فمع وحدة السياق يشكل حمل النهي على الحرمة، و الخبر الاول لسانه موافق مع الاخبار الواردة في المكروهات».[5]

به‌ویژه با وجود عبارت «وَ لَا تَدَابَرُوا»[6] به‌معنای پشت کردن به کالا یا به‌اصطلاح، توی سر مال زدن، که عمل حرامی نیست.

اگر هیچ ‌دروغی نباشد و باوجود قصد فروش به قیمت بالاتر، اضرار به غیر محقق نشود و هیچ‌کدام از عناوین حرام محقق نشود، ما در این فرض موافق با آیت‌الله خوانساری رحمه‌الله هستیم. اگر نجش ملازم با یکی از محرمات باشد، حرام است اما اگر ملازم نباشد، دلیل کافی بر حرمت وجود ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo