درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1402/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: معونة الظالمین/ حکم تکلیفی معونة الظالمین/ تفاوت معنای اعانه با معین
دلیل جواز اعانه در مباحات، سیره موجود از زمان معصومین علیهمالسلام است که تاکنون این بوده که شیعیان، بازار جدایی از طرفدار حکومت جور نداشتهاند و در همان بازار، خریدوفروش میکردهاند.
علاوه بر این، پولی که به دست شیعیان بوده مربوط به سلاطین جور بوده است؛ زمانی پول چاپ شده یا مسکوک حکومت به دست شیعیان میرسد که در بازار اکثریت طرفدار حکومت جور، خریدوفروش مباح داشته باشند. این سیره متشرعه، تا زمان معصومین علیهمالسلام استمرار داشته و سیره مستمره متصل به زمان معصوم، حجّت است. دین اسلام نیز دین سهل و آسان است و نمیخواهد که مردم در سختی باشند؛ اگر بخواهند شیعیان بازار جداگانهای داشته باشند، بهسختی میافتند و مجبورند که در انزوای از مردم زندگی کنند.
روایات بسیاری داریم که ائمه علیهمالسلام توصیه کردهاند که از بیمار آنها عیادت کنید، در تشیع جنازه و نماز جماعت آنها شرکت کنید، به آنها ابراز محبت کنید و... . اینها قرینه است که دلیلی وجود ندارد معامله در مباحات با ظلمه و اعوان آنها حرام باشد.
این جواز تا هنگامی است که عنوان اعوان ظلمه، صدق نکند. میتوانید کارهای روزانه و معامله انجام دهید اما نباید عنوان اعوان ظلمه بر شما صدق کند. در روایات بسیاری بیان شده که جایگاه اعوان ظلمه در آتش جهنم است.
معنای اعوان ظلمه و معین ظلمه چیست؟ اگر کسی تنها یک بار معاملهای با ظالم داشت، معین ظالم است اما اعوان ظلمه نیست. اعوان ظلمه نیاز به تکرار دارد؛ یعنی باید آنقدر به ظالم کمک شود که عرف او را اعوان ظلمه بداند. کسی که هر روز به منزل حاکم ظالم میرود و آنجا مینشیند، هرچند کار دیگری هم نکند، باعث تقویت شوکت ظالم میشود؛ پس از اعوان ظلمه است. کسی که تنها یک بار برود و دیگر به آنجا نرود، از اعوان ظلمه نیست. مکلف باید کاری کند که از اعوان ظلمه نباشد و صدق عنوان اعوان ظلمه عرفی است. روایات حرمت اعانه نیز مربوط به اعوان ظلمه است نه معین ظالم؛ هرچند که ممکن است عرف معین ظالم بودن را نیز مرجوح بداند.
شیخ انصاری رحمهالله میگوید: «الأقوى التحريم مع عدّ الشخص من الأعوان؛ فإنّ مجرّد إعانتهم على بناء المسجد ليست محرّمةً إلّا أنّه إذا عدّ الشخص معماراً للظالم أو بناءً له في خصوص المساجد بحيث صار هذا العمل منصباً له في باب السلطان، كان محرّماً».[1]
اگر شخص از اعوان ظلمه محسوب شود، کار حرامی است. مجرد کمک در ساخت مسجد حرام نیست، مگر اینکه معمار یا بنّای ظالم محسوب شود که در این صورت حرام است.
مرحوم محقق ایروانی ذیل کلام شیخ رحمهالله میگوید: «لعلّ ذلك من جهة انصراف لفظ الأعوان و المعين لدى حذف المتعلّق في عموم الإعانة و الإعانة في كلّ شيء أو في كثير من الأشياء أو في كثير من الموارد. و هذا معنى ما قيل: إنّ حذف المتعلّق يفيد العموم و إلّا فلفظ الأعوان ليس من صيغ المبالغة ليفيد الاتّصاف الأكثريّ بالمبدأ هذا. و لكن ليس الحكم في الأخبار معلّقاً على عنوان الأعوان فقط».[2]
از دیدگاه ایشان، از عبارت اعوان ظلمه در روایت استفاده میشود که عنوان عامّی است که در موارد مشکوک و شبهه مصداقیه نمیتوان تمسک به آن عام کرد.
مرحوم امام خمینی میگوید: «و الظاهر منها أو من بعضها حرمة الدخول في ديوانهم بأن يصير من أعضاء ديوان الظالم أو ديوان غاصب الخلافة، كالشّرطي، و الجندي، و القاضي، و الأمير، و حواشي السلطان، و أمثالهم، لا مثل خيّاط السلطان، و بنّائه، و معماره، كما قال الشيخ الأنصاري. و لعلّه أراد بما ذكر بيان المراد في رواية ابن أبي يعفور، و إلّا فالظاهر من قوله: «من سوّد اسمه.» هو ما ذكرناه. و قد مرّ أنّ الروايات الواردة في أعوان الظلمة ظاهرة أو منصرفة إلى أعوانهم في الظلم. فما أفاده من أنّ معمار السلطان و بنّاءه من أعوانه حقّ، لكن تلك الروايات لا تدل على حرمة مطلق عون السلطان و الظلمة».[3]
تعبیر ایشان این است که مراقب باشید که نامتان در دیوان ظالم نوشته نشود مانند پلیس، جنگاور، قاضی، امیر، اطرافیان و... . نه مانند خیاط، بنّا و معمار سلطان که شیخ انصاری گفته است.
مثالهای ایشان را ما نمیپذیرم؛ زیرا گفتیم که اگر بنّا یا خیاط سلطان بر او صدق کند، کار حرامی مرتکب میشود. شاید مراد مرحوم امام خمینی این باشد که خیاطی است که برای همه لباس میدوزد و گاهی سلطان هم از او میخواهد که برایش لباس بدوزد. در حکومت جور سخت است که اگر حاکم کار مباحی را خواست انجام نداد؛ زیرا بهمنزله سرپیچی و طغیان بر حاکم است.
محقق خویی رحمهالله میگوید: «دخول الانسان في اعوان الظلمة فلا شبهة ايضا في حرمته وأما اعانة الظالمين في غير جهة ظلمهم، بالامور السائغة كالبناية والخبازة ونحوهما فلا بأس بها، سواء أكان ذلك مع الاجرة ام بدونها، بشرط ان لا يعد بذلك من اعوان الظلمة عرفا، والا كانت محرمة».[4]