< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1402/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونة الظالمین/ حکم تکلیفی معونة الظالمین/ استثناء موارد تقیه، ترس و ضرورت

 

خلاصه جلسات گذشته: صحبت در بحث فقه، درباره «معاونة الظالمین في المباحات» بود. آیات، روایات و سخنان بزرگان دراین‌باره بیان شد. مرحوم صاحب حدائق، مخالف دیدگاه اکثر فقها که معتقدند اعانه ظالم در مباحات، جایز است، می‌گوید که کمک به ظالم حتی در کوچک‌ترین مباحات نیز حرام است.

استثناء موارد تقیه، ترس و ضرورت

صاحب حدائق رحمه‌الله معتقد است که هرچند کمک به ظالم مطلقا حرام است اما به‌دلیل تقیّه یا هنگام ترس و ضرورت، جایز می‌شود: «يجب أن يستثني من ذلك ما إذا ألجأته ضرورة التقيّة و الخوف؛ فإنّ الضرورات تبيح المحظورات».[1] زمانی که مردم در اقلیت هستند و نمی‌توانند با حکومت، دشمنی کنند و ناچارند که در حکومت جور زندگی کنند، برای تقیه یا خوف، اشکالی ندارد که در مباحات با ظالمان همراهی کنند.

اعانه ظالم در مباحات مانند خوردن مردار است که هنگام ضرورت، حرمت از آن برداشته می‌شود. حتی هنگام خوف هم ‌حرمت برداشته می‌شود. خوف با ضرورت متفاوت است؛ ممکن است هنوز خطر مرگ و ضرر نباشد و تنها ترس از مرگ یا ضرر وجود داشته باشد. ضرورت در جایی است که هیچ راهی وجود ندارد اما هنگام خوف، راه دیگری هم وجود دارد. در باب روزه نیز همین گونه است؛ گاهی با روزه جان یا سلامتی مکلّف در خطر است و گاهی ترس از به‌خطر افتادن جان یا سلامتی است که در این صورت نیز، روزه واجب نیست.

سیدعلی طباطبایی رحمه‌الله صاحب ریاض می‌گوید: «الأحوط تركها مطلقاً إلّا لتقيّة أو ضرورة».[2] احتیاط واجب آن است که مطلقا کمک به ظالم ترک شود، مگر برای تقیه یا ضرورت.

برخلاف دیدگاه صاحب حدائق رحمه‌الله که کمک به ظالم را مطلقا حرام می‌دانست، صاحب ریاض رحمه‌الله ترک را احتیاطی می‌داند.

سید عاملی رحمه‌الله معتقد است: در روایت «مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا لَا وَ لَا مَدَّةً بِقَلَمٍ إِنَّ‌ أَعْوَانَ‌ الظَّلَمَةِ يَوْمَ‌ الْقِيَامَةِ فِي‌ سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَ الْعِبَاد[3] »[4] «مَا أُحِبُّ» ظهور در کراهت دارد. ذیل روایت که درباره اعوان ظلمه است، نشان از آن دارد که نهی برای این است که نباید به ظالم نزدیک شد، چون نتیجه نزدیکی به ظالم صاحب قدرت و ثروت، وسوسه شیطان را به همراه دارد و شخص را از ملازمان همیشگی ظالم می‌کند. وقتی کسی از اعوان ظلمه شود، جایگاهش در جهنم است.[5]

تفاوت این دیدگاه با دیدگاه صاحب حدائق در این است که صاحب حدائق کوچک‌ترین کمک حتی در مباحات را مصداق اعوان الظلمه می‌داند اما این دیدگاه، معتقد است که کمک در مباحات، کم‌کم منجر به اعوان الظلمه می‌شود. اما دیدگاهی که ما به آن رسیدیدم این است که اگر عرف از اعوان ظلمه محسوب کند یا باعث تقویت شوکت ظالم شود، به‌یقین حرام است، هرچند در مباحات باشد اما در موارد مشکوک، برائت جاری شده و جایز است.

سید عالمی رحمه‌الله در ادامه می‌گوید: «إنّه لا ریب فی جواز إعانة سلاطین الجور للتقیّة و الضرورة».[6]

مرحوم سید خوانساری می‌گوید: «في غير جهة الظلم‌ فلا إشكال في أنّه لا حرمة في إعانتهم في حفظ النفس من جهة الإسلام و الإيمان حيث أنّه لا إشكال في وجوب حفظ النفس المحترمة».[7]

اگر کمک به ظالم برای حفظ جان، اسلام و ایمان باشد، اشکالی ندارد. مثلا رابطه خود را با فرماندار حکومت جور حفظ می‌کند تا اگر زمانی مشکلی برای مؤمنی به وجود آمد، وساطت کند.

در این بحث شما مجتهد شده‌اید؛ زیرا اگر از حکم آن بپرسند، می‌گویید: من تمام آیات و روایات، اجماع و حکم عقل را در این بحث دیده‌ام. معاونة الظالمین في الظلم، به‌یقین حرام است، کمک در محرمات نیز حرام است و بحث زیادی ندارد. در مباحات اگر از اعوان ظلمه محسوب شود حرام است وگرنه احتیاط در ترک است و اگر ترک نکرد، کار حرامی مرتکب نشده است؛ به‌ویژه اگر برای تقیه یا هنگام ترس و ضرورت باشد.

نظر نهایی ما هم این است: وظیفه سیاسی انسان‌ها در برابر حکومت جائر این است که با حکومت جائر نباید موافقت کرد مگر در صورت تقیه یا تدابیر دیگری. امام رضا علیه‌السلام نیز ولی‌عهدی را در امور مباح برای حفظ مصالح و دفع مفاسدی پذیرفت.

دوستی ظالم

اگر هیچ کمکی به ظالم نمی‌کند و تنها او را دوست دارد، حکمش چیست؟

آیا حب امری اختیاری است یا غیراختیاری است؟

آثار این حب چیست؟

حکم آن چیست؟

حب گاهی غیراختیاری است؛ من چون انسان مؤمنی هستم، به آن‌ها کمک نمی‌کنم اما آن‌ها را دوست دارم. ممکن است از لباس، سخن گفتن یا برخی از رفتارهای او را دوست داشته باشم. اگر حب اختیاری نیست، حکمی ندارد اما اگر اختیاری باشد و با اختیار به آن‌ها محبت دارد، حرام است. روایاتی مانند روایت صفوان جمّال، درباره همین حب است. امام به صفوان فرمود: اگر دوست داری که این‌ها زنده بمانند تا برگردند و کرایه تو را بدهند، از ظالمان محسوب می‌شوی و جایگاهت در جهنم است.

 


[3] من خوش ندارم براى ستمگران حتّى گرهى ببندم، يا سر مشكى را محكم كنم، گر چه از شرق تا غرب عالم را به من دهند و حتّى قلمى را برايشان در مركّب زنم! همانا ياران ستمگران روز قيامت در چادرى از آتش به سر برند تا آنكه خداوند در ميان بندگان داورى كند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo