درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/12/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مدح و ذم نابجا /حکم تکلیفی لهو/
بحث در علم فقه درباره مسئلهای است که مرحوم شیخ انصاری بیان کرده که مورد ابتلای جامعه است و باید به آن توجه شود. این مسئله «مدح من یستحق الذّم» است؛ کسی که مستحق مذمت است او را مدح کنند. این یکی از گناهان بزرگ است که هم حکم تکلیفی و هم حکم وضعی دارد. کسی که نالایق است و میخواهد رئیس جمهوری شود، از او تعریف و تمجیدهای نابجایی کنید که مردم با انتخاب او به زحمت میافتند. همچنین بحث شامل «مدح من لایستحق المدح» نیز میشود؛ استحقاق مدح ندارد اما از او تعریف میکنید. این از گناهان کبیره است. در دربار شاهان و ظالمان، همیشه افرادی بودهاند که از آنها تعریف میکنند و در وصفشان شعر میسرایند.
این عمل، هم حکم حرمت تکلیفی دارد، یعنی مرتکب آن گناه کرده است و هم حکم وضعی دارد؛ یعنی اگر این عمل منافع مادی داشته باشد، مالک آن نمیشوند.
این حکم و مسئله شامل همه رسانهها، مطبوعات و ... میشود که از دیگرانی که لایق نیستند تعریف میکنند.
تناسب جهت
باید به این نکته توجه نمود که هر انسانی ممکن است صفات خوب یا بدی داشته باشد؛ مثلا کسی ریش خود را میتراشد و فسق دارد اما پزشک بسیار خوبی است و مدرسه ساخته است. در ریشتراشی و فسقش مستحق ذم است اما اگر بخواهید که از او تعریف کنید که مدرسه ساخته است، آیا جایز است؟ قصد دارید از یک جهت او تعریف کنید نه از همه جهات. نمیگویید که انسان عادلی است بلکه میگویید که مدرسهساز خوبی است.
ممکن است تعریف شما ایهام ایجاد کند که این فرد در همه جهات، انسان خوبی است، درحالیکه تنها از جهت مدرسهسازی انسان خوبی است نه از همه جهات. معمولا سرمایهدارانی که فساد زیادی دارند، گاهی کار خیری هم انجام میدهند؛ مثلا چند فرش برای مسجد وقف میکند و گوشه آن مینویسند که فلانی آن را وقف کرده است. شما که قصد تعریف دارید میتوانید بگویید که این کار او خوب است اما نمیتوانید بهگونهای صحبت کنید که گویی از همه جهات انسان خوبی است؛ زیرا با تعریف شما نفوذ او در جامعه بیشتر میشود و میتواند بیشتر فساد کند. باید حسابشده از افراد کرد؛ مبادا کسی را بیشازاندازه بزرگ کنید که بتواند با این تعریف شما فساد بیشتری کند.
محقق ثانی رحمهالله دراینباره میگوید: «المراد من يستحق الذم من الوجه الذي يستحق به الذم ... أما إعطاء الشخص الواحد حقه من المدح والذم باعتبار مقتضاهما فإنه يحسن، ولا يبعد أن يقال بتحريم مدح من يستحق الذم وإن لم يكن من الوجه الذي يستحق به الذم إذا فهم السامع منه كونه ممدوحا، لما فيه من إبهام الباطل، وإنما ذكر هذا بخصوصه وإن كان نوعا من الكذب، لأنه أغلظ من غيره».[1]
میتوانید از کسی در جهت مثبتی که دارد تعریف کنید اما نمیتوانید در هر جهتی از او تعریف کنید. اگر میخواهید با تعریفکردن، ضعفهای او را بپوشانید، حرام است.
کذببودن
میتواند عنوان کذب نیز بر این عمل حرام، صدق کند. اگر چیزی گفته شود که واقعیت ندارد، کذب است. شیخ انصاری رحمهالله نیز آن را در مسئلهای جدا بیان کرده؛ زیرا گناه بسیار بزرگی است. گاهی انسان دروغی میگوید و منافع مختصری برای او دارد اما گاهی دروغ او، جامعه را به فساد میکشاند و نابود میکند.
گاهی دیگران از فردی تعریف میکنند و چیزی را درباره او میگویند که واقعیت ندارد و گاهی خود شخص از خودش تعریف میکند و چیزهایی میگوید که واقعیت ندارد.
سید عاملی رحمهالله گوید: «و أمّا مدح من یستحقّ الذمّ فالمراد به مدحه من الوجه الّذی یستحقّ به الذمّ و کذا عکسه، فلو مدح جائراً مؤمناً أو کافراً لحبّه المؤمنین و حفظهم و منع المخالفین عن التسلّط علیهم أو لکرمه و شجاعته و إحسانه إلیه فلا حظر، کما لو ذمّ الجائر من جهة ظلمه و شربه الخمر فإنّ إعطاء الشخص الواحد حقّه من المدح و الذمّ باعتبار مقتضاهما حسن إذا لم یترتّب علیه فساد، فیصحّ لنا أن نقول بالحرمة فیما إذا مدح مَن یستحقّ الذمّ من الوجه الحسن الّذی لا یستحقّ به ذمّاً و فهم السامع منه کونه ممدوحاً لما فیه من إیهام الباطل و قد یراد بمن یستحقّ الذمّ مَن لیس أهلًا للمدح أصلًا و کذلک العکس کما یشعر به عبارة «الدروس» قال: و الذمّ لغیر أهله و المدح فی غیر محلّه فتأمّل».[2]
چند مسئله در اینجا وجود دارد که به هم شبیه است:
«مدح من یستحق الذّم»؛
«مدح من لایستحق المدح»؛
«ذم من لایستحق الذّم»؛ انسان معمولی در جامعه است و مستحق مذمت نیست اما او را مذمت کنید.
«ذمّ من یستحق المدح». انسان خوبی است که چون با شما در برخی از مباحث همفکر نیست او را در چیزهایی که مستحق ذم نیست، مذمت کنید.
همه این موارد خلاف و حرام است؛ پس مدح و ذم باید بر اساس حساب باشد. اگر خوبی دارد باید تنها در همان جهت از او تعریف کرد؛ اگر ورزشکار خوبی است اما شما بهگونهای از او تعریف میکنید که مردم ایهام پیدا میکنند و او را رئیس جمهوری میکنند، درحالیکه لایق این مقام نیست، با این کار شما، مردم در انحراف میافتند و اشتباه میکنند؛ شما مقصّر هستید.
شبیه این مسئله در جایی است که شخصی پایاننامهاش را خودش ننوشته یا رونوشت کرده با علم به این مسئله شما او را تأیید میکنید. این شخص با همین مدرک، پستی را اشغال میکند، آیا حقوقی که دریافت میکند، حلال است؟ باعث دریافت این حقوق، کسی است که او را تأیید کرده است. نمره بالا به کسی که مستحق آن نیست، مدح کسی است که مستحق آن نیست.