درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1402/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: معونة الظالمین/ مصداق ظالم/ انحصار ظالم به سلطان
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره حرمت معونة الظالمین بود. این یکی از عناوین مکاسب محرمه است که بسیاری از مردم دنیا مصداق این عنوان هستند که معاونت بر ظلم دارند، هرچند گاهی خودشان توجهی به این ندارند. یکی از محرمات الهی، معاونت در ظلم است که دیدگاههای مختلفی درباره آن وجود دارد. برخی معتقدند که معاونت بر ظلم حرام است اما مربوط به کمک به سلاطین جور است؛ معاونت با حاکمان ظالم ممالک، گناه بزرگی است.
برخی سلاطین جور را دو گونه دانستهاند: 1- سلاطینی که شیعه هستند؛ 2- سلاطینی که سنّی هستند. اگر شیعه باشند، هرچند سطلان جور هستند و به مردم ظلم میکنند، چون از کیان اسلام دفاع میکنند و دشمن را دفع میکنند، کمک به آنها اشکالی ندارد. معمولا حاکمان، ظلم میکنند و بدون ظلم نمیشود اما این حاکم که مرتکب ظلمهایی میشود، امنیت جامعه اسلامی و شیعه را حفظ کرده است؛ مانند حکومت پهلوی که حکومت جائر بود اما شیعه را حفظ میکرد. در زمان پهلوی این دیدگاه وجود داشت؛ بنابراین با اصل حکومت مبارزه نمیکردند، بلکه مبارزات سطحی بود و میگفتند که تنها امر به معروف و نهی از منکر شود و جلوی شراب و گناه گرفته شود.
از سیره اهلبیت علیهمالسلام و مبارزه با حاکمانی که خود را خلیفه پیامبر میدانستند برداشت میکنیم که ائمه علیهمالسلام با این حاکمان مبارزه میکردند، وگرنه همه ایشان را شهید نمیکردند؛ بنابراین باید با سلطان جور مبارزه کرد، هرچند ادعای اسلام داشته باشد. شکل مبارزاتی ائمه علیهمالسلام براساس شرایط، متفاوت بود؛ حتی امام رضا علیهالسلام با آن تفاصیل بهجودآمده را نتوانستند تحمل کنند و شهید کردند.
مؤیدات دیدگاه اول
مؤیداتی برای انحصار حرمت معونة الظالمین در سلطان جائر بیان کردهاند:
مؤید اول: روایات:
روایت اول: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا[1] عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ[2] رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَوْلِ اللَّهِ: ﴿وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾[3] قَالَ علیه السلام: «هُوَ الرَّجُلُ يَأْتِي السُّلْطَانَ، فَيُحِبُّ بَقَاءَهُ إِلَى أَنْ يُدْخِلَ يَدَهُ إِلَى كِيسِهِ، فَيُعْطِيَهُ».[4]
امام صادق علیهالسلام درباره آیه رکون بر ظالم فرمود: مصداق آن کسی است که نزد سلطان جائر میرود؛ پس دوست دارد که زند باشد تا دست در جیبش کند و چیزی به او بدهد.
روایت دوم: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ[5] الْفَقِيهُ نَزِيلُ الرَّيِّ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ_ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ_ رُوِيَ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ[6] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ[7] عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ؟ع؟ عَنْ أَبِيهِ؟ع؟ عَنْ آبَائِهِ؟عهم؟ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ؟ع؟ قَال: ... قَالَ؟ص؟: «... مَنْ مَدَحَ سُلْطَاناً جَائِراً أَوْ تَخَفَّفَ وَ تَضَعْضَعَ لَهُ طَمَعاً فِيهِ كَانَ قَرِينَهُ فِي النَّارِ وَ قَالَ؟ص؟: قَالَ اللَّهُ: ﴿وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾[8] ...».[9]
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: کسی که سلطان جائری را مدح کند یا خود را در برابر او کوچک کند یا خود را ذلیل کند، برای اینکه طمع به مال دنیای او داشته باشد، جایگاهش در جهنم در کنار همان سلطان جائر است.
معلوم میشود که رکون به ظالم مقدارش همین علاقهای است که از او پولی بگیرد.
باید برداشتتان از این روایات و روایات دیگر را مشخص کنید که آیا منحصر در سلطان جائر است یا کمک به ظالم بما هو ظالم، حرام است؟
روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى[10] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى[11] وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[12] عَنْ أَبِيهِ[13] جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ[14] عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ[15] عَنْ أَبِي حَمْزَةَ[16] قَال: «... إِيَّاكُمْ وَ صُحْبَةَ الْعَاصِينَ وَ مَعُونَةَ الظَّالِمِين ...».[17]
گناهان، انسان را قدم به قدم، پیش میبرد. هرچه نمازشب بخوانید، دعای کمیل بخوانید، به زیارت بروید و ... به طرف ثواب، نزدیک میشوید اما هرچه با فساق و گنهکاران همنشینی کنید، کمکم به طرف گناه متمایل میشوید. انسان به یکباره گناهکار نمیشود بلکه ابتدا با گناهکاری رفیق شدهاند، مدتی با هم نشستهاند،، موسیقی گوش دادهاند، کمکم گناه انجام میدهد و پساز مدتی، معتاد میشود. رفیق بد، آرامآرام، انسان را فاسد میکند. در این روایت نیز میگوید: با رفیق بد همنشین نشو که پساز آن رسیدن به معونة الظالمین است.
رفیق بد انسان را به روضه و مداحی فلان انسان فاسد میبرد. شاه نیز مداح و روضهخوان داشت؛ آنها نیز از این طریق مردم را جذب میکردند. در روایت، همنشینی با گناهکار و معونة الظالمین با حرف «واو» معیّت به هم عطف شده و از حرف «او» استفاده نشده است. همنشینی وقتی منتهی به معونة الظالمین شد، حرام میشود؛ همنشینی، مقدمه و زمینه حرام است. «صحبت» نه اینکه یک بار با او همکلام شدن، بلکه مراد، مصاحبت و همراهی مدام است.
مؤید دوم: سیره مستمره
معونة الظالمین منحصر در سلطان جائر است؛ زیرا سیره مستمره اینگونه بوده است و اگر گفته شود که سخنگفتن با فاسق حرام است، اختلال نظام پیش میآید؛ بنابراین باید گفت که منحصر در سلطان جائر است.
محقق ایروانی رحمهالله میگوید: «مضافا إلی استمرار السّیره علی إعانه الفسقه من سائر النّاس و أیضا لو لاه وجب الاقتصار فی المعاملات علی العدول فیلزم بذلک اختلال النّظام و کأنّ الاهتمام فی الأخبار لأجل تنفیر النّاس عن أبواب سلاطین الجور و حکّامهم الغاصبین لمقام الأئمّه علیهم السّلام و فی الرّوایه عن الصّادق علیه السلام «لو لا أنّ بنی أمیّه وجدوا لهم من یکتب و یجبی لهم الفی ء و یقاتل عنهم و یشهد جماعتهم لما سلبونا حقّنا»[18] و اقتصر علیه السّلام علی التعریض للنّاس بتحصیلهم شئون سلطتهم و رئاستهم و أمّا إعانتهم فی سائر ما یمونهم من أمر المعاش فهذه الأخبار متکفّله لها و لو لا إعانه النّاس لهم فی أمور معاشهم من بذل الطعام و الشّراب لانشغلوا بأنفسهم و ما همّوا بالرئاسه».[19]
ما دیدگاه اول را که معونة الظالمین را منحصر در سلاطین جور میداند نمیپذیریم بلکه هر ظالمی در هر جایگاهی قرار بگیرد نباید به او کمک کرد، خواه سلطان باشد یا نباشد. سلطان، مصداق بارز ظالم است و روایات نیز اظهر مصادیق را بیان کردهاند اما اگر سلطان هم نباشد، نباید به او کمک کرد.
دیدگاه دوم: حرمت کمک به هر گنهکاری
کمک به مطلق فاسق حرام است. کمک به ظالم حرام است، خواه ظالم به خودش باشد یا ظالم به غیر. به کسی که شراب مینوشد یا زنا میکند نباید کمک کرد.
همان سخن محقق ایروانی رحمهالله را میتوان اینجا گفت که اگر قرار باشد با گناهکار معامله نکنیم، صحبت نکنیم، رفتوآمد نکنیم، اختلال نظام پیش میآید و باید زندگی را تعطیل کنیم؛ چون اکثر مردم گناهکار هستند.
ظهور عرفی ظالم در معونة الظالمین در این است که به دیگران ظلم میکند نه اینکه به خودش ظلم کند.
اعانه بر اثم با معونة الظالمین متفاوت است؛ اگر به شرابساز، انگور بفروشید، اعانه بر اثم است اما اگر نان به او بفروشید اعانه بر اثم نیست.