درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لهو/حکم تکلیفی لهو/ حرمت مطلق لهو
خلاصه جلسه گذشته: بحث در علم فقه درباره حرمت لهو بود که آیا مطلق لهو حرام است یا لهو خاصی حرام است؟ مدعیان حرمت مطلق لهو به آیه ﴿وَ ما خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ﴾[1] که ذیل روایتی از امام صادق (علیهالسلام) آمده بود استدلال کردهاند. نقل کردهاند در داستان ازدواج حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اجازه داد که با شعر «جئناکم جئناکم ...» غناء خوانده شود. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید که این دروغ است و پیامبر چنین دستوری نداده است. امام (علیهالسلام) به آیه مذکور استدلال کرده است.
دراینجا دو نکته وجود دارد: آیا اجازه رسول خدا بر خوانده غناء درست است؟ آیه چه دلالتی دارد؟
نکته اول: درباره اجاره رسول خدا دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول: ظاهر کلام امام صادق (علیهالسلام) این است که این داستان کذب است و چنین اجازهای نبوده است. در کتاب کافی، داستان غناءخوانی در شب ازدواج حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نقل شده و شهرت فراوانی دارد. آیا این روایت قویتر است و میتواند آن روایت را تکذیب کند؟
احتمال دوم: خواندن شعر «جئناکم جئناکم ...» معلوم نیست غناء بوده و در کنار آن از آلت موسیقی استفاده میشده است بلکه چیزی شبیه غناء بوده نه خود غناء. اگر هم غناء بوده یقینا در زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) با آلات موسیقی نبوده است. به مرور زمان در زمان امام صادق (علیهالسلام) مردم این را بهانه کرده بودند و با آلات موسیقی، غناء میخواندند و جواز آن را به رسول خدا نسبت میدادند. امام صادق (علیهالسلام) نسبت جواز غناء با موسیقی به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را تکذیب میکند نه اینکه اصل آن را انکار کند. به عبارت دیگر، تکذیب امام، مربوط به اصل داستان نیست بلکه مربوط به کیفیت اجرای غناء در آن زمان بوده است.
نکته دوم: آیا آیه استدلالشده، اخبار است یا انشاء؟ این آیه اخبار از این است که امور تکوینی که خداوند انجام داده، لغو و بیهوده نبوده و بر اساس مصالح صحیحی انجام شده است اما حرمت غناء، انشاء است. نمیتوان حکم تشریعی را از اخبار به دست آورد.
مرحوم امام خمینی بهصورت برهان صغری و کبری، به این روایت استدلال میکند:
صغری: اللهو باطل.
کبری: کل باطل حرام.
نتیجه: اللهو حرام.
در ادامه ایشان این استدلال را نمیپذیرد و پاسخ آن را میدهد.[2]
استدلالکنندگان، صغری را مستند به روایاتی میدانند:
روایت اول: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى[3] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ[4] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ[5] رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله: ... كُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ فِي تَأْدِيبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْيِهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُنَّ حَقٌّ ...».[6]
روایت مرفوعه است، پس ضعیف است.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر لهو مؤمن، باطل است مگر سه چیز، اهلی کردن اسب برای مسابقه اسبدوانی، تیراندازی با کمان و بازی با همسر؛ این موارد حق است و باطل نیست.
اشکال: از این روایت استفاده میشود که اگر غرض عقلایی وجود داشته باشد، استثناء است. اگر چیزی غرض عقلایی داشته باشد، نمیتوان به آن باطل گفت. به عبارت دیگر موضعا از لهو خارج میشود. معمولا کارهایی مانند نوشیدن آب، خوردن غذا و ... غرض عقلایی دارد.[7]
روایتی وجود دارد که برخلاف این روایت است: «سَأَلْتُهُ عَنِ اللَّعِبِ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ وَ شِبْهِهَا هَلْ يَصْلُحُ؟ قَالَ علیه السلام: لَا نَسْتَحِبُّ شَيْئاً مِنَ اللَّعِبِ غَيْرَ الرِّهَانِ وَ الرَّمْي».[8]
علی بن جعفر از امام کاظم (علیهالسلام) پرسید: آیا بازی چهارده و مانند آن جایز است؟ امام فرمود: هیچ بازی مستحب نیست مگر اسبدوانی و تیراندازی.
امام (علیهالسلام) بحث حرمت را کنار گذاشته و حکم را دایر بین مستحب و مباح قرار داده است. این روایت دلالت میکند که لعب مطلقا حرام نیست. بحث بر سر حرمت نیست بلکه بحث درباره اباحه و استحباب است. اگر حرمتی وجود داشت چون امام در مقام بیان بود، باید بیان میکرد.
روایت دوم: «حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ،[9] قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ،[10] قَالَ: حَدَّثَنَا عَوْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكِنْدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبَّادٍ وَ كَانَ مُشْتَهِراً بِالسَّمَاعِ وَ بِشُرْبِ النَّبِيذِ، قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (علیهالسلام) عَنِ السَّمَاعِ؟ قَالَ (علیهالسلام): لِأَهْلِ الْحِجَازِ رَأْيٌ فِيهِ وَ هُوَ فِي حَيِّزِ الْبَاطِلِ وَ اللَّهْوِ أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ- تَعَالَى- يَقُولُ: ﴿وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً﴾».[11]
لهو، باطل و لغو، هرسه یک چیز است و یک حکم دارند.
شخصی که مشهور به گوش کردن به غناء و نوشیدن شراب بود از امام رضا (علیهالسلام) درباره غناء پرسید. امام فرمود: «غناء در دایره باطل و لهو است». در ادامه روایت امام به آیهای از قرآن استدلال کرد که از تعبیر لغو استفاده کرده است.
کبرای قیاس هم مستند به روایت است:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الرَّيَّانِ عَنْ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ الْخُرَاسَانِيَّ علیه السلام وَ قُلْتُ إِنَّ الْعَبَّاسِيَ ذَكَرَ أَنَّكَ تُرَخِّصُ فِي الْغِنَاءِ فَقَالَ كَذَبَ الزِّنْدِيقُ مَا هَكَذَا قُلْتُ لَهُ سَأَلَنِي عَنِ الْغِنَاءِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ رَجُلًا أَتَى أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام فَسَأَلَهُ عَنِ الْغِنَاءِ فَقَالَ يَا فُلَانُ إِذَا مَيَّزَ اللَّهُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فَأَنَّى يَكُونُ الْغِنَاءُ فَقَالَ مَعَ الْبَاطِلِ فَقَالَ قَدْ حَكَمْتَ».[12]
مأمون عباسی شایعه کرده بود که امام رضا علیهالسلام، غناء را اجازه داده است. امام فرمود: «زندیق دروغ میگوید! من اینگونه نگفتم. درباره غناء از من پرسید و من به او گفتم: مردی نزد پدرم آمد و از او درباره غناء پرسید. پدرم فرمود: ای فلانی! اگر خداوند باطل و حق را جدا کند، غناء در کدام طرف است؟ آن مرد گفت: همراه باطل. پدرم فرمود: (بهحق) حکم کردی.
از این روایت معلوم شد که غناء جزء باطل است و بر اساس این روایت، باطل حرام است.