< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1401/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: لهو/حکم تکلیفی لهو/ حرمت مطلق لهو

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث در علم فقه درباه حرمت لهو بود که آیا مطلقا حرام است یا لهو خاصّی، حرام است؟ برخی از فقها آن را مطلقا حرام دانسته‌اند و دلایلی را برای آن بیان کرده‌اند.

ادله حرمت مطلق لهو:

دلیل اول: روایات:

روایت چهارم: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَيْثَمِ الْعِجْلِيُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّائِغُ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالُوا: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ: حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام: ... الْإِيمَانُ هُوَ أَدَاءُ الْفَرَائِضِ وَ اجْتِنَابِ الْكَبَائِرِ... وَ الْكَبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَ هِيَ الشِّرْكُ بِاللَّه‌... وَ الْمَلَاهِي الَّتِي تَصُدُّ عَنْ ذِكْر اللَّهِ- تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- مَكْرُوهَةٌ؛ كَالْغِنَاءِ وَ ضَرْبِ الْأَوْتَار ...».

امام صادق (علیه‌السلام) در بیان مصادیق گناهان کبیره می‌فرماید: و ملاهی که از یاد خداوند باز می‌دارد، مکروه است مانند غناء و موسیقی.

اشکالات:

اشکال اول: کلام مجمل است؛ ملاهی را می‌توان چند گونه معنا کرد:

جمع «ملهی» که این واژه مصدر است. به ارتکاب عمل لهو، ملاهی گفته می‌شود؛ پس ملاهی آن چیزهایی است که از یاد خدا بازمی‌دارد.

جمع «ملهاة» به معنای ابزار لهو است که انسان را از یاد خدا بازمی‌دارد.

اگر به معنای ابزار لهو باشد، پس هر لهوی حرام نیست بلکه فقط اقسامی از آن حرام است.

اشکال دوم: بر اساس این روایت، آن لهوی حرام است که از یاد خدا باز دارد. اگر انسان مشغول مباحات است و به یاد خدا نیست، گناه کبیره و حرام نیست. در بسیاری از کارهایی که انسان در طول روز انجام می‌دهد به یاد خداوند نیست اما این کار او حرام نیست؛ پس باید این‌گونه روایت را معنا کنیم که لهو از یاد خدا بازمی‌دارد و منتهی به ترک واجب یا ارتکاب فعل حرام شود.

اشکال سوم: در ذیل روایت می‌گوید: «كَالْغِنَاءِ وَ ضَرْبِ الْأَوْتَار» پس لهوی حرام است که مانند غناء و موسیقی باشد نه هر لهوی.

 

اشکال چهارم: سند روایت ضعیف است.

در روایات وارد شده که برخی از لهو‌ها زمینه گناهان را فراهم می‌کنند مانند: «الْغِنَاءُ رُقْيَةُ الزِّنَا».[1] غنا نردبان زنا است. غنا انسان را پله‌پله به گناه بزرگ‌تر می‌رساند. در روایت دیگری آمده: «من ضرب في بيته بربط أربعين يوما سلط الله عليه شيطانا يقال له: القفندر فلا يبقي عضوا من أعضائه إلا قعد عليه فإذا كان كذلك نزع منه الحياء ولم يبال ما قال ولا ما قيل فيه».[2]

کسی که در خانه خود چهل روز موسیقی بنوازد خداوند بر او شیطانی مسلّط می‌کند. اعضای بدنش سست می‌شود و حیا از او برداشته می‌شود و هرچه به او بگویند برایش اهمیت ندارد. مثلا اگر به او فحش بدهند ناراحت نمی‌شود. موسیقی زمینه گناه را فراهم می‌کند. خداوند این‌ها را حرام کرده تا ما به گناهان بزرگ آلوده نشویم. بر اساس این روایات اشکالی ندارد که بگوییم مراد از روایت چهارم، آلات موسیقی است نه مطلق لهو.

در روایت دیگر آمده است: «و الِاشْتِغَالُ‌ بِالْمَلَاهِي‌ ...».[3] ظهور این روایت در اشتغال به آلات لهو است. اشتغال ظهور در انجام کاری دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo