< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1402/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونة الظالمین/ حکم تکلیفی معونة الظالمین/ ادله حرمت

 

خلاصه جلسات گذشته: صحبت در بحث فقه، درباره «معاونة الظالمین في المباحات» بود؛ آیا کمک به ظالم در کارهای مباح، جایز است؟ درباره کمک به سلاطین جور، روایات بسیاری وجود دارد که کوچک‌ترین کمک نیز به آن‌ها جایز نیست. روایات دلالت دارند که کمک به سلطان جائر در ظلم، کارهای حرام و مباحات، جایز نیست و حرام است اما این‌که هر ظالمی در محل، شهر یا روستایی که مرتکب ظلم می‌شود، مطلقا کمک به او حرام است بررسی می‌کردیم که آیا از ادله استفاده می‌شود؟ مثلا آیا خیاطی یا غذادادن به او حرام است؟ مراد از ظالم چیست؟‌ آیا کسی که یک بار ظلم کرده نیز مصداق عنوان ظالم است؟ مثلا ارثی را به سایر ورثه نداده است. یا ظالم به کسی گفته می‌شود که کارش ظلم است و مکرر ظلم می‌کند و معروف شده که به هر کسی ظلم می‌کند.

روایت سیزدهم: عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ[1] قَال‌: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه‌السلام: مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ السُّلْطَانِ، فَقَالَ علیه‌السلام: «يَا سُلَيْمَانُ الدُّخُولُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْيُ‌ فِي‌ حَوَائِجِهِمْ‌ عَدِيلُ‌ الْكُفْرِ وَ النَّظَرُ إِلَيْهِمْ عَلَى الْعَمْدِ مِنَ الْكَبَائِرِ الَّتِي يُسْتَحَقُّ به [بِهَا] النَّارُ».[2]

راوی از امام رضا علیه‌السلام پرسید: نظر شما درباره اعمال سلطان چیست؟ امام علیه‌السلام فرمود: ورود به کارهای آن‌ها، کمک به آن‌ها و تلاش برای رفع نیازهای آن‌ها معادل کفر است و نگاه عمدی به آن‌ها از گناهان کبیره‌ای است که مستحق آتش جهنم است.

اگر این دستورات اسلامی رعایت می‌شد، حتی یک ظالم هم نمی‌توانست در جامعه زندگی کند. اگر به ظالم در ظلم، محرمات و مباحات، کمک نمی‌شد، ظالم از بین می‌رفت و نمی‌توانست در جامعه اسلامی دوام بیاورد.

نهی از نگاه به ظالم، به معنای بی‌اعتنایی به آن‌ها است. باید به ظالم بی‌اعتنایی کرد تا دست از ظلمش بردارد. اسلام ریشه‌ای با مسائل برخورد می‌کند. در بحث پیشگیری از جرم که دو سال پیش بیان کردیم، گفتیم که برای پیشگیری از جرم باید ریشه‌ای با مفاسد برخورد کرد. نهی از منکر باید انجام شود و گفته شود که فساد نکن، اما دفع ماده فساد نیز لازم است؛ باید ماده فساد از بین برود. باید همه با فرد خلاف‌کار قطع رابطه کنند و حتی در مباحات نیز به او کمک نکنند تا از کار خود توبه کند.

درباره سند روایت، برخی فقها مانند محقق خویی رحمه‌الله سند آن را ضعیف می‌دانند.[3] اما مرحوم امام خمینی در سند تردید دارد و معتقد است که نمی‌توان سند آن را ضعیف دانست و نمی‌توان گفت که سند خوبی دارد.[4] برخی، روایات تفسیر عیاشی را پذیرفته‌اند. از این روایت می‌توان به‌عنوان مؤید استفاده نمود. آیت‌الله مکارم سلمه‌الله از عموم این روایت استفاده نموده است.[5]

باید توجه داشت که روایت، مربوط به سلاطین جور است و می‌توان درباره آن‌ها مطلق اعانه را حرام دانست.

روایت چهاردهم: عَنْهُ[6] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ[7] عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ[8] عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ[9] عَنْ عَمَّارٍ[10] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سُئِلَ عَنْ عَمَلِ السُّلْطَانِ يَخْرُجُ فِيهِ الرَّجُلُ؟ قَالَ علیه السلام: «لَا إِلَّا أَنْ لَا يَقْدِرَ عَلَى شَيْ‌ءٍ وَ لَا يَأْكُلَ وَ لَا يَشْرَبَ‌ وَ لَا يَقْدِرَ عَلَى‌ حِيلَةٍ، فَإِنْ فَعَلَ، فَصَارَ فِي يَدِهِ شَيْ‌ءٌ فَلْيَبْعَثْ بِخُمُسِهِ إِلَى أَهْلِ الْبَيْتِ علیهم السلام».[11]

از امام صادق علیه‌السلام درباره مردی پرسیده شد که در دستگاه سلطان، مشغول به کار می‌شود. امام علیه‌السلام فرمود: این کار را نکند؛ مگر این‌که راهی نداشته باشد و در دستگاه سلطان، چیزی نخورد و نیاشامد و نتواند چاره‌ای بیاندیشد. اگر با این حالت اضطرار وارد دستگاه حکومت شد و مالی به‌دست آورد خمس آن را به اهل‌بیت علیهم‌السلام بدهد.

اگر در جایی مضطر شدید که از مال دیگران استفاده کنید، به‌میزان رفع احتیاج بر شما حلال می‌شود اما مالک آن نمی‌شوید. در بحث ولایت فقیه نیز این بحث وجود دارد و برخی گفته‌اند ولایت فقیه در احکام تکلیفیه جریان دارد اما در احکام وضعیه جاری نیست که مثلا بگوید این مال برای شما نیست یا این شخص، زن شما نیست.

در رجال، بحثی وجود دارد که آیا امامی‌بودن لازم است یا نه؟ برخی معتقدند که اگر ثقه باشد کافی است هرچند مذهبش عامی، فطحی یا ... باشد. در این روایت نیز چند راوی فطحی ثقه وجود دارد.

روایت پانزدهم: قَالَ علیه السلام: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً وَ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً فَيَجْتَمِعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ».[12] در روز قیامت، منادی ندا می‌دهد: کجا هستند ظالمان، یاوران آن‌ها و کسانی که خود را شبیه آن‌ها کرده‌اند، حتی کسانی که قلمی برای آن‌ها تراشیده‌اند یا در دوات آن‌ها لیقه (پشم) قرار داده‌اند؟ همه این افراد را تابوتی از آهن قرار می‌دهند و به جهنم پرتاب می‌کنند.

سند روایت ضعیف است اما دلالت خوبی دارد؛ هرچند برخی، مراد از ظلمه را در این روایت، سلاطین جور دانسته‌اند.

روایت شانزدهم: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ[13] ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ[14] ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ[15] ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَمِّيَ الْحُسَيْنُ بْنُ یَزيدٍ[16] عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو النصِّيبيِّ[17] عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِيِّ[18] عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ[19] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ[20] عَنْ أَبِي عَائِشَةَ السَّعْدِيِّ[21] عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ[22] عَنْ أَبِي سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ[23] عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ[24] وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ[25] قَالا خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «... مَنْ عَلَّقَ‌ سَوْطاً بَيْنَ يَدَيْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ جَعَلَهُ اللَّهُ حَيَّةً طُولُهَا سِتُّونَ أَلْفَ ذِرَاعٍ، فَتُسَلِّطُ عَلَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ‌ خَالِداً فِيهَا مُخَلَّداً ...».[26]

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در خطبه‌ای فرمود: کسی که تازیانه‌ای را در اختیار سلطان جائر قرار دهد، خداوند آن تازیانه را ماری با طول شصت هزار زراع قرار می‌هد که در آتش جهنم بر او مسلط می‌شود و در جهنم، مخلد می‌شود.

سند روایت ضعیف است و دلالت آن نیز مربوط به کمک به ظلمی است که توسط سلطان جائر انجام می‌شود؛ بنابراین روایت، اخص از مدعا است و یقینی است که کمک به ظلم حرام است.

 


[1] سلیمان بن جعفر بن إبراهیم الجعفري: امامی و ثقه است.
[6] محمّد بن أحمد بن يحيى بن عمران الأشعري: امامی و ثقه است.
[7] أحمد بن الحسن بن عليّ بن الفضّال: فطحی‌مذهب اما ثقه است.
[8] فطحی‌مذهب اما ثقه است.
[9] فطحی‌مذهب اما ثقه است.
[10] عمّار بن موسی الساباطي: فطحی‌مذهب اما ثقه است.
[13] امامی و ثقه است.
[14] الأسديّ الکوفي: امامی و ثقه است.
[15] النخعي: اختلافی اما بنا بر قول قوی امامی و ثقه است.
[16] النوفلي: اختلافی اما بنا بر قول قوی امامی و ثقه است.
[17] مهمل است.
[18] مهمل است.
[19] میسرة بن عبد ربّه الفارسي: مهمل است.
[20] صحیح: مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَائِشَةَ السَّعْدِي.
[21] مهمل است.
[22] مهمل است.
[23] أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف: مهمل است.
[24] ضعیف است.
[25] عبد الله بن العبّاس بن عبد المطّلب: امامی و ثقه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo