درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لهو/حکم تکلیفی لهو/ حرمت مطلق لهو
خلاصه جلسه گذشته: بحث در علم فقه درباره این بود که آیا مطلق لهو حرام است یا لهو خاصّی، حرام است؟ برخی از فقها مطلق لهو را حرام دانستهاند و روایاتی را برای مدعای خود بیان کردهاند.
ادله حرمت مطلق لهو:
دلیل اول: روایات:
روایت پنجم: «حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ بِنَيْسَابُورَ[1] فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ[2] عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ،[3] قَالَ سَأَلَ الْمَأْمُونُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام أَنْ يَكْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَى سَبِيلِ الْإِيجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَكَتَبَ علیه السلام: ... الْإِيمَانُ هُوَ أَدَاءُ الْأَمَانَة ... وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ وَ هِي قَتْلُ النَّفْس ... و الِاشْتِغَالُ بِالْمَلَاهِي ...».[4]
سند روایت از دیدگاه ما مقبول است.
مأمون از امام رضا علیهالسلام خواست که خلاصه اسلام را بنویسد. امام علیهالسلام نیز مطالبی نوشت ازجمله: اسلام، دوری از گناهان کبیره است که این گناهان شامل قتل نف.. و اشتغال به ملاهی است.
معنای اشتغال به ملاهی آیا حرمت انجام هر لهوی است یا مشغول شدن به آلات موسیقی و لهو است؟ ظهور اشتغال این است که مراد، آلات موسیقی است نه هر عمل لهوی. شاهد دیگر، حرف «باء» در «بالملاهی» است؛ زیرا «باء» برای سببیت است؛ یعنی به سبب مشغول شدن به آلات لهو. ملاهی اگر اسم آلت و جمع «ملهاة» باشد به معنای آلات لهو است.[5]
مرحوم امام خمینی میگوید: «إنّ الظاهر منها آلات اللهو لا مطلق الملهيّات إلى غير ذلك ممّا هي دونها في الدلالة».[6]
روایت ششم: «أَخْبَرَنَا ابْنُ الصَّلْتِ،[7] قَالَ: أَخْبَرَنَا ابْنُ عُقْدَةَ،[8] قَالَ: أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَبُو الْحَسَنِ الْحُسَيْنِيُّ[9] قِرَاءَةً عَلَيْهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى،[10] قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِيٍّ،[11] قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنْ آبَائِهِ، عَنْ عَلِيٍّ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: كُلُّ مَا أَلْهَى عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ فَهُوَ مِنَ الْمَيْسِرِ».[12]
امام علی (علیهالسلام) فرمود: هرچیزی که از ذکر خدا بازدارد، قمار است.
سند روایت بهدلیل وجود چند راوی مهمل، ضعیف است.
میسر، قمار است که بر اساس آیه ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾،[13] از محرمات الهی است.
مرحوم امام خمینی، معنای روایت را این میداند که در حکم قمار است؛ یعنی الحاق حکمی است؛ همانگونه که قمار حرام است، هرچیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند، حرام است.
«وفيه مضافا إلى بعد أن يراد بالكلية جميع صنوف الملهيات و الحاقها بالميسر حكما، لأن الالحاق الحكمي بلسان الالحاق الموضوعي غير مناسب للبلاغة ومجرد اشتراكها في الالهاء لا يصحح الدعوى، فلا يبعد أن يكون المراد بالكلية صنوف المقامرة كما ورد كل ما قومر عليه فهو ميسر إن المراد بالملهي عن ذكر الله ليس الغفلة عن التوجه إليه تعالى بالضرورة، فلا يبعد أن يكون المراد به ما يوجب الغفلة عنه تعالى بحيث لا يبالي بالدخول في المعاصي كما هو شأن المقامرات واستعمال الملاهي، أو كان المراد غفلة خاصة تحتاج إلى البيان من قبل الله تعالى».[14]
معنای دیگری که میتوان برای روایت داشت، این است که اگر قماربازی کنید، حرام است. کسانی که قماربازی میکنند، از یاد خداوند غافل میشوند.
اشتغال و غفلت از یاد خداوند تا زمانی که به معصیت منتهی نشود، دلیلی بر حرمتش وجود ندارد.
محقق خویی (رحمهالله) در مقام اشکال به روایت میگوید: «فيه، أوّلاً: أنّ هذه الرواية ضعيفة السند. و ثانياً: أنّها محمولة على الكراهة؛ فإنّ كثيراً من الأمور يلهي عن ذكر اللّه و ليس بميسر و لا بحرام و إلّا لزم الالتزام بحرمة كثير من الأمور الدنيويّة؛ لقوله- تعالى: ﴿إِنَّمَا الْحَيٰاةُ الدُّنْيٰا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ﴾.[15] بل قد أطلق اللهو على بعض الأمور المستحبّة في جملة من الروايات؛ كسباق الخيل و مفاكهة الإخوان و ملاعبة الرجل أهله و متعة النساء؛ فإنّها من الأشياء المندوبة في الشريعة و مع ذلك أطلق عليها اللهو. و توهّم أنّ الملاهي غير المحرّمة خارجة عن الحديث توهّم فاسد؛ فإنّه مستلزم لتخصيص الأكثر و هو مستهجن».[16]
اول اینکه سند روایت ضعیف است. دوم اینکه حمل بر کراهت میشود. انجام کارهای لهو، مکروه است نه حرام؛ زیرا غفلت از یاد خدا، حرام نیست. آیه قرآن میگوید: زندگی دنیا، بازی و لهو است، اگر لهو حرام باشد، همه دنیا باید حرام باشد. برخی از امور مستحب، در روایات تعبیر به لهو شده است مانند مسابقه اسبدوانی، شوخی با مؤمن و ازدواج متعه. این موارد در شریعت مستحب است اما لهو دانسته شده است. اگر بخواهید این موارد را تخصیصی برای حرمت لهو بدانید، تخصیص اکثر لازم میآید.