< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1402/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونة الظالمین/ حکم تکلیفی معونة الظالمین/ اعانه ظالم در مباحات

 

خلاصه جلسات گذشته: صحبت در بحث فقه، درباره «معاونة الظالمین في المباحات» بود که مرحوم صاحب حدائق معتقد است کمک به ظالم در مباحات نیز حرام است و تلاش می‌کند که این مدعای خود را با روایات بسیاری ثابت کند بود.

روایت یازدهم: «عِدَّةٌ[1] مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ[2] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ[3] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ[4] عَنْ أَبِيهِ[5] قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «يَا عُذَافِرُ إِنَّكَ تُعَامِلُ أَبَا أَيُّوبَ وَ الرَّبِيعَ، فَمَا حَالُكَ إِذَا نُودِيَ بِكَ فِي أَعْوَانِ الظَّلَمَةِ» قَالَ: فَوَجَمَ أَبِي، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَمَّا رَأَى مَا أَصَابَهُ أَيْ عُذَافِرُ: «إِنَّمَا خَوَّفْتُكَ بِمَا خَوَّفَنِي اللَّهُ بِهِ» قَالَ مُحَمَّدٌ: فَقَدِمَ أَبِي، فَلَمْ يَزَلْ مَغْمُوماً مَكْرُوباً حَتَّى مَاتَ».[6]

امام صادق علیه‌السلام فرمود:‌ ای عذافر! تو با ابوایوب و ربیع، معامله می‌کنی؛ پس حالت چگونه خواهد بود هنگامی که در روز قیامت تو را در صف اعوان ظلمه، صدا زنند؟ عذافر اندوهگین شد. چون امام علیه‌السلام حال او را دید فرمود: من تو را از چیزی ترساندم که خداوند از آن بیم داده است. عذافر از آن روز همیشه غمگین بود تا اینکه مرد.

چون یکی از راویان مهمل است، سند روایت ضعیف می‌شود.

صاحب حدائق استدلالش این است که تجارت با ظالم کار مباحی بود اما به‌شدت مورد انتقاد امام علیه‌السلام قرار گرفت؛ بنابراین کمک به ظالم در کارهای مباح نیز حرام است.

اشکال اول: اگر کاری مصداق عنوان اعوان ظلمه باشد، در حرمت آن بحثی وجود ندارد و ما نیز آن را می‌پذیریم. ممکن است کسی معاملات بسیاری با ظالم انجام دهد که باعث می‌شود از اعوان ظلمه شود. گاهی معامله کوچکی است مانند فروش نان به ظالم یا یک بار انجام می‌شود اما گاهی معاملات بسیار یا سنگینی انجام می‌شود؛ میزان کمیّت و کیفیت معاملات باعث می‌شود که در صدق عنوان اعوان ظلمه متفاوت باشند. «تُعَامِلُ» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار و دوام می‌کند؛‌ یعنی معامله تو به‌گونه‌ای است که گویی نوکر او شده‌ای و در خدمت او هستی.

محقق خویی رحمه‌الله می‌گوید: «ظاهر في ان عذافر كان يدأب على المعاملة مع الظلمة بحيث الحقه باعوانهم، وعليه فمورد الرواية اجنبي عن المقام».[7]

ظاهر روایت این است که عذافر کارش معامله با ظلمه بوده به‌گونه‌ای که او را ملحق به اعوان ظلمه می‌کرده است.

اشکال دوم: سیره مستمره متشرعه از صدر اسلام تاکنون، مخالف با این حرمت است؛ زیرا مسلمانان و مؤمنان با ظالمان، معاملات کوچک را انجام می‌دادند. ائمه علیهم‌السلام از این معاملات نهی نمی‌کردند و حتی توصیه به خوش‌اخلاقی و معاشرت داشتند؛ بنابراین این سیره متصل به زمان معصوم، توسط معصوم نیز امضا شده است.

مرحوم بحرانی می‌گوید: «هي صريحة في تحريم معونة الظالمين بالأمور المحلّلة على أبلغ وجه و آكده. و بذلك يظهر لك ما في كلام الفاضل المذكور تبعاً للمشهور و الكلّ ناشٍ عن الغفلة عن تتبّع الأخبار و الوقوف عليها من مظانّها».[8]

روایت صریح در این است که در کارهای حلال نیز نباید به ظالم کمک کرد. کسانی که خلاف این برداشت را دارند، در روایات تتبّع ندارند.

در برابر مرحوم بحرانی، کاشف الغطاء رحمه‌الله می‌گوید: «كثرة الأخبار على نحوٍ يبعد خفائها على الأصحاب مع تركهم العمل بظاهرها ترفعها عن الاعتبار ... و العمل بظاهرها، فلا وجه له بديهةً و كفى بالسيرة القاطعة و العمل المستمرّ خلفاً بعد سلف».[9]

بر اساس دیدگاه کاشف الغطاء رحمه‌الله یکی از دلایل اینکه اخبار بر حرمت اعانه در مباحات دلالت ندارند این است که فقها و اصحاب به حرمت عمل نکرده و فتوا نداده‌اند؛ فقهایی مانند سید مرتضی، شیخ مفید، شیخ طوسی، سلّار، ابن‌همزه و ... که نزدیک به زمان عصر معصوم و امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بودند. هرچه بخواهید به این روایات استناد کنید که قوّت مدعا را برسانید، ضعف آن بیشتر است؛ زیرا چرا شیخ مفید و سایر علمای بزرگ چنین برداشتی نداشته‌اند؟ ما مقلد آن بزرگواران نیستیم اما هنگامی که اکثر فقها چنین برداشتی ندارند و سیره متصل به زمان معصوم این‌گونه نبوده، کاشف از این است که باید برداشت خود را تصحیح کنیم؛ به‌این‌صورت که معاونت ظالم در ظلم و محرمات، حرام است و در صورتی که معاونت در اعمال مباح به‌گونه‌ای باشد که از اعوان ظلمه باشد آن نیز حرام است اما محرماتی است که عنوان اعوان ظلمه بر آن صدق نمی‌کند، دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد. اعراض مشهور از روایات باعث ضعف دلالت می‌شود.

شیخ انصاری در مکاسب می‌گوید: فهم اصحاب نزدیک به زمان امام معصوم علیه‌السلام برای ما حجّت نیست اما مخالفت با برداشت علمای صدر اسلام از روایات نیز کار آسانی نیست.

محقق بروجردی رحمه‌الله نیز هنگامی که علامه، محقق و دیگران مطلبی را می‌گفتند، ایشان جرأت مخالفت با آنان را نداشت و مخالف نمی‌کرد.

صاحب ریاض رحمه‌الله در این مسأله گیر کرده و می‌گوید: «يستفاد من النصوص حرمة إعانة الظالمين و لو في المباحات و الطاعات، فالأحوط تركها مطلقاً».[10] از دیدگاه ایشان، احتیاط در ترک مطلق معاونت ظالم است؛ خواه معاونت در ظلم، عمل حرام یا عمل مباح باشد.

سپس ایشان می‌گوید: «لكنّ الإنصاف أنّ الجواز لا يخلو عن شي‌ء».[11] انصاف این است که دلیل جواز، خوب و معتبرتر است.


[1] أبو الحسن عليّ بن محمّد بن إبراهيم بن أبان الرازيّ، معروف به علّان كلينيّ [امامی ثقه] و أبو الحسين محمّد بن أبي عبد اللّه جعفر بن محمّد بن عون الأسديّ الكوفيّ [اختلافی اما ظاهرا امامی ثقه] و محمّد بن الحسن بن فرّوخ الصفّار القمّيّ [امامی ثقه] و محمّد بن عقيل الكليني [اختلافی اما ظاهرا امامی ثقه].
[2] سهل بن زیاد: الآدمي، الرازي، أبو سعید: اختلافی اما بنا بر دیدگاه قوی، امامی ثقه است.
[3] عليّ بن أسباط بن سالم: کنديّ کوفي: فطحی ثقه است و بنا بر گزارشی از مذهب فطحی بازگشته است.
[4] امامی ثقه.
[5] عذافر بن عیسی الصیرفي: مهمل.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo