درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1402/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
راوی گوید: نزد امام صادق علیهالسلام بودم که مردی از اصحاب، وارد شد و به امام علیهالسلام گفت: خداوند شما را اصلاح کند! گاهی برخی از ما (دوستداران شما) دچار سختی و تنگدستی میشود، از او میخواهند که بنایی را بسازد یا نهری را بکند یا سیلبندی را ترمیم کند، (حکومت کارهایی میخواهد که حرام نیست) دراینباره چه میگویید؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: من دوست ندارم که برای اینها گرهی بزنم یا سر مشکی را ببندم؛ هرچند شرق و غرب عالم را به من بدهند. من دوست ندارم که قلم آنها را برای نوشتن آماده کنم. اعوان ظلمه در روز قیامت در چادری از آتش خواهند بود تا خداوند میان سایر بندگان، حکم کند.
پاسخ امام صادق علیهالسلام معرکه آرای علما است و در معنای روایت، اختلاف بسیاری دارند.
مرحوم امام خمینی میگوید: «القول بأنّ «ما أحبّ» لا يدلّ على الحرمة، بل يدلّ على الكراهة، ضعيف جدّاً و إن قال به الشيخ الأنصاريّ فإنّ قوله: «إنّ أعوان الظلمة» كبرى كلّيةً و بمنزلة تعليل لما تقدّم، فكيف يصحّ الحمل على الكراهة؟ فهو كقوله_ تعالى: ﴿إِنَّ اللّٰهَ لٰا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتٰالٍ فَخُورٍ﴾[6] ».[7]
بر اساس دیدگاه امام خمینی رحمهالله، معنای «ما أحب» کراهت نیست بلکه بهمعنای حرام است؛ زیرا این صغرای قضیه است و کبرای آن این است: «إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ» کسانی که کوچکترین کاری مانند گرهزدن برای ظالمان انجام دهند، جزء اعوان ظلمه هستند که جای آنها در آتش است. مرحوم امام خمینی رحمهالله برای دلالت «ما أحب» بر حرمت به آیه قرآن استناد میکند که خداوند فرمود: ﴿إِنَّ اللّٰهَ لٰا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتٰالٍ فَخُورٍ﴾ فخرفروشی را که خداوند دوست ندارد، حرام است.
محقق خویی رحمهالله برداشت دیگری دارد و میگوید: «ان الظاهر من قول السائل: ربما اصاب الرجل منا الضيق والشدة فيدعي الى البناء - الخ، ان الرجل منهم تصيبه الشدة فيلتجئ الى الظالمين ويتدرج به الامر حتى يكون من اعوان الظلمة، بحيث يكون ارتزاقه من قبلهم، ولذلك طبق الامام (عليه السلام) عليهم، قوله: «ان أعوان الظلمة يوم القيامة في سرادق من نار حتى يحكم الله بين العباد» فهذه الرواية ايضا خارجة عن مورد الكلام، ... ومع الاغضاء عن ذلك فقوله (عليه السلام): «ما احب اني عقدت لهم عقدة – الخ»، لو لم يكن ظاهرا في الكراهة فلا ظهور له في الحرمة، فتكون الرواية مجملة».[8]
اگر کمککننده از اعوان ظلمه محسوب شود، حرام است. اگر هر روز میورد و در خانه ظالم چای میخورد و به او کمک میکند از اعوان ظلمه است و بهیقین حرام است. اما اگر کمک در مباحی است که از اعوان ظلمه محسوب نمیشود، مثلا نانوایی دارد و ظالم نیز مانند سایر مردم از او نان میخرد، حرمت فروش نان از این روایت برداشت نمیشود؛ پس نمیتوان کمک به ظالم در مطلق مباحات را حرام دانست.
ظاهر روایت این است که درباره سلطان ظالم است اما بحث ما درباره هر ظالمی است نه خصوص سلطان. مثلا فرد لاتی در محله است که به برخی ظلم میکند اما سلطان نیست؛ کمک به این شخص در ظلم و محرمات، حرام است اما حرمت کمک به او مثل فروش نان، از این روایت استفاده نمیشود.
اینکه امام علیهالسلام میفرماید «ما أحب» معنایش این است که من دوست ندارم شما به ظالم نزدیک شوید؛ زیرا ممکن است کمکم از اعوان ظلمه شوید. ابتدا که به آنجا رفتی و آشنا شدی، میبینی که غذای خوب است، میگویی که هر روز به آنجا بروم. نهایتش این است که به اعوان ظلمه منتهی میشود.
محقق خویی رحمهالله در پایان میگوید که لااقل معنای روایت مجمل است. درباره مباحاتی که اعوان ظلمه بر آن صدق کند، هم مرحوم امام و هم محقق خویی رحمهالله معتقدند که حرام است. اختلاف در مباحاتی است که مصداق اعوان ظلمه نیست و عرف او را از اعوان ظلمه نمیداند. بهنظر ما دیدگاه محقق خویی رحمهالله صحیح است.
نباید به سلاطین جور حتی در بنای مسجد نیز کمک کرد. بسیاری از بزرگان درباره این روایت گفتهاند که بنای مسجد، خصوصیت دارد؛ زیرا سلاطین جور با بنای مسجد، میخواهند شوکت خود را میان مردم، زیاد کنند و پایگاه خود را تقویت کنند. در زمان شاه مخلوع نیز، قرآنهای نفیسی را چاپ کرده بود و میان مردم پخش میکرد. مسجد برای تقویت ظلم ظالم بنا میشود، مانند مسجد ضرار.
هرچند سند روایت صحیح است اما چون خصوصیت دارد، قابلاستناد برای مدعای صاحب حدائق رحمهالله نیست.