< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1402/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونة الظالمین/ حکم تکلیفی معونة الظالمین/ ادله حرمت

 

درآمدی بر شروع سال تحصیلی

در ابتدای سال تحصیلی جدید باید توجه داشت که نظام جمهوری اسلامی نیازمند افراد باسواد، ملا و انقلابی است. مقام معظم رهبری حفظه‌الله نیز تأکید بر تبلیغ احکام دارد. مقدمه تبلیغ احکام، فهم احکام است؛ یعنی ابتدا باید احکام را بفهمیم و بدانیم و سپس بتوانیم تبلیغ کنیم. مقدمه واجب تبلیغ، فهم درست آن است. اگر احکام اسلامی را درست ندانیم، تبلیغ ما به بیراهه می‌رود؛ لذا باید تمامی احکام و مسائل دین و شرعیت، مانند عقاید، اخلاق و احکام را بدانیم تا بتوانیم اسلام واقعی را برای مردم تبلیغ کنیم. برای این کار باید کمربندها را محکم ببندید و از فرصت‌ها استفاده کنید. فرصت جوانی را قدر بدانید؛ زیرا از سنّی به بعد، مشکلات زندگی زیاد می‌شود. گمان نکنید که مشکلات کم می‌شود بلکه مشکلات روزبه‌روز بیشتر می‌شود. فرزندان، عروس‌ها و دامادها افزوده می‌شوند و زندگی گسترده‌تر می‌شود. اگر قرار است درس خوانده شود، و فهم درستی از احکام به دست بیاید، در همین ایام جوانی شما است. درس و بحثی که دارید، تقیّد داشته باشید که همان را با دقت مطالعه کنید و به کتاب‌هایی که ارجاع داده شده، مراجعه کنید تا اگر استاد اشتباهی کرده، متوجه شوید و اشکال بگیرید. این اشکال‌ها کم‌کم به اجتهاد شما منتهی می‌شود و تکامل علمی حاصل می‌شود. در علومی مانند تفسیر، فقه، رجال و ... می‌توانید، اجتهادی ورود داشته باشید. باید با دید انتقادی برخورد کنید؛ یعنی با حالتی که تصمیم بر انتقاد و اشکال داشته باشید. البته باید دقت کنید که اشکال شما صحیح باشد. این دیدگاه باعث می‌شود که تکامل علمی داشته باشید. اگر فهم درست از اسلام برای ما حاصل شود، ان‌شاء‌الله می‌توانیم مبلّغ اسلامی واقعی، خدمتگزار به اسلام و سرباز واقعی امام زمان عجل‌الله‌فرجه باشیم.

ما در این حوزه از وجوهات و سهم امام استفاده می‌کنیم، هرچند کم است و کافی نیست، اما این استفاده باید حلال باشد؛ پس ساعاتی از زندگی خود را به مطالعه، مباحثه و تحقیق اختصاص دهید. اکنون که رایانه و گوشی هوشمند در اختیار شما است نیازی به مراجعه به کتابخانه‌های بزرگ نیست و می‌توانید به کتب مرجع، مراجعه نمایید. توصیه ما این است که فهم درست از اسلام، متوقف بر این است که خوب درس بخوانید و عمل کنید. لازم نیست که همه وقت خود را به مطالعه اختصاص دهید بلکه چند ساعتی را در این راه صرف کنید، کافی است.

تکریم آیت‌الله صلواتی رحمه‌الله

ابتدای سال تحصیلی امسال، با وفات آیت‌الله صلواتی رحمه‌الله مصادف شد. وی از شخصیت‌های بزرگ حوزه بود. حدود 55 سال پیش، من خدمت ایشان ارادت داشتم. وی انسانی باتقوا بود. اگر بخواهیم برای شخصیتی که هم علم و هم تقوا داشته باشد مثال بزنیم، این شخصیت بزرگوار بود. وی هم‌مباحثه آیت‌الله لنگرودی رحمه‌الله، أب‌الزوجه ما، بود. متأسفانه امروزه در میان طلبه‌های ما مباحثه تعطیل شده است اما بزرگان هر روز مباحثه داشتند. آیت‌الله لنگرودی رحمه‌الله هر روز با آیت‌الله صلواتی رحمه‌الله و آیت‌الله جوادی حفظه‌الله مباحثه داشت. با اینکه مدرس درس خارج بودند اما بازهم مباحث داشتند. حتی در مباحثه تند می‌شدند و صدای خود را بالا می‌بردند. آیت‌الله جوادی حفظه‌الله تعریف کرد که یک بار در مباحثه تند شدم و صدای خود را در برابر آیت‌الله لنگرودی رحمه‌الله بالا بردم؛ پس‌از نماز شب و نماز صبح در حالت الهام، ائمه علیهم‌السلام و علمای بزرگ را دیدم که به من گفته شد «چرا به اولاد ما تندی کردی».

