درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لهو/حکم تکلیفی لهو/ حرمت مطلق لهو
خلاصه جلسه گذشته: بحث در علم فقه درباره حرمت مطلق لهو بود. مدعیان حرمت مطلق لهو به روایاتی استدلال کردهاند.
ادله حرمت مطلق لهو:
دلیل اول: روایات:
روایت هفتم: «حدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ،[1] قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ،[2] قَالَ: حَدَّثَنَا عَوْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكِنْدِيُّ،[3] قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبَّادٍ[4] وَ كَانَ مُشْتَهِراً بِالسَّمَاعِ وَ بِشُرْبِ النَّبِيذِ، قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنِ السَّمَاعِ؟ قَالَ علیه السلام: لِأَهْلِ الْحِجَازِ رَأْيٌ فِيهِ وَ هُوَ فِي حَيِّزِ الْبَاطِلِ وَ اللَّهْوِ أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ- تَعَالَى- يَقُولُ: ﴿وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً﴾[5] ».[6]
سند روایت بهدلیل وجود دو راوی مهمل، ضعیف است.
محمد بن ابیعباد که به گوش کردن غنا و نوشیدن شراب، شهرت داشت از امام رضا علیهالسلام درباره گوش کردن غناء پرسید. امام علیهالسلام فرمود: اهل حجاز درباره آن دیدگاه مثبتی دارند اما ازجمله باطل و لهو است. آیا نشنیدی که خداوند فرمود: هنگامی که با لغو مواجه میشوند با بزرگواری از آن عبور میکنند.
بر اساس این روایت، غنا حرام است؛ زیرا از مصادیق لهو است.
اشکال: علاوه بر ضعف سند، دلالت بر حرمت نیز ندارد. اگر حرام بود، امام معصوم باصراحت آن را بیان میکرد اما از تعبیر «وَ هُوَ فِي حَيِّزِ الْبَاطِلِ وَ اللَّهْوِ» استفاده نموده است.
معلوم میشود که راوی، ولایت امام را قبول نداشته که امام علیهالسلام به آیه قرآن استدلال میکند.
اگر از این روایت، حرمت استفاده شود، حرمت غناء است نه هر لهوی. پرسش درباره غناء بوده و پاسخ نیز درباره غناء است.
در قرآن کریم، از «لهوالحدیث» نهی شده ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيرِ عِلْمٍ وَيتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾،[7] که روایات آن را غناء دانستهاند.
روایت هشتم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى[8] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ[9] عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ[10] عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى[11] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله رَخَّصَ فِي أَنْ يُقَالَ جِئْنَاكُمْ جِئْنَاكُمْ حَيُّونَا حَيُّونَا نُحَيِّكُمْ فَقَالَ كَذَبُوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- ﴿وَ ما خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ. بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ﴾[12] ...».[13]
سند روایت، موثقه است.
راویمیگوید: از امام صادق علیهالسلام درباره غناء پرسیدم و گفتم: مردم گمان میکنند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله جایز دانسته که شعر «جئناکم جئناکم ...» خوانده شود. امام علیهالسلام فرمود: دروغ میگویند. خداوند فرمود: «ما آسمان، زمين و آنچه ميان آن دو است را از روی بازی نيافريديم، اگر میخواستيم سرگرمی انتخاب کنيم، چيزی متناسب خود انتخاب میکرديم. بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبيم تا آن را هلاک سازد؛ و اينگونه، باطل محو و نابود میشود. اما وای بر شما از توصيفی که (درباره خدا و هدف آفرينش) میکنيد».
داستان، مربوط به ازدواج حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است که مردم نزد پیامبر آمدند و گفتند: «آیا اجازه میدهید در مراسم این شعر را بخوانیم؟». مردم این رخصت را عام دانستند که میتوانند در هر جایی از آن استفاده کنند.
استدلال به این روایت اینگونه است که غناء از مصادیق لعب است و خداوند، لعب را نیافریده است. پیامبر نیز کار لغو و لعب نمیکند تا اجازه ارتکاب آن را بدهد.
اشکال: از آیه استفاده میشود که فعل خداوند، لعب نیست. خداوند صفاتی دارد که قابل تطبیق بر انسان نیست؛ مثلا خداوند ﴿لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ﴾[14] است اما انسانها اینگونه نیستند. اگر خداوند و پیامبرش، کار بیهوده نمیکنند دلیل بر این نیست که کار بیهوده بر مردم حرام است.
علاوه بر اینکه روایت درباره غناء است و قدرمتیقّن این است که غناء، لعب حرام است اما حرمت سایر لعبها از این روایت استفاده نمیشود.