درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لهو/حکم تکلیفی لهو/ نقد سخن شیخ انصاری رحمهالله
خلاصه جلسه گذشته: بحث در علم فقه درباره لهو بود. سخنی از مرحوم شیخ انصاری را بیان کردیم. درباره این سخن باید اندیشید که چه مقدار را میتوان پذیرفت و چه مقدار را نمیتوان پذیرفت. در برخی از کتب لغت، بیان شده که لهو، همان لعب و بازی است؛ چنانکه از صحاح[1] و قاموس[2] نقل کردهاند. ازاینرو مرحوم شیخ انصاری میگوید:
«إنّه إن أُريد به مطلق اللعب كما يظهر من الصحاح و القاموس؛ فالظاهر أنّ القول بحرمته شاذّ مخالف للمشهور و السيرة».[3]
اگر گفته شود که همه بازیها لهو هستند، چنانکه صحاح و قاموس گفتهاند، حرمتش شاذّ است و مخالف مشهور و سیره است.
ابنادریس میگوید: «للعب بجميع الأشياء قبيح، فقد صار فاسقا بلعبه، فكيف تقبل شهادته؟».[4] بازی با هر چیزی قبیح است و بازیکننده با این بازی، فاسق میشود؛ پس چگونه شهادت او پذیرفته میشود؟
مرحوم نراقی، ادعای اجماع بر حرمت بازی میکند.[5]
پس عدهای با شیخ مخالف هستند که قول مشهور عدم حرمت باشد.
مرحوم شیخ انصاری در قسمت دوم کلامش میگوید: «نعم، لو خُصَّ اللّهو بما يكون عن بَطَرٍ و فسّر بشدّة الفرح كان الأقوى تحريمه، و يدخل في ذلك الرقص و التصفيق، و الضرب بالطشت بدل الدفّ، و كلّ ما يفيد فائدة آلات اللهو».[6]
اگر لهو را کاری بدانیم که شادی زیاد در آن باشد، بنا بر اقوا حرام است؛ مانند رقص،کفزدن، زدن بر طشت بهجای زدن بر دف و مانند آن.
مرحوم محقق خویی میگوید: «إنّا لا نعرف وجهاً صحيحاً لما ذكره المصنّف من تقوية حرمة الفرح الشديد».[7] ما جهت صحیحی برای این کلام شیخ انصاری نیافتیم که حرمت شادی زیاد را تقویت کند.
چه دلیلی دارد که اگر کاری باعث شادی و خنده مردم شود، حرام است؟ روایات بسیاری داریم که توصیه میکند باهم شوخی کنید و بخندید. مزاح کردن، مستحب است. ایجاد فرح در قلب مؤمن، ثواب دارد. گاهی در فوتبال، مردم شادی میکنند و بالاوپایین میپرند، دلیل بر حرمت این شادی وجود ندارد.
برای بازی میتوان سه مرحله تصویر کرد: مرتبه بالا مرتبه متوسط مرتبه پایین.
مرتبه پایین، بازیهایی است که صددرصد جایز است و شکی در جواز آن نیست. مثلا با تسبیح خود بازی میکند و ذکری هم نمیگوید؛ بر این عمل او غرض عقلایی بار نیست اما کسی نمیگوید که عملش حرام است. برخی از بازیها صددرصد حرام است مانند نواختن موسیقی و غناء اگر باهم باشد. گونهای از بازیها نیز در قسم متوسط است که حرمت یا حلیّت آن مشکوک است. اگر قائل شوید که هر لهوی حرام است مگر در مواردی، اصل اولی شما حرمت است و موارد مشکوک هم داخل در حرمت است اما اگر گفتید «اللهو حلال الا فی موارد» مصادیق مشکوک را باید جایز بدانید.
ما معتقدیم که لهو حلال است مگر در مواردی که استثنا میشود؛ زیرا دلیلی نداریم که لهو مطلقا حرام است.
شهید اول رحمهالله میگوید: «يكره له الضحك و اللهو».[8]
مرحوم بروجردی میگوید: «حرمة بعض أقسام اللهو و إن كانت قطعيّةً؛ لكن لا يمكن الالتزام بحرمة جميع أقسامه؛ إذ المحرّم من اللهو هو ما أوجب خروج الإنسان من حالته الطبيعيّة بحيث يوجد له حالة سكر لا يبقى معها للعقل حكومة و سلطنة؛ كالألحان الموسيقيّة التي تخرج من استمعها من الموازين العقليّة و تجعله مسلوب الاختيار في حركاته و سكناته، فيتحرّك و يترنّم على طبق نغماتها و إن كان من أعقل الناس و أمتنهم. و بالجملة المحرّم منه ما يوجب خروج الإنسان من المتانة و الوقار قهراً و يوجد له سكراً روحيّاً يزول معه حكومة العقل بالكلّيّة».[9]
برخی از اقسام لهو بهیقین حرام است اما نمیتوان قائل به حرمت همه اقسام لهو شد. لهو حرام آن است که انسان را از حالت طبیعی خارج کند بهگونهای که حالت مستی به او دست دهد و عقل بر او حاکم نباشد و کار نکند؛ مانند صدای موسیقی که شنونده آن از موازین عقلی خارج میشود و در حرکات و سکناتش اختیاری ندارد؛ پس به حرکت درمیآید و براساس آوای آن میخواند؛ هرچند از عاقلترین و متینترین افراد باشد. لهو حرام آن است که انسان را از متانت و وقار خارج میکند و باعث ایجاد روحیه مستی در او میشود بهگونهای که حکومت عقل را از دست میدهد.
مرحوم امام خمینی نیز در بحث اطراب، مطرب را آن چیزی میداند که عقل انسان را زایل میکند و حرکات مستانه از انسان سرمیزند.
شیخ انصاری رحمهالله در ادامه میگوید: «و لو جعل مطلق الحركات التي لا يتعلق بها غرض عقلائي مع انبعاثها عن القوى الشهوية، ففي حرمته تردد».[10] اگر لهو را مطلق حرکاتی بدانیم که غرض عقلایی بر آن مترتب نیست و از قوای شهوانی نشأت گرفته، در حرمتش تردید وجود دارد.
مرحوم شیخ انصاری، مشخص نکرده که قوای شهوانی حلال، مراد است یا قوای شهوانی حرام. در این سخن، اجمال وجود دارد. عقلای عالم، برای قوای شهوانی خود، کارهای بسیاری میکنند. عقل اقتضا میکند که از قوای شهوانی، استفاده شود. در استفاده از قوای شهوانی، غرض عقلایی مترتب است، چگونه مرحوم شیخ انصاری، غرض عقلایی را بر آن مترتب نمیداند؟
برخی از بزرگان مانند مرحوم شهیدی و مرحوم تبریزی گفتهاند: فراضهای سخن شیخ انصاری با یکدیگر تعارض دارد. در ابتدا میگوید که غرض عقلایی نباشد درحالیکه بر قوای شهوانی، غرض عقلایی مترتب است و چیزی که غرض عقلایی بر آن مترتب است، لهو و لعب نیست. اگر کسی با همسر شرعی خود ملاعبه کند، غرض عقلایی بر آن مترتب است. در استفاده از قوای شهوانی حلال، تردیدی وجود ندارد که شیخ انصاری رحمهالله آن را دارای تردید میداند.