آیت‌الله صلواتی رحمه‌الله از یاران امام راحل بود که مرجعیت و اعلمیت مرحوم امام را امضا کرده بود؛ در زمانی که کسی جرعت نداشت حتی نام امام را بر زبان بیاورد. امضای مرجعیت امام رحمه‌الله توسط بزرگان، باعث شد که ایشان اعدام نشود و تبعید شود. آیت‌الله صلواتی رحمه‌الله زندگی ساده‌ای داشت؛ چنین عالم‌هایی ارزش دارند. چنین عالم‌هایی در جهان کم هستند که هم عالم، هم عامل و هم زاهد باشند. ایشان سلوک معنوی داشت و به همه سلام می‌کرد. در همین مدرسه آیت‌الله گلپایگانی رحمه‌الله تدریس داشت. با توانمندی علمی که داشت اما تواضع بسیاری داشت. از شهرت گریزان بود و به دنبال شهرت و مقام نبود؛ این ارزش مهمی است که یک عالم می‌تواند داشته باشد.

ما وفات این عالم بزرگوار را به امام زمان حضرت بقیة‌الله الاعظم، مقام معظم رهبری و مراجع تقلید حفظهم‌الله، حوزه‌های علمیه، بیت مکرّمشان، آقازاده و دامادهای معززشان که همه از استادان حوزه هستند، شاگردان و ارادتمند ایشان، تسلیت عرض می‌کنیم. مقام ایشان عالی است ان‌شاء‌الله متعالی خواهد بود.

اگر در حضور ایشان، منبری سخن اشتباهی می‌گفت، ایشان با صراحت در همان لحظه، انتقاد می‌کرد و می‌گفت که این مطلب درست نیست. چنین روحیه انقلابی و انتقادی داشت که اگر خلافی می‌دید باید در همان‌جا تذکر می‌داد. در جایی من کنار ایشان بودم و نقدی به سخن منبری داشت و من اصرار کردم که برای حفظ نظم جلسه فعلا چیز گفته نشود و من بعد از منبر به سخنران تذکر می‌دهم اما ایشان اصرار داشت که باید به سخنران گفته شود. من چیزی نوشتم و آن را به سخنران دادیم. این روحیه را هر کسی ندارد. ممکن است ما خلافی ببینیم و راحت از کنار آن بگذریم و بگوییم که چیزی نیست اما برخی افراد مانند این عالم، چنین تعصب‌های دینی را دارند. خداوند ایشان را رحمت کند و مقامش را متعالی بگرداند. دیدگاه ایشان این بود که اگر اشکال در همان جلسه اصلاح نشود، مطلب اشتباهی در ذهن مخاطب باقی می‌ماند و ممکن است دیگر دسترسی به آن‌ها نباشد که اصلاح شود.

 

خلاصه جلسات گذشته: بحث فقه در سال گذشته، درباره «معاونت ظالم» بود که یکی از محرمات الهی است. مباحثی را در سال گذشته بیان کردیم اما ناتمام ماند.

سه فرع را بررسی می‌کردیم: «معاونة الظالم في الظلم»، «معاونة الظالم في ما یحرم» و «معاونة الظالم في المباحات». اگر ظالم، ظلمی می‌کند و در آن ظلم به او کمک کنید، بدون‌ شک حرام است و همه علما پذیرفته‌اند؛ حتی آیت‌الله خویی رحمه‌الله که اعانه بر اثم را حرام نمی‌داند، اما اعانه بر ظلم را حرام می‌داند. ادله اربعه بر حرمت این کار دلالت دارد.

بحث دوم درباره این است که ظالم، مرتکب گناهی می‌شود و شما به او کمک می‌کنید؛ مثلا شراب می‌خورد و به او کمک می‌کنید. این عمل نیز معاونت ظالم است اما در ارتکاب ظلم نیست بلکه در ارتکاب عمل حرام است. این فرع، محل بحث است که آیا این عمل، حرام است؟ به‌یقین اعانه بر اثم است اما آیا اعانه بر ظلم نیز بر آن صدق می‌کند؟ ظالم است اما اکنون مشغول به ظلم نیست بلکه مرتکب حرام می‌شود. کسانی که اعانه بر اثم را حرام نمی‌دانند، این عمل را اعانه بر ظلم نمی‌دانند تا حرام باشد بلکه گناه شخصی است. برداشت این است که ظلم معنایش ظلم به غیر است نه ظلم به نفس و معنای اثم نیز مراد، گناه شخصی است نه ظلم به غیر. محقق خویی رحمه‌الله و برخی دیگر معتقدند که اعانه بر اثم حرام نیست بلکه تعاون بر اثم در قرآن حرام شده و آن جایی است که دو نفر یا بیشتر با مشارکت هم مرتکب خلافی شوند.

فرع سوم این است که ظالم مباحاتی مانند خوردن صبحانه را مرتکب می‌شود و شما نان برای او می‌برید یا لباس او را می‌دوزید. آیا چنین کمکی حرام است؟ در زمان حکومت پهلوی، برخی افراد در ارگان‌هایی مانند شهرداری، مدارس و ... مشغول به کار می‌شدند اما حاکم، ظالم بود. این کارمند، کار خلاف شرعی مرتکب نمی‌شد اما کمک به حکومت بود. افراد متدین در آن زمان برای کار در ارگان‌ها از مراجع، اجازه می‌گرفتند. مراجع نیز با بیان شرایط و راهنمایی، به آن‌ها اجازه می‌دادند.

اکنون باید مشخص شود که چه میزان از این سه فرع حلال و چه میزان حرام است. در فرع اول، اختلافی نیست، در فرع دوم، اختلافاتی وجود دارد اما در فرع سوم، اختلاف بسیار است. آیاتی مانند ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾[1] و ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[2] را بحث کردیم. سپس روایاتی را در این باب بیان کردیم. باید مشخص شود که روایات، کدام فرع را شامل می‌شود. برای این کار نیاز است که ابتدا سند روایات و سپس به دلالت آن‌ها توجه شود.

ادله حرمت:

دلیل دوم: روایات:

روایت ششم: عِدَّةٌ[3] مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ[4] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ[5] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ[6] عَنْ أَبِيهِ[7] قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: «يَا عُذَافِرُ إِنَّكَ تُعَامِلُ أَبَا أَيُّوبَ وَ الرَّبِيعَ، فَمَا حَالُكَ إِذَا نُودِيَ بِكَ فِي أَعْوَانِ الظَّلَمَةِ» قَالَ: فَوَجَمَ أَبِي، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام لَمَّا رَأَى مَا أَصَابَهُ أَيْ عُذَافِرُ: «إِنَّمَا خَوَّفْتُكَ بِمَا خَوَّفَنِي اللَّهُ بِهِ» قَالَ مُحَمَّدٌ: فَقَدِمَ أَبِي، فَلَمْ يَزَلْ مَغْمُوماً مَكْرُوباً حَتَّى مَاتَ».[8]

روایت، به‌دلیل وجود راوی مهمل، اعتبار ندارد و ضعیف است اما می‌تواند مؤیّد روایات صحیح باشد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «ای عذافر! تو با ایوب و ربیع (که از اعوان ظلمه هستند) معامله می‌کنی. چگونه خواهی بود زمانی که تو را با عنوان اعوان ظلمه صدا کنند؟»

از روایت دو نکته برداشت می‌شود: 1- نباید از اعوان ظلمه باشیم. 2- معامله‌ که از مباحات است در این روایت تقبیح شده است؛ پس معامله با اعوان ظلمه، کار درستی نیست.

معنای «تعامل» چیست؟ آیا کسی که یک بار معامله کند را نیز شامل می‌شود یا همیشه کارش معامله با آن‌ها است؟ برداشت این است که این کار را زیاد مرتکب می‌شود.

راوی می‌گوید: زمانی که پدرم این سخن را از امام صادق علیه‌السلام شنید، تعجّب کرد و غمگین شد.

در داستان صفوان جمال نیز امام معصوم علیه‌السلام از اجاره‌دادن شتران به ظالم نهی کرد. از این روایات استفاده می‌شود که در مباحات نیز نباید با ظالم ارتباط داشت.


[3] أبو الحسن عليّ بن محمّد بن إبراهيم بن أبان الرازيّ المعروف بعلّان الكلينيّ [امامی و ثقه] و أبو الحسين محمّد بن أبي عبد اللّه جعفر بن محمّد بن عون الأسديّ الكوفيّ [اختلافی اما ظاهرا امامی و ثقه است] و محمّد بن الحسن بن فرّوخ الصفّار القمّيّ [امامی ثقه] و محمّد بن عقيل الكليني [اختلافی اما ظاهرا امامی و ثقه است].
[4] سهل بن زیاد: الآدمي، الرازي، أبو سعید: اختلافی اما بنا بر دیدگاه قوی، امامی و ثقه است.
[5] عليّ بن أسباط بن سالم: کنديّ کوفي: فطحی و ثقه است. بنا بر دیدگاهی، از تفکر فطحی برگشته است.
[6] الصیرفي: امامی و ثقه است.
[7] عذافر بن عیسی الصیرفي: مهمل است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo