< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1401/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: لهو/حکم تکلیفی لهو/ حکم موسیقی در مجلس ختنه و عروسی

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در علم فقه درباره استثنای استفاده از آلات موسیقی در مجلس ختنه و عروسی بود.

قدمای اصحاب معمولا معتقدند که استثنا شده است؛ یعنی در مجلس ختنه و عروسی، استفاده از آلات موسیقی اشکالی ندارد اما گروهی از فقها این استثنا را نمی‌پذیرند و حکم به حرمت می‌کنند.

دیدگاه اول: جواز همراه کراهت

شیخ طوسی رحمه‌الله می‌گوید: «الضرب بالدفّ في الأعراس و الختان؛ فإنّه مكروه»[1] در جای دیگر می‌گوید: «الضرب بالدف عند النكاح، و عندنا أن ذلك مكروه غير أنه لا ترد به شهادته فاما في غير الختان و العرس فمحرم».[2] همچنین در جایی می‌گوید: «وضرب الدفّ إذا كان خاليا من غناء وفحش ولم يختلط الرجال بالنساء رخّص على كراهيّة فيه».[3] اگر در مجلسی که دف نواخته می‌شود غنا، فحش و اختلاط زن و مرد نباشد، کراهت دارد.

محقق حلّی رحمه‌الله می‌گوید: «يكره الدفّ في الإملاك و الختان خاصّةً».[4] دف‌زدن در عروسی و ختنه مکروه است.

علامه حلّی می‌گوید: «ولا بأس بالدف في الأعراس والختان على كراهية».[5] در جای دیگر می‌گوید: «أمّا الدّف فيكره في الإملاك و الختان خاصّة، و يحرم في غيرهما».[6]

شهید اول رحمه‌الله می‌گوید: «يفسّق ... اللاهي بالعود و الزمر و الطنبور و شبهه فاعلاً و مستمعاً. و كذا الدفّ بصنج و غيره إلّا في الأملاك و الختان، فيكره المجرّد عن الصنج».[7]

محقق ثانی رحمه‌الله می‌گوید: «إنّما يحرم من الملاهي ما لا يجوز مثله في العرس، فالدفّ الذي لا صنج فيه و لا جلاجل له يجوز لعبها به على الظاهر؛ لاستثنائه».[8]

مرحوم آیت‌الله خوانساری در جامع المدارک چنین استثنایی را نمی‌پذیرد و حرمت استعمال آلات موسیقی را آبی از تخصیص می‌داند. لهوولعب حرام است و نمی‌توانیم بگوییم که در برخی موارد جایز است. وی مثال می‌زند که برخی چیزها را می‌توان تخصیص زد ولی برخی از چیزها آبی از تخصیص است؛ مثلا «اکل المال بالباطل» در مورد «حق المارّه» تخصیص خورده است. نمی‌توان حق دیگران را خورد اما اگر از کنار باغی رد می‌شوید که شاخه برخی از درختان بیرون از حصار آن است، اجازه داده‌اند که از میوه‌های بیرون از حصار استفاده کنید اما ملاهی و لهوولعب، هیچ‌گاه استثنا نمی‌شود.

ادله دیدگاه اول:

دلیل اول روایات

روایات ضعیفی داریم که دف در عروسی و ختنه را استثنا کرده‌اند و قدمای اصحاب نیز به آن‌ها عمل کرده‌اند. باید بررسی شود که چرا قدما به این روایت ضعیف عامّی عمل کرده‌اند؟ زیرا چند روایت صحیح درباره استثنای غناء وارد شده است. در این روایات آمده که اگر در مراسم عروسی زن برای زنان آواز بخواند اشکالی ندارد و اجر آواز‌خوان نیز حلال است. غنا که دلیلش از موسیقی قوی‌تر است در عروسی جایز شده است و موسیقی که اخفّ از غناء است باید به‌طریق اولی جایز باشد.

روایت اول: حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِيٍّ الْجَهْضَمِيُّ[9] وَ الْخَلِيلُ بْنُ عَمْرٍو[10] قَالَا: حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ إِلْيَاسَ[11] ، عَنْ رَبِيعَةَ بْنِ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ[12] ، عَنْ الْقَاسِمِ، عَنْ عَائِشَةَ، عَنْ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله قَال: ‌«أَعْلِنُوا النِّكَاحَ‌ و اضْرِبُوا عليه‌ بالغِرْبال‌».[13] روایت کرده‌اند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: عروسی را با سروصدا اعلام کنید و در آن موسیقی بنوازید.

این روایت را اهل‌سنت نقل کرده‌اند و از نظر ما سند آن هیچ اعتباری ندارد.

شیخ طوسی پس‌از نقل روایت می‌گوید: «الإعلان مستحبّ بلا خلاف و ضرب الدفّ إذا كان خالياً من غناء و فحش و لم يختلط الرجال بالنساء رخّص على كراهيّة فيه».[14]

هرچند سند روایت ضعیف است اما مشهور فقها به آن عمل کرده‌اند و شهرت قدما، از دیدگاه اکثر علما جابر ضعف سند است.

سید طباطبایی می‌گوید: «لاشتهار القول الأوّل فتوًى بل وعملاً أيضاً. فتأمّل جدّاً. فينجبر به سند الخبرين جبراً يصلحان معه لتخصيص العمومات المستدل بها على المنع، سيّما مع اعتضادهما بفحوى المعتبرين وفيهما الصحيح المبيحين لأجر المغنّية في العرائس بناءً على أشدّية حرمة الغناء ؛ لتصريح النص بكونه من الكبائر، ولا كذلك اللهو ... . ويجبر أخصّيتهما من المدّعى باختصاصهما بالنكاح دون الختان بعدم القائل بالفرق بينهما، سيّما مع عدم تعقّل الفرق وقوّة دعوى كون مناط الجواز قطعياً مشتركاً بينهما».[15] براساس دیدگاه وی، به‌دلیل عمل قدمای اصحاب، سند روایت جبران می‌شود و می‌توان برای حرمت موسیقی، استثنا قرار داد؛ بنابراین موسیقی حرام است اما در عروسی و ختنه کراهت دارد. در ادامه، صاحب ریاض به‌زیبایی بحث می‌کند که دو روایت معتبر داریم که اجر زن آوازخوان مشروط به اینکه مردان در مجلس نباشند، جایز است. این دو روایت، به کمک این روایت می‌آید؛ زیرا دلایل حرمت غنا خیلی قوی‌تر از حرمت موسیقی است و کسی قائل به حلیت غنا نیست اما روایات موسیقی دلالت بسیار قوی بر حرمت نداشت و حرمت آن، محل اختلاف است. اگر غنا استثنا شده، موسیقی به‌طریق اولی استثنا شده است.

روایات استثنای غنا: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «الْمُغَنِّيَةُ الَّتِي‌ تَزُفُ‌ الْعَرَائِسَ‌ لَا بَأْسَ بِكَسْبِهَا».[16] سند این روایت، صحیح است. وقتی کسب آن حلال است، معلوم می‌شود که خود عمل نیز حلال است.

روایت دیگر این است: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: «أَجْرُ الْمُغَنِّيَةِ الَّتِي تَزُفُّ الْعَرَائِسَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ لَيْسَتْ بِالَّتِي يَدْخُلُ عَلَيْهَا الرِّجَالُ».[17] در این روایت صحیح شرطی نیز برای غنا بیان شده که مردان در مجلس آوازخوانی زنان نباشد.

روایات در عروسی بیشتر از ختنه است اما علما میان ختنه و عروسی تفاوتی قائل نشده‌اند.

به نظر ما نیز همین دیدگاه استثنا درست است.


[9] نصر بن عليّ بن نصر الجهضمي: مهمل است.
[10] مهمل است.
[11] خالد بن إلیاس بن صخر العدوي: مهمل است.
[12] فرّوخ التيميّ المدني:‌ عامّی است.
[13] سنن ابن ماجه، ج3، ص338، ح1895.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo