درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1402/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النجش/ توافق و هماهنگی بایع و ناجش/
بحثی در گذشته داشتیم با عنوان «مدح من یستحق الذم» یا عنوان «مدح من لا یستحق المدح» گاهی از انسانی یا کالایی که مستحق مذمت است یا لایق مدح نیست، تعریف و تمجید میشود که این کار حرام است؛ زیرا دروغ و اغراء به جهل، حرام است. اگر صحبت دروغ باشد یا باعث خدعه شود، عواقبی دارد و انسان باید در روز قیامت پاسخگوی آن باشد.
نجش محدود به بیع یا چند معامله نیست و در هر معاملهای ممکن است جریان یابد. در برخی از تعاریف، گفتهشد که شامل نکاح و غیر آن نیز میشود «و كذلك في النكاح و غيره».[1] ناجش آنقدر از دختر تعریف میکند و صفاتی را برای او بیان میکند، که پسر عاشق او میشود و کلاه بر سرش میرود. در معاملاتی مانند مضاربه، اجاره، شراکت و ... نیز جاری است. مثلا آنقدر تعریف و تمجید میکند تا شخص، سرمایه خود را برای شراکت یا مضاربه میگذارد اما سرمایهاش را از دستش بیرون میآورند. در فضای مجازی یا تبلیغات صداوسیما گاهی دروغ گفته میشود و چیزهایی گفته میشود که واقعیت ندارد؛ همه اینها خلاف شرع است.
آیا در عمل نجش، باید بایع و ناجش توافق بر این عمل داشته باشند یا اگر ناجش بدون علم بایع، این کار را کند بازهم ملعون است؟ ناجش ممکن است این کار را با هدفهای مختلفی مرتکب شود؛ مثلا برای ضرر به مشتری باشد، برای رسیدن نفع به بایع باشد، برای این که فخرفروشی کند و خود را انسان ثروتمندی معرفی کند یا سایر اهداف. نتیجه همه این اهداف، اضرار به غیر، اغراء به جهل و خدعه است.
گاهی برای فروش بیشتر، بایع با ناجش توافق میکند که از کالا تعریف و تمجید نابجا کند. درآمد حاصل از این عمل که با اغراء به جهل کسب شده، حرام است و پولی که ناجش بهعنوان مزد میگیرد نیز حرام است. ادله نقلیه و عقلیه بر حرمت این کار، وجود دارد.
بسیاری از فسادهای جامعه ریشهاش همین است. مثلا به من گفته شود که برای فلانی بنویس که میتواند امامجمعه شود. اگر من بنویسم که صلاحیت اخلاقی و انقلابی دارد درحالیکه لایق آن پست نیست، مقصّر خواهم بود. همه اعمال، رفتار و کردارمان، حسابوکتاب دارد و محاسبه میشود و در روز قیامت باید پاسخگو باشیم.
اگر بایع مطلع نباشد و ناجش بدون توافق و هماهنگی تعریف نابجا کند حکمش چیست؟ در این فرض، چند حالت وجود دارد:
در برخی از روایات، ناجش بهتنهایی معلون دانسته شده و در برخی روایات، ناجش و منجوشله، ملعون دانسته شدهاند. فقها گفتهاند در جایی که منجوشله نیز ملعون دانسته شده، مربوط به جایی است که ناجش با توافق و هماهنگی او، مرتکب عمل نجش میشود اما اگر توافقی وجود ندارد و منجوشله علم ندارد، تنها ناجش ملعون است و ممکن است ملعون نباشد، حتی اگر سکوت کند. در هماهنگی، گناه بزرگی انجام شده که هر دو ملعون میشوند اما اگر هماهنگی نباشد، گناهش به آن بزرگی نیست که بخواهد مشمول لعن باشد.
باید سخنان فقها را بررسی کنیم تا مشخص شود حق مسأله چیست؟
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در رویاتی فرموده است: «لا تناجشوا» یا «الناجش ملعون» و ... تعابیر مختلفی در روایات وجود دارد که از «نجش» نهی کرده است. برای استنباط این حکم و اجتهاد در این موضوع، ابتدا باید به کتب لغت مراجعه شود که معنای نجش چیست؟ سپس بررسی نمود که معنای اصطلاحی آن چیست؟ آیا معنای اصطلاحی که فقها دارند، چیزی متفاوت از معنای اصطلاحی است یا همان است؟ برای این موضوع، موارد متیقّن حرامی وجود دارد و موارد مشکوکی وجود دارد که برخی آن را حرام و برخی جایز دانستهاند. آنچه نیاز به تلاش و استنباط زیاد دارد در موارد مشکوک است نه موارد متیقّن. مثلا ناجش از بایع، پولی را میگیرد تا از جنس او تعریف کند یا بهعنوان مشتری وارد میشوم و قیمت بالایی را پیشنهاد میدهم تا مشتریهای واقعی، ترغیب به خرید شوند. در این فرض که باهم دربرابر مبلغی توافق کرده و هردو اطلاع دارند، قدرمتیقّن از حرمت نجش است. فرض دیگر این است که بایع ناجش را نمیشناسد یا توافقی باهم ندارند اما ناجش بهدلیل دوستی با بایع برای رسیدن نفع به او یا دشمنی با مشتری، عمل نجش را انجام میدهد، در این فرض نیز آیا معامله باطل است و بایع مقصّر است یا تنها ناجش ملعون است؟ آیا بایع باید مانع از کار ناجش شود تا تعریف بیجا نکند؟ آیا علم باید در تحقق نجش لازم است؟ آیا توافق بایع و ناجش لازم است؟ آیا شرط است که باید مبلغی را به ناجش بدهد یا شرط نیست؟ آیا در نکاح که ناجش از دختر، تعریف میکند نیز نجش حرام است؟ اگر کسی از دیگری تعریف کند تا شما سرمایهای به او بدهید و مضاربه کند، آیا نجش صدق میکند؟ آیا در سایر عقود مانند مزایده، شرکت و ... نقش قابل تحقق است؟ همه این موارد ابهاماتی است که مجتهد باید تکلیف آنها را روشن کند.
