< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1402/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونة الظالمین/ حکم تکلیفی معونة الظالمین/ تفاوت معنای اعانه با معین

 

خلاصه جلسات گذشته: صحبت در بحث فقه، درباره «معاونة الظالمین» بود. نقطه ابهام این بحث در معاونت در مباحات بود؛ زیرا در «معاونة الظالم في الظلم و المحرمات» بحث چندانی نداشت و گفتیم که حرام است. فقها در مباحات، به عبارت «اعوان الظلمه» که در روایات تکرار شده، استناد کرده‌اند؛ اگر با ارتکاب مباح، مصداق اعوان ظلمه محسوب شود، حرام است وگرنه حرام نیست. اگر این عنوان محقق شود، عمل، شرعا و عقلا حرام است؛ زیرا عقل، ظلم و کمک به ظلم را قبیح می‌داند.

ادله حرمت اعوان ظلمه:

دلیل اول:‌آیه

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَ لٰا تعٰاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوٰانِ﴾.[1]

دلیل دوم: روایات:

روایت اول: عَنْهُ[2] عَنْ يعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ[3] عَنِ ابْنِ بِنْتِ الْوَلِيدِ بْنِ صَبِيحٍ الْكَاهِلِيِّ[4] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «مَنْ‌ سَوَّدَ اسْمَهُ‌ فِي‌ دِيوَانِ‌ وُلْدِ سَابِعٍ‌ حَشَرَهُ‌ اللَّهُ يوْمَ الْقِيَامَةِ خِنْزِيراً».[5]

سند روایت ضعیف است. امام صادق علیه‌السلام فرمود: اگر کسی نامش در دیوان بنی‌عباس نوشته شود، خداوند در روز قیامت او را به‌صورت خوک، محشور می‌کند.

«ولد سابع» همان بنی‌عباس است؛ امام صادق علیه‌السلام برای حفظ جان شیعیان در تقیه بود؛ لذا عباس را به‌عکس تلفظ نمود (سابع).

اگر کسی نامش در دیوان ظلمه نوشته شود، مصداق اعوان ظلمه خواهد بود.

روایت دوم: بِهَذَا الْإِسْنَادِ[6] قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «إِيَّاكُمْ‌ وَ أَبوَابَ‌ السُّلْطَانِ‌ وَ حَوَاشِيَهَا، فَإِنَّ أَقرَبَكُمْ مِنْ أَبوَابِ السُّلْطَانِ وَ حَوَاشِيهَا أَبعَدُكُمْ مِنَ اللَّهِ_ تعَالَى_ وَ مَنْ آثرَ السُّلْطَانَ عَلَى اللَّهِ_ تعَالَى_ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ الْوَرَعَ وَ جَعَلَهُ حَيْرَانَ».[7]

به‌دنبال ابواب سلطان و حواشی او نباشید؛ هرکس به سلطان و حواشی او نزدیک‌تر باشد از خداوند دورتر است. کسی که سلطان را بر خداوند ترجیح دهد، خداوند ورع را از او بر می‌دارد و حیران می‌شود.

مرحوم شیخ انصاری نیز به این روایت استدلال کرده است.[8]

روایت سوم: بِهَذَا الْإِسْنَادِ[9] قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «مَا اقْتَرَبَ عَبْدٌ مِنْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ إِلَّا تبَاعَدَ مِنَ اللَّهِ وَ لَا كَثُرَ مَالُهُ إِلَّا اشْتَدَّ حِسَابُهُ وَ لَا كَثُرَ تبَعُهُ إِلَّا كَثُرَتْ شَيَاطِينُهُ».[10]

کسی به سلطان جائر نزدیک نمی‌شود، مگر اینکه از خداوند دور شود و اموالش زیاد نمی‌شود مگر اینکه حسابرسی از او در قامت سخت‌تر می‌شود و تابعینش زیاد نمی‌شود مگر اینکه شیاطینش زیاد می‌شود.

استدلال کرده‌اند که یکی از مصادیق اعوان ظلمه، نزدیک‌شدن به سلطان است.

هرچه تابعین زیادتر شوند شیطان‌ زیاد می‌شود و آن تابعین می‌خواهند او را به انحراف بکشانند.

اشکال: از این روایت، حرمت استفاده نمی‌شود و مناسب با کراهت است؛ زیرا زیاد شدن مال، حرام نیست و بلکه سخت‌تر به حساب او رسیدگی می‌شود. حتی ممکن است کراهت هم نداشته باشد. داشتن مریدان زیاد، حرام نیست اما احتمال انحراف زیادتر می‌شود. کسی که رئیس می‌شود با انسان معمولی فرق می‌کند؛ راه‌رفتن و سخن‌گفتن او حساب دارد که چرا فلان سخن را گفت؟ این دلالت بر مرجوحیت ندارد بلکه دلالت می‌کند که مشکلات زیاد می‌شود.

روایات دیگری که در جلسات گذشته خوانده شد نیز بر حرمت اعوان ظلمه دلالت دارد.

آیت‌الله مکارم سلمه‌الله می‌گوید: «مقتضى القواعد حرمة الإعانة في الظلم أو ما يوجب تقوية شوكتهم أو عدّه من أعوانهم إذا كان سببا لظلمهم أو لدوامه، أمّا إعانتهم في المباحات فلا».[11]

مقتضای قواعدی که ما به‌دست آوردیم این است که اعانه بر اثم و ظلم حرام است، از اعوان ظلمه بودن نیز از محرمات است؛ خواه در مباحات، محرمات یا ظلم باشد.

در سال‌های پیش، بحثی درباره پیشگیری از جرم داشتیم. در آنجا گفتیم که پیشگیری از ظلم، واجب است. در آنجا گفتیم که سه چیز واجب است: رفع المنکر؛ دفع المنکر؛ حسم مادة الفساد.

بی‌حجابی، رشوه، ظلم و ... منکرات موجود در جامعه است. باید با کسی که رشوه می‌گیرد مبارزه کرد. ابتدا شما وظیفه دارید که او را نصیحت کنید تا این کار را نکند (رفع المنکر)، سپس برنامه‌ریزی کنید که نتواند این کار را مرتکب شود (دفع المنکر) و اگر بازهم فایده نداشت باید او را اخراج کرد (دفع ماده فساد).

اگر ریشه‌ای با همه مفاسد برخورد شود، ان‌شاءالله کشور اصلاح می‌شود و مملکت جمهوری اسلامی واقعی می‌شود که باید مقدمه برای ظهور آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی فرجه باشد. نباید از اعوان ظلمه باشیم تا ماده فساد از بین برود. اگر اطراف ظالم کسی نباشد و تنها بماند، نمی‌تواند ظلم کند. اگر به رفع منکر اکتفا شود، مشکلات حل نمی‌شود؛ زیرا برخورد روبنایی است اما اگر ماده فساد از بین برود، مشکلات حل می‌شود.

 


[2] محمّد أحمد بن یحیی بن عمران الأشعريّ: امامی ثقه.
[3] یعقوب بن یزید الأنباري: امامی ثقه.
[4] مهمل.
[6] محمّد بن الحسن [محمّد بن الحسن بن أحمد بن ولید: امامی ثقه] قال: حدّثني محمّد بن الحسن الصفّار [امامی ثقه] عن العبّاس بن معروف [امامی ثقه] عن ابن المغيرة [عبد الله بن مغیرة البجليّ: امامی ثقه] عن السكوني‌ [إسماعيل بن أبي زياد السكونيّ الشعیري: عامی است اما بنا بر دیدگاه قوی، ثقه است].
[9] محمّد بن الحسن [محمّد بن الحسن بن أحمد بن ولید: امامی ثقه] قال: حدّثني محمّد بن الحسن الصفّار [امامی ثقه] عن العبّاس بن معروف [امامی ثقه] عن ابن المغيرة [عبد الله بن مغیرة البجليّ: امامی ثقه] عن السكوني‌ [إسماعيل بن أبي زياد السكوني‌ الشعیري: عامی است اما بنا بر دیدگاه قوی، ثقه است].

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo