درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/08/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: لهو/تعریف لهو/
لهو
شیخ انصاری (رحمهالله) یکی از مکاسبی که فیالجمله حرام است را «لهو» دانسته است. یکی از چیزهایی که در آیات و روایات بر آن تأکید شده، اعراض از لهو و لعب است.
برخی از عناوین در فقه، نهی بر کسب از آن، بار شده است که به آن حرمت وضعی گفته میشود. برخی از عناوین، نهی در ابتدا بر خود آن بار شده و حرمت تکلیفی ثابت است و سپس حرمت وضعی آن ثابت میشود «انّ الله اذا حرّم شیئاً حرّم ثمنه». لهو از همین گونه دوم است که ابتدا به دنبال حرمت تکلیفی آن هستیم تا پساز آن حرمت وضعی را اثبات کنیم.
معنای لهو
هر لفظی که در آیات و روایات وجود دارد، برای فهم معنای آن باید ابتدا به کتب لغت مراجعه نمود و سپس به معنای اصطلاحی آن رجوع کرد. بعد از یافتن این دو معنا باید دید که روایات با آن واژه چه برخوردی کردهاند.
معنای لغوی
«ما شغلك من هَوىً أو طرب. لَها يَلْهُو، والْتَهَي بامرأةٍ فهي لَهْوَتُهُ».[1] لهو هواهای نفسانی و عیشونوشهایی است که انسان را مشغول به خود میکند.
«وَهُوَ كُلُّ شَيْءٍ شَغَلَكَ عَنْ شَيْءٍ، فَقَدْ أَلْهَاكَ. وَلَهَوْتُ مِنَ اللَّهْوِ. وَلَهِيتُ عَنِ الشَّيْءِ».[2] هر چیزی که تو را به چیزی مشغول کند.
«واللَّهْوُ: اللَّعِب يُقَالُ: لَهَوْتُ بِالشَّيْءِ أَلْهُو لَهْواً، وتَلَهَّيْتُ بِهِ، إِذَا لَعِبْتَ بِهِ وتَشاغَلْتَ، وغَفَلْتَ بِهِ عَنْ غَيْرِهِ. وأَلْهَاه عَنْ كَذَا، أَيْ شَغَله. ولَهِيتُ عَنِ الشَّيْءِ، بِالْكَسْرِ، أَلْهَى، بالفتح لُهِيّاً إِذَا سَلَوْتَ عَنْهُ وتَرَكْتَ ذِكره، وَ [إِذَا] غَفَلْتَ عَنْه واشْتَغَلْتَ».[3] لهو همان لعب است. وقتی بازی انسان را به خود مشغول میکند و توجه به چیز دیگری ندارد، لهو است.
«اللَّهْوُ: ما يشغل الإنسان عمّا يعنيه ويهمّه. يقال: لَهَوْتُ بكذا، ولهيت عن كذا: اشتغلت عنه بِلَهْوٍ]. قال تعالى: ﴿إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ﴾[4] .[5] لو آن چیزی است که انسان را مشغول میکند و نسبت به آن چیزی که اهمیت میداد توجه نمیکند؛ مثلا میخواست کار مهمی انجام دهد اما مشغول به بازی میشود و آن کار مهم را فراموش میکند. آیه قرآن نیز زندگی دنیا را لعب و لهو میداند که انسان را مشغول به خود میکند.
بچه گاهی مشغول به بازی میشود و هرچه او را صدا کنند، متوجه نمیشود. لهو آن چیزی است که مانع توجه انسان به حق و خداوند میشود و انسان ذکر خداوند را فراموش میکند ﴿لاهِيَةً قُلُوبُهُم﴾.[6]
معنای اصطلاحی
در معنای لغوی، شدت اشتغال به هر چیزی وجود داشت که انسان را از اهداف مهم بازمیدارد و بحث از ذکر خداوند نبود. ذکر خداوند مربوط به دامنه شریعت است و لغت کاری به خداوند و پیامبر ندارد. در معنای اصطلاحی لهو، مشغولیت به آن چیزی است که انسان را از یاد خداوند، قیامت و حق بازمیدارد.
مرحوم کاشفالغطاء میگوید: «اللهو الذي من شأنه أن يُنسي ذكر الله تعالى و عبادته و يلهي عن اكتساب الخير و الرزق، حرام سواء كان بآلة أو بدونها كالرقص و بعض أنواع الصفق و اقتناء بعض الطيور للّعب بها و صيد اللهو و هذا هو المفهوم من ذم اللّهو و اللعب في الكتاب و السنة».[7]
ایشان رقص را یکی از مصادیق لهو دانسته که انسان را از یاد خداوند بازمیدارد.
مرحوم سبزواری میگوید: «هو عبارة عن الإلهاء و الاشتغال عن اللّه- تعالى شأنه».[8] لهو آن چیزی است که انسان را مشغول میکند تا به یاد خدا نباشد.
شیخ انصاری (رحمهالله) میگوید: «اللهو ما تلتذّ به النفس و ينبعث عن القوى الشهويّة».[9] لهو آن چیزی است که انسان از آن لذت میبرد و برخاسته از قوای شهوانی است.
در تعریف سایر فقها، قید شهوانی نبود و شامل مثلا حب ریاست هم میشود؛ شخص آنقدر مشغول به ریاستطلبی است که حق و قیامت را فراموش میکند. برای رسیدن به ریاست و پول، دروغ میگوید و هر کاری میکند؛ این کار او «لهو» است.
اشکال: مقید کردن لهو به قوه شهوانی، اشتباه است؛ زیرا از دیدگاه عقلا، قوه شهوانی از راه حلال بد نیست و اشکالی ندارد. نیاز بود که قوه شهوانی حرام را لهو میدانست نه هر شهوتی.
پاسخ: مقصود شیخ انصاری معلوم است که مرادش، لهو حرام است و لهو حرام از شهوت حرام منبعث میشود.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾،[10] تجارت دو گونه است: تجارتی که انسان، یاد خدا را فراموش میکند و تجارتی است که انسان را از یاد خدا بازنمیدارد. هر خریدوفروشی باعث غفلت نیست. اشتغال به بسیاری از چیزها باعث نمیشود که انسان از یاد خدا غافل شود و آن را فراموش کند.
محقق سبزواری (رحمهالله) میگوید: «إنّ اللهو تلهي النفس و اشتغالها باللذائذ الشهوانيّة و تكون نفس هذه اللذّة هي الغاية؛ سواء حصلت حركة خارجيّة؛ كالأغاني و أنحاء الموسيقيّ أو لم تحصل حركة خارجيّة عرفيّة؛ كاستماعها مثلاً».[11]
در این تعریف نیز ایشان لذت شهوانی را بیان کرده که این لهو میتواند با حرکات خارجی همراه باشد مثل رقص یا بدون حرکت خارجی مانند گوش کردن به موسیقی باشد.
تا اینجا تعاریف دو گونه بود: برخی از آنها مطلق اشتغال به کاری و فراموشی یاد خداوند را لهو میدانست. برخی از آنان مانند شیخ انصاری (رحمهالله) لهو را فقط در شهوترانی میدانست.