ابنمنظور میگوید: «النجش و التناجش، الزيادة في السلعة أو المهر ليسمع بذلك فيزاد فيه،... قال أبو عبيد: هو أن يزيد الرجل ثمن السلعة و هو لا يريد شراءها و لكن ليسمعه غيره فيزيد بزيادته- إلى أن قال: قال ابن شميل: النجش أن تمدح سلعة غيرك ليبيعها أو تذمّها لئلّا تنفق عنه.... الجوهري: النجش أن تزايد في البيع ليقع غيرك و ليس من حاجتك و الأَصل فيه تَنْفيرُ الوحش من مكان إِلى مكان».[2]
با تعریف اولی که ابنمنظور بیان میکند، یکی از ابهامات بحث معلوم شد که نجش در نکاح نیز جاری است و مختص به بیع نیست.
فیروزآبادی میگوید: «النجش … أن تواطئ رجلاً إذا أراد بيعاً أن تمدحه، أو أن يريد الإنسان أن يبيع بياعةً فتساومه فيها بثمن كثير لينظر إليك ناظر فيقع فيها».[3]
از این تعریف برداشت میشود که از جمله ارکان نجش این است که توافق و هماهنگی وجود داشته باشد اما اگر بایع جاهل باشد و نجش بدون هماهنگی انجام شود، بیع اشکالی ندارد.
فیّومی میگوید: «نجش الرجل ... إذا زاد في سلعة أكثر من ثمنها و ليس قصده أن يشتريها بل ليغرَّ غيره فيوقعه فيه. و كذلك في النكاح و غيره».[4]
براساس این تعریف، نجش محدود به بیع نیست و در همه جا امکان وقوع دارد.
فاضل مقداد رحمهالله میگوید: «النجش لغةً الاستتار للمخاتلة. و منه نجش الصيد إذا استتر له ليختله فكأنّ الناجش يستتر ليخدع المشتري بإغرائه له بالزيادة و إخفائه عدم رغبته». نجش در لغت به معنای آن است که چیزی را مخفی کنند تا فریب دهند.
مرحوم شهیدی میگوید: «قوله (و الجيم الساكنة أو المفتوحة) أقول: فهو مصدر على الأوّل و اسم مصدر على الثاني». اگر «نجش» (جیم ساکن) خوانده شود، مصدر است و اگر «نجَش» (جیم با فتحه) خوانده شود، اسم مصدر است.
علما براساس تعاریف لغوی، معنای اصطلاحی را بیان کردهاند. تفاوت تعریف اصطلاحی با تعریف لغوی در این است که علما هنگام تعریف اصطلاحی علاوه بر لغت به آیات و روایات نیز توجه میکنند.
اگر تعریف اصطلاحی فقها کاملا متفاوت از معنای لغوی باشد، حقیقت شرعیه برای آن موضوع وجود دارد.
شیخ طوسی رحمهالله میگوید: «هو أن يزيد رجل في ثمن سلعة زيادة لا تسوى بها و هو لا يريد شرائها و إنّما يزيد ليقتدى به المستام».[5]
ایشان نجش را این میداند که شخصی بدون قصد خرید، قیمت کالا را بالا ببرد. ایشان نجش را در بیع پیاده کرده نه در غیر بی
ایشان در جای دیگر میگوید: «هو أن يزيد في السلعة، ليقتدي به المشتري فيشتريه».[6]
ابنزهره رحمهالله نیز میگوید: «هو أن يزيد في الثمن من لا رغبة له في الشراء، ليخدع المشتري».[7]
نجش آن است که کسی بدون اینکه بخواهد خرید کند قیمت کالا را بالا ببرد تا مشتری را فریب دهد.
علامه حلی رحمهالله میگوید: «هو أن يزيد في السلعة من لا يريد شراءها و إنّما يقصد بذلك أن يقتدي به المستام، فيظنّ أنّه لم يزد فيها هذا القدر إلّا و هي تساويه فيغترّ بذلك».[8]
چون بیع، عامالبلوی است، علامه حلی نیز نجش را درباره بیع بیان کرده است.
شهید اول رحمهالله میگوید: «هو رفع السعر ممّن لا يريد الشراء للحضّ عليه».[9]
ابنفهد حلی رحمهالله میگوید: «أن يزيد الإنسان في سلعة البائع و لا يريد شراها، قصداً لتغرير الغير ببذل الزيادة و تسمّيه العامّة التحريص».[10]
بایع برای قیمت بیشتر حرص میزند، لذا به آن تحریص میگویند.
شهید ثانی رحمهالله میگوید: «التعريف السديد له أنّه الزيادة في ثمن السلعة ممّن لا يريد شراءها، ليحضّ غيره عليه و إن لم يكن بمواطاة البائع و كلام أهل اللغة موافق لما ذكرناه».[11]
وی قیدی را به تعریف اضافه کرده که هرچند توافقی میان بایع و ناجش نباشد، بازهم نجش صدق میکند. ناجش ملعون است؛ خواه همراه توافق با بایع باشد یا بدون آن.
در تعاریف لغوی، برخی از تعاریف، قید توافق را نداشت و شهید ثانی رحمهالله آن تعاریف را موافق تعریف خود میداند.
در ادامه باید شرایط نجش را بررسی کنیم که کدام شرط لازم و کدام نادرست است تا بدانیم که تبلیغات درباره کالاها به چه میزان صحیح و کدام حرام است.