< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1402/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونة الظالمین/ حکم تکلیفی معونة الظالمین/ ادله حرمت

 

خلاصه جلسات گذشته: صحبت در بحث فقه، درباره «حرمت معاونت بر ظلم» بود که کمک به ظالمان حرام است.

این بحث سه فرع دارد:

معاونة الظالم في ظلمه؛ این عمل به‌یقین حرام است. ظالم درحال ارتکاب ظلمی است و من به او کمک کنم. علما بر حرمت این عمل، اجماع دارند.

2- معاونة الظالم في ما یحرم؛ ظالم مرتکب حرامی می‌شود و من در ارتکاب این عمل به او کمک کنم. این فرع مبتنی بر این است که آیا اعانه بر اثم را حرام بدانیم یا حرام ندانیم. برخی مانند محقق خویی رحمه‌الله آن را حرام ندانسته‌اند بلکه تعاون بر اثم را حرام می‌دانند. به‌ نظر ما اعانه بر اثم نیز حرام است؛ پس فرع دوم نیز حرام است.

معاونة الظالم في ما یباح. ظالم می‌خواهد لباس بدوزد، غذا بخورد یا بنّایی کند، آیا کمک به او در این کارها جایز است؟ باید نتوانیم حکم این فرع را از روایات به‌دست آوریم؛ زیرا دراین‌باره اختلاف زیادی وجود دارد.

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که موضوع بحث ما «ظالم» است نه «سلطان جائر»؛ بیشتر روایات ما ناظر به سلطان جائر است اما بحث ما اعم و درباره مطلق ظالم است. در روستا، محل یا شهری، فرد ظالمی است که سلطان نیست، آیا کمک به او جایز است؟ به نظر ما کمک به او در ظلم و گناه، جایز نیست اما حکم کمک در مباحاتی مانند غذاخوردن چیست؟

روایت هشتم: [عليّ بن إبراهيم[1] بن هاشم القمّي عن أبيه[2] عن‌] ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ[3] عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ[4] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ[5] قَالَ: كُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌ السلام عَلَى بَابِ دَارِهِ بِالْمَدِينَةِ، فَنَظَرَ علیه السلام إِلَى النَّاسِ يَمُرُّونَ أَفْوَاجاً، فَقَالَ علیه السلام لِبَعْضِ مَنْ عِنْدَهُ حَدَثَ بِالْمَدِينَةِ أَمْرٌ، فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وُلِّيَ الْمَدِينَةَ وَالٍ، فَغَدَا النَّاسُ يُهَنِّئُونَهُ، فَقَالَ علیه السلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيُغْدَى عَلَيْهِ بِالْأَمْرِ تَهَنَّأَ بِهِ وَ إِنَّهُ لَبَابٌ مِنْ أَبْوَابِ النَّارِ».[6]

راوی گوید:‌ خدمت امام باقر علیه‌السلام جلوی در خانه نشسته بودم. حضرت به مردم نگاه می‌کرد که جمعیت بسیاری می‌گذشتند. حضرت به برخی از افرادی که خدمتشان بودند پرسید: آیا در شهر خبری است؟ کسی گفت: فدایت شوم، برای مدینه والی (جدیدی) آمده است و مردم می‌خواهند به او تبریک بگویند. امام علیه‌السلام فرمود: تبریک مردم به این مرد، دری از درهای جهنم است.

سند روایت صحیح است اما دلالتش مخدوش است؛ زیرا محل بحث درباره مطلق ظالم بود اما روایت، اخص و درباره والی جائر است؛ دلیل، اخص از مدعا است. از طرفی در اینجا اعانه و کمک نیست بلکه تبریک است؛ خضوع برای ظالم بحثی و معاونت او، بحث دیگری است. تنها می‌توان از این روایت استفاده کرد که تواضع برای والی جائر، حرام است.

روایت نهم: عليّ بن إبراهيم[7] بن هاشم القمّي عن أبيه[8] عن‌ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ[9] عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ[10] عَنْ أَبِي بَصِير[11] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ أَعْمَالِهِمْ، فَقَالَ علیه السلام لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ: «لَا وَ لَا مَدَّةَ قَلَمٍ إِنَّ أَحَدَهُمْ لَا يُصِيبُ مِنْ دُنْيَاهُمْ شَيْئاً إِلَّا أَصَابُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ» أَوْ قَالَ علیه السلام: «حَتَّى يُصِيبُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ».[12]

راوی از امام باقر علیه‌السلام درباره انجام کارهای حاکمان جائر پرسید. امام علیه‌السلام فرمود: جایز نیست در کارهای این‌ها داخل شوید حتی به این میزان که قلم آن‌ها را در دوات بزنید. اگر کسی به دنبال این‌ها باشد، چیزی از دنیا به‌دست نمی‌آورد مگر اینکه به همان میزان از دینش کم می‌شود.

سند روایت صحیح است و برخی از فقها به این روایت استناد کرده‌اند[13] که می‌تواند به‌طریق اولویت از این روایت، حرمت اعانه در امور مباح را به‌دست آورد. هنگامی که کمک به‌میزان زدن قلم در دوات، حرام باشد، به‌طریق اولی، کارهای دیگر نیز حرام است.[14]

استناد به روایت با اشکالاتی مواجه است. ظاهر روایت مربوط به سلطان جائر است نه مطلق ظالم. از طرفی قلمی که در دوات زده شده، می‌خواهد با آن چه بنویسد؟ آیا مطلب ظلمی را می‌خواهد بنویسد یا ظلم نیست؟ ظاهرش این است که قصد نوشتن ظلم را دارد؛ زیرا سلطان جائر معمولا ظلم می‌نویسد؛ بنابراین به ظلم او کمک می‌شود نه مباحات. بحثی در این نیست که کمک به ظالم در ظلمش حرام است، بحث ما در مباحات است.

همان‌گونه که قبلا گفتیم، ظالم به کسی که یک بار مرتکب ظلم شده، صدق نمی‌کند بلکه ظالم کسی است که زیاد ظلم می‌کند. بحث ما درباره مطلق ظالم است، خواه سلطان باشد یا نباشد. تاکنون با این روایات نتوانسته‌ایم مدعای حرمت کمک به ظالم در مباحات را اثبات کنیم.


[1] . امامی و ثقه است.
[2] . اختلافی است اما بنابر قول قوی، امامی و ثقه است.
[3] محمّد بن أبي عمیر زیاد الأزدي: امامی، ثقه و از اصحاب اجماع است.
[4] امامی و ثقه است.
[5] امامی، ثقه و از اصحاب اجماع است.
[7] . امامی و ثقه است.
[8] . اختلافی است اما بنابر قول قوی، امامی و ثقه است.
[9] محمّد بن أبي عمیر زیاد الأزدي: امامی، ثقه و از اصحاب اجماع است.
[10] امامی و ثقه است.
[11] یحیی أبو بصیر الأسدي: امامی، ثقه و از اصحاب اجماع است